پیشنویس «برنامه استراتژیک» سازمان حامیان تأسیس انجمنهای طراز نوین شهر و روستا
در نوزدهمین نشست بنیانگذاران «سازمان حامیان تأسیس انجمنهای طراز نوین شهر و روستا» (سازمان حامیان) که ساعت ۲۰ روز شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ به صورت الکترونیکی دعوت به دستور شد، پیشنهاد روی میزگذاری تدوین اساسنامه سازمان به تصویب رسید و به جای آن، کمیتهای یک نفره مرکب از آقای علیاکبر عبدالحسینی منصوب شد تا پیشنویس برنامه استراتژیک سازمان در دست تأسیس را تهیه کند و به نشست بعدی ارایه دهد.
قرار است سازمان حامیان حداکثر ۳۰ عضو داشته باشد و نقش رهبری در تربیت و تأمین نیروی اجتماعی لازم جهت تأسیس انجمنهای طراز نوین شهر و روستا در سراسر کشور را ایفا کند.
منظور از انجمنهای «طراز نوین شهر و روستا»، «جوامع مردم خودقانونگذار» متشکل از تمام اهالی ساکن درسطح محله و روستاست که قرار است، در چارچوب قواعد عقلی دموکراسی (به روایت کتاب دستورنامه رابرت) به خودشان سازمان دهند و در باره تمام امور مشاع محله و روستا تصمیمگیری کنند. از اتئلاف داوطلبان همین انجمنهای محلی است که مجامع قانونگذاری در سطح محله، شهر، استان و کشور تشکیل خواهد شد.
با این حساب میتوان دریافت که چطور همین انجمنهای محلی در سطح محله و روستاست که ستون فقرات نظام سیاسی را از پایین به بالا شکل خواهند داد.
انتظار میرود سازمان حامیان به زودی و بعد از تأسیس، همراه با سایر انجمنهای اصلی اختصاصی که تا کنون تأسیس شدهاند یا در دست تأسیس هستند، کنانون «انجمنهای اصلی اختصاصی» را تشکیل دهند که وظیفه اصلیاش، تأمین رهبری اجرای اصلاحات ساختاری در پرتو علم حقوق پارلمانی است.
به دلیل اهمیت اقدامات سازمان حامیان، متن پیشنویس برنامه استراتژیک این سازمان که از سوی آقای علیاکبر عبدالحسینی.، دبیر سازمان تهیه شده است، در ادامه تقدیم میشود. نیازی به گفتن نیست که این متن در نشستهای آتی سازمان حامیان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در نتیجه، متن نهایی نیست:
متن پیشنهادی "برنامه استراتژیک" برای "سازمان حامیان تاسیس انجمن های طراز نوین شعر و روستا.
مقدمه
برنامه استراتژیک راه رسیدن به اهداف انجمن را تبیین میکند ، دستیابی به اهداف سازمان نیازمند شناخت نیازها، ظرفیت ها، توانمندی ها و امکانات مادی و معنوی مورد نیاز سازمان است.
اولین و اصلی ترین نیاز سازمان حامیان برای رسیدن به اهداف ، برخورداری از منابع انسانی با ویژگی ها ، توانایی ها و انگیزه های منطبق با اهداف سازمان است.
بنیان اصلی سازمان حامیان با توجه به اهداف تعیین شده ، منابع انسانی با انگیزه، موثر و مفید است ، از این رو ، سازمان حامیان بدون گسترش حوزه فعالیت های به دیگر نقاط کشور ، به یک انجمن نیمه تعطیل محلی تبدیل خواهد شد.
کار ویژه سازمان حامیان، بر پایه ، آموزش منابع انسانی و گسترش جغرافیایی فعالیت ها بنا شده است ، بنا بر این انفصال مقطعی یا دوره ای اعضا یکی از آسیب های جدی نه تنها به ماهیت سازمان بلکه به اعضای با انگیزه بالاست که زمان و فرصت موفقیت را با توجه از دست خواهند داد.
با این مقدمه برنامه استراتژیک سازمان حامیان شامل موارد زیر خواهد بود.
