بخش ششم: توصيف دستهها و پيشنهادهاي جداگانه
پيشنهادهاي اصلي
پيشنهاد اصلي پيشنهادي است كه طرح آن موضوعي را در برابر مجمع قرار ميدهد. همانطور كه پيشتر گفته شد، يك پيشنهاد اصلي فقط هنگامي ميتواند مطرح شود كه هيچ پيشنهاد ديگري در دست بررسي نباشد.
معمول است كه بين پيشنهادهاي اصلي اوليه و پيشنهادهاي اصلي ضمني-كه ماهيت موضوع آنها اصلاً متفاوت است- تمايز قائل شد. تفاوت در قواعد ناظر بر پيشنهادهاي اصلي در اين دو زيردسته خيلي كم است. بايد خاطر نشان ساخت كه پيشنهادهاي اصلي ضمني مقولهاي را تشكيل ميدهند كه از پيشنهادهاي ضمني-يعني چهارمين دستهي پيشنهادها- كاملاً جداست. (تمايز بين پيشنهادهاي اصلي اوليه و پيشنهادهاي اصلي ضمني در صفحههاي 97-95 به طور كامل بحث شده است).
پيشنهادهاي فرعي
پيشنهادهاي فرعي در تعيين تكليف پيشنهاد اصلي(و گاهي پيشنهادهاي ديگر) به مجمع كمك ميكنند.
روش فهرستكردن پيشنهادها. هر يك از پيشنهادهاي فرعي در ادامه و بر حسب نوع وضعيتي كه در آن مورد استفاده قرار ميگيرند، به روشي كه چه بسا بيان عقيدهاي در نحوهي اولويتبنديآنها باشد، به اجمال توصيف ميشوند. فقط در مورد پيشنهادهاي فرعي، خصوصيات متمايزكنندهي آنها به مثابه يك دسته، پس از اين توصيف از پيشنهادهاي منفرد، توضيح داده ميشود، زيرا درك اين خصوصيات اگر مطالب به آن ترتيب خوانده شود، آسانتر خواهد شد. پيشنهادهاي فرعي بر عكس ترتيب رتبهبندي آنها فهرست شده است- كه يك نظم زماني است كه بر اساس آن اگر تمام پيشنهادها در يك زمان در دست بررسي باشند ميتوانند مطرح شوند. هر پيشنهاد فهرستشده از پيشنهاد اصلي و از هر يا تمام پيشنهادهايي كه پيش از آن فهرست شده، جلو ميافتد، يعني رتبهي بالاتري مييابد.
فهرست پيشنهادهاي فرعي انفرادي. پيشنهادهاي فرعي، با توصيف مختصر بر حسب كاركرد، عبارتند از:
1) اگر پيشنهاد نامناسبي در برابر مجمع قرار گرفته باشد، يك عضو ميتواند براي خلاص شدن از آن پيشنهاد و بدون رأيگيري مستقيم در مورد آن، پيشنهاد تعويق نامشخص را ارايه دهد (11).
2) اگر يك پيشنهاد اصلي در شكل ديگر مناسبتتر و پذيرفتنيتر شود، براي تغيير در جملهبندي آن (حتي تحت شرايطي، جرح و تعديل در معناي آن) پيش از به رأي گذاشتن پيشنهاد اصلي ميتوان پيشنهاد اصلاح را ارايه داد (12).
3) اما ممكن است اصلاح مناسب يك پيشنهاد اصلي به وقت بيشتري نياز داشته باشد، يا اطلاعات بيشتري مورد نياز باشد، در آن صورت شايستهتر است كه پيشنهاد يا قطعنامه پيش از بررسي بيشتر در مجمع براي مطالعه يا بازنويسي در اختيار يك كميته قرار بگيرد. اين اقدام ميتواند با طرح پيشنهاد ارجاع يا ارجاع به كميته محقق شود (13).
4) اگر مجمع ترجيح دهد كه پيشنهاد اصلي بعداً در همان نشست يا در نشست ديگر مورد بررسي قرار بگيرد، ميتوان پيشنهاد تعويق مشخص را ارايه داد (14).
5) اگر ادامهي بررسي يك پيشنهاد مطلوب باشد اما مذاكره زمان زيادي بگيرد، يك عضو ميتواند پيشنهاد محدوديت مذاكرات را مطرح كند؛ از طرف ديگر، اگر شرايط خاص نطق بيشتر و طولانيتر از قواعد معمول را ايجاب ميكند، يك پيشنهاد ميتوان براي همين منظور مطرح كرد، يا، گاهي اوقات مطلوب است كه عناصري از محدوديتها و گستردگيها را با يكديگر تركيب كرد، به عنوان نمونه، محدوديت در زمان سخنرانيها، اما افزايش در تعداد سخنرانان. تمام انواع اين تعديلها در محدوديتهاي معمولي در مذاكره پيرامون پيشنهاد در دست بررسي ميتواند از طريق طرح پيشنهاد كميت مذاكره مطرح شود (15).