الف - چشم انداز و افق سازمان:
توانمند سازی مجامع روستایی ، محلی و شهری برای اداره امور خود بر اساس مشارکت جمعی و با قواعد عادلانه ، دموکراتیک ، موثر و مفید .
دستیابی به این هدف نیازمند:
۱-منابع انسانی با انگیره بالا ، موثر ،و مفید
۲-تامین منابع مادی مورد نیاز برای آموزش و ارتقای سطح دانش و ظرفیت فکری منابع انسانی.
۳- ترویج تفکر مردم خود قانونگذار در حوزه های محلی و جلب حمایت شهروندان داوطلب
۴- گسترش آموزش شیوه قواعد تصمیم گیری جمعی و قانونگذاری محلی به روستاها و محله های شهرهای ایران.
۵- ارزیابی علمی و مستند از تاثیر به کار گیری قواعد علمی تصمیم گیری در میزان همگرایی ، افزایش کارایی و موفقیت انجمن های محلی.
۶- شناخت موانع ، محدودیت ها ، نارسایی ها و کمبودهای انجمن اصلی در تحقق اهداف و رفع انها
۷- همکاری با سازمانها، دستگاه ها و نهادهای دولتی و عمومی برای افزایش سطح کارآمدی انجمن های روستایی و محلی.
ب-کارویژه و کارکرد های اخلاقی سازمان.
هر سازمان یک کار ویژه دارد و یک کارکرد اخلاقی ، این کارکرد اخلاقی بیانگر ارزش های حاکم بر ماهیت وجودی سازمان است ، از این منظر دستیابی به هدف توانمندی مجامع محلی برای اداره امور خود ، توام با حفظ ارزش های اخلاقی سازمان که شرافتمندی و عدالت و حفظ حقوق و کرامت انسانی است ، اهمیت دارد ، از دست دادن ارزش ها و ویژگی های اخلاقی در طی مسیر به معنای تبدیل کار ویژه سازمان به یک پدیده ضد اخلاقی است.
این پدیده ها در بسیاری از سازمانهای اقتصادی، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی که امروز فرسوده یا منهدم شده اند ، قابل بررسی و مشاهده است.
ج-نقاط قوت و ضعف.
برای ارزیابی نقاط ضعف و قوت انجمن باید وضع موجود سازمان را شناخت و تبیین کرد ، سپس با ترسیم وضع مطلوب
نیازها و امکانات سازمان را مورد ارزیابی قرار داد.
۱-نقاط ضعف سازمان
منابع انسانی آموزش دیده ، با انگیزه و موثر و مفید، مهمترین نیاز انجمن حامیان برای تحقق اهداف آست.
به نظر میرسد انجمن در این بخش با مشکلات اساسی مواجه است ، تعداد اعضای انجمن ، روش حضور اعضا و غیب طولانی و مکرر بسیاری از اعضا ، این هشدار را میدهد که با ادمه وضعیت فعلی امکان تحقق اهداف وجود ندارد.
وضعیت مطلوب برای تحقق اهداف انجمن سامان دادن به انجمن حامیان با افزایش تعداد اعضا و ایجاد شعبه های جدید انجمن در شهرها ، روستاها و مناطق برای گسترش آموزش قواعد کار جمعی و اداره خود است.
دومین نقطه ضعف سازمان حامیان، خودگردان نبودن آن است ، که باید برطرف شده و توسط اعضا اداره شود، در حال حاضر ، پایداری سازمان قائم به آقای داود حسین است ، این وضعیت آن را در شرایط شکننده ای قرار میدهد تا جایی که بدون حضور آقای داود حسین سازمانی وجود نخواهد داشت. به عبارت دیگر باید طی یک فرایند زمانی مشخص تعداد اعضای با انگیره که اموزش و مهارت لازم را کسب کردهاند افرایش یابد تا بتوان به تحقق اهداف امیدوار بود.
سومین نقطه ضعف سازمان، شیوه تامین هزینه ها و امکانات آن است. سازمان در آینده برای پشتیبانی و تدارک انجمنهای زیر مجموعه خود نیازمند یک مجموعه توانا با قابلیت ها و ظرفیت های نرم افزاری و سخت افزاری است که منبع تامین آن اعضای انجمن های اصلی و فرعی خواهند بود ، همزمان با رشد و گسترش انجمن ها ،فعالیت های سازمان اصلی نیز افزایش خواهد یافت و به ناچار به یک دبیرخانه فعال و پویا نیاز خواهد بود.
۲-نقاط قوت انجمن
در بخش علمی ، هم اکنون دفتر کادرها از قابلیت بالایی برخوردار است و همکاری اعضا با آقای داود حسین این قابلیت را در سطح مناسبی حفظ کرده است.
۲-پشتیبانی های داوطلبانه اعضای انجمن ها در دفتر کادرها شروع شده و رو به افرایش است و این میتواند در گسترش فعالیت های دفتر و نیز پشتیبانی از فعالیت انجمن ها بسیار مفید باشد ، به نظر میرسد تدوین نظامنانه مشارکت در پشتیبانی از فعالیت های دفتر کادرها و انجمن ها ، بستر لازم برای برنامه ریزی و اجرای مطمئن آن را فراهم سازد.
ه- فرصت ها و تهدیدها
محیط بیرونی سازمان حامیان را فرصت ها و تهدیدهایی فراگرفته است که بسته به میزان توانمندی داخلی، سازمان میتواند، اثر تهدیدها را به حداقل رسانده و یا به فرصت تبدیل کند و از فرصت های موجود نیز حداکثر بهره را برده و یا به دلیل ضعفهای داخلی آنها را به تهدید تبدیل کند. گام های اولیه و مهم در این راه ، ابتدا شناخت دقیق و هوشمندانه فرصت ها و تهدیدهاو سپس افزایش قابلیت و توانمندی سازمان برای مواجه واقع بینانه ، علمی و هوشمندانه با آنهاست.
فرصت ها و تهدیدها با تحولات سیاسی و اجتماعی در نوسان و تغییرند، هوشمندی سازمان و رصد فرصت ها و تهدیدها و آگاهی دقیق از تحولات سیاسی و اجتماعی میتواند ارزیابی دقیقی از فرصت ها و تهدیدها در سایه تحولات محیط بیرونی به دست دهد.
در یک نگاه کلی و در شرایط کنونی فرصت ها و تهدیدها عبارتند از:
فرصت ها
۱-شوراها و مجامع تصمیم گیری در مسیر یک ناکارآمدی زیانبار قرار دارند ، بخش مهمی از این ناکارآمدی به شیوه سنتی اداره این مجامع و نظام تصمیم گیری آنها باز میگردد.
مجامع تصمیم گیری غیر دولتی و غیر عمومی با آشنایی حتی مختصر با دستورنامه رابرت ، از آموزش و اصلاح نظام تصمیم گیری خود با استفاده از این قواعد استقبال کرده اند و این روند رو به افزایش است ، این خود میتواند فرصت تازه ای را در اختیار سازمان قرار دهد.
۲-نوگرایی نسل جدید در حوزه های به ویژه فرهنگی و اجتماعی ، به دلیل پاسخگو نبودن الگوهای سنتی ، فرصتی را فراهم آورده تا با تبیین مفاهیم دموکراتیک و عادلانه در زندگی جمعی ، آنان را با دستورنامه رابرت آشنا ساخت تا در صورتی که وارد پروسه یک کار جمعی شدند پیش زمینه لازم برای به کار گرفتن آن را به عنوان یک شیوه کارآمد داشته باشند.
۳-الگوهای فعلی اداره مجامع محلی از یک فرسودگی رئیس سالارانه در رنج است ، به همین دلیل این مجامع توان بهره گیری از ظرفیت اعضا در اتخاذ یک تصمیم قاطع و کلان به ویژه در بخش های سیاسی را ندارند ، این فرسودگی در احزاب سیاسی از هر نوعش نیز قابل مشاهده است ، زیرا اعضا ، بر خلاف ماهیت احزاب دموکراتیک که بر تصمیم گیری جمعی و با حق رای برابر استوار است دچار یک سلسله مراتب ویرانساز شدهاند.
۴- در قانون اساسی ایران ، شوراها به عنوان یکی از ارکان تصمیم گیری در امور کشور مطرح شده است ، در حال حاضر نیز تمام روستاها و شهرهای ایران دارای شورا بوده و اختیارات و وظایف آنها بخش قابل توجهی از امور محلی و منطقهای را شامل میشود، اما این شوراها از کاستی ها ساختاری ، مهارتی و آیین نامه ای در رنج هستند ، به نظر میرسد، این شرایط بستر لازم برای گسترش و تعمیق فعالیت های سازمان حامیان را به شرط افزایش بهروری داخلی فراهم کرده باشد.
تهدیدها:
۱- نهادهای انتخابی در کشور به دلایل سیاسی و ساختار قدرت دولت ، از رشد و پویایی باز مانده اند.
اشخاص و یا سازمانها و دستگاه هایی وجود دارند که یا به لحاظ فکری و یا به دلیل حفظ قدرت خود ، تلاش میکنند تا نهادهای انتخابی را محدود کنند ، این اشخاص و سازمانها ممکن است در مسیر فعالیت های سازمان موانع ایجاد کنند.
۲- شوراها از قدرت محدودی برخوردارند ، تا جایی که شوراهای کلان شهرها ، مصوباتشان پس از تایید فرمانداری محل قابلیت اجرا میابد ، آیین نامه اداره شوراهای شهر و روستا نه توسط خودشان بلکه توسط هیات وزیران تهیه و ابلاغ میشود، بنابراین حوزه شوراها یک حوزه با متولیان متعدد است از این رو پیش نیاز هر گونه تغییر در روند موجود فعالیت هاشان هماهنگی و یا توافق میان این متولیان است.
ه - ارزیابی عملکرد سازمان
هر سازمان بر اساس اهداف تعیین شده ، برنامه هایی را تدوین و به اجرا میگذارد، مجموعه عملکرد سازمان باید به گونه ای برنامه ریزی و اجرا شود که قابلیت ارزیابی در باز ههای زمانی مشخص برای تحقق اهداف را داشته باشد.
هنگام تدوین برنامه اجرایی سازمان باید شیوه ارزیابی عملکرد سازمان و رابطه میان آن و تحقق برنامه ها نیز به روشنی مشخص شده باشد تا بتوان هر انحراف عملکردی از برنامه ها را تشخیص و برای رفع آن اقدام کرد.
الگوهای ارزیابی در سازمان ها ، متناسب با نوع فعالیت سازمان تعیین میشود، الگوی ارزیابی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی در دوره های زمانی مختلف متفاوت خواهد بود ، کیفیت و بهبود فعالیت ها و نیز افزایش بهره وری به ویژه در نیروهای انسانی و میزان ارزیابی آن، سازمان را وادار میکند تا کارگیری الگوهای متنوعی را به خدمت دراورد.
و- خلاقیت و نوآوری
سرعت تحولات علمی و بروز و ظهور آن در جامعه و زندگی فردی و اجتماعی ، سازمانها را برای به روز بودن به سمت اهتمام و توجه بسیار زیاد به "خلاق و نوآور " بودن سوق داده است ،سازمانهای فرهنگی و اجتماعی نیز بدون پیروی از این اصل پایدار ساز ، تاثیر گذاری ، پویایی و پذیرش خود را از سوی جوامع انسانی از دست خواهند داد.
از این منظر جذب نخبگان یکی از راه های بسیار موثر در برخورداری سازمان از خلاقیت و نوآوری است که باید در برنامه ریزی های سازمان مورد توجه جدی قرار گیرد.
دبیر: علی اکبر عبدالحسینی
fa
اخبار ساخت جوامع طراز نوین
طرح تأسیس حکومتها و انجمنهای محلی در پرتو علم حقوق (...)
?