6) اگر خاتمهي مذاكره و اصلاح يك پيشنهاد در دست بررسي مطلوب باشد، به نحوي كه بلافاصله به رأي گذاشته شود، پيشنهاد كفايت مذاكره را بايد مطرح كرد (16).
7) اگر مجمع دليلي داشته باشد كه پيشنهاد اصلي را به طور موقت، و بدون تعيين زمان مشخص براي بررسي مجدد آن، كنار بگذارد، با اين شرط كه هر وقت اكثريت تصميم گرفت دوباره آن را به دست بگيرد، ميتوان پيشنهاد روي ميزگذاري را مطرح كرد (17).
خصوصيات پيشنهادهاي فرعي به عنوان يك دسته. پيشنهادهاي فرعي به عنوان يك دسته با داشتن تمام اين چهار خصوصيت متمايز ميشوند: (1) آنها هميشه براي پيشنهادي ديگر، وقتي كه در دست بررسي باشد، كاربرد دارند، به تعيين تكليف يا رسيدگي به آن پيشنهاد كمك ميكنند، تصويب يكي از آنها براي اين پيشنهاد ديگر هميشه كاري انجام ميدهد- يعني، بدون تصويب يا رد آن پيشنهاد، به نحوي وضعيت آن را تغيير ميدهد. (2) آنها ميتوانند براي هر پيشنهاد اصلي به كار روند (در ارتباط با كاربردهاي ديگر، زير را نگاه كنيد). (3) آنها، همانطور كه پيشتر توضيح داده شد، در درون نظام اولويتبندي قرار ميگيرند. (4) مدت زماني كه آنها در دستور هستند، از لحظهاي كه رئيس پيشنهادي را قرائت ميكند كه آنها ميتوانند در مورد آن كاربرد داشته باشند، تا زماني كه رئيس رأيگيري در مورد آن پيشنهاد را آغاز ميكند، به طول ميانجامد. تنها محدوديتها تحت اين دورهي زماني عبارتند از:
الف) پيشنهاد فرعي بايد در آن مدت زماني، طبق نظام اولويتبندي پيشنهادها، پذيرفتني باشد.
ب) موضوعي كه توسط پيشنهاد فرعي ارايه ميشود نبايد بي معنا باشد يا اساساً همان باشد كه قبلاً تصميمگيري شده است (39-38)؛ و
پ) پس از آنكه با تصويب پيشنهاد كفايت مذاكره دستور يك رأيگيري صادر شده باشد و پيش از اينكه اين رأيگيري انجام شود، هيچ پيشنهاد فرعي- به جز پيشنهاد روي ميز گذاري (كه رتبهي آن بالاتر از پيشنهاد كفايت مذاكره است) - نميتواند مطرح شود.
مواردي كه يك پيشنهاد فرعي براي پيشنهاد فرعي ديگر كاربرد دارد. پيشنهاد فرعي اصلاح، علاوه بر پيشنهاد اصلي براي بسياري از پيشنهادهاي ديگر نيز كاربرد دارد. تمام پيشنهادهاي فرعي ميتوانند اصلاح شوند غير از پيشنهادهاي تعويق نامشخص، كفايت مذاكره، و روي ميز گذاري (كه، بنا به ماهيت آنچه كه پيشنهاد ميكنند، خودشان نميتوانند در معرض اصلاح قرار بگيرند). وقتي پيشنهاد اصلاح در مورد يك پيشنهاد فرعي ديگر به كار برود، رتبهي آن تعديل ميشود به نحوي كه از پيشنهادي كه در موردش به كار رفته، جلو ميافتد، حتي اگر رتبهي آن پيشنهاد در نظام اولويتبندي عادي پيشنهادها از پيشنهاد اصلاح بالاتر باشد. به عنوان نمونه، فرض كنيد كه يك پيشنهاد تعويقِ يك پيشنهاد اصلي براي يك مدت مشخص، موضوع بلافاصله در دست بررسي باشد. در چنين موردي، پيشنهادهاي كميت مذاكره، كفايت مذاكره و رويميز گذاري طبق دستور هستند؛ از طرف ديگر، پيشنهادهاي تعويق نا مشخص، اصلاح، و ارجاع به كميته، ميتوانستند پيش از طرح پيشنهاد تعويق مشخص، مورد بررسي قرار بگيرند، اما هيچ كدام از اين سه پيشنهاد اكنون نميتوانند مطرح شوند- جز اينكه طرح پيشنهاد اصلاح براي پيشنهاد تعويق، وقتي بلافاصله در دست بررسي باشد، طبق دستور خواهد بود.
مذاكره پيرامون هر پيشنهاد قابلمذاكره كه بلافاصله در دست بررسي باشد (يا پيرامون يك مجموعهي خاص از پيشنهادهاي در دست بررسي شامل موضوع بلافاصله در دست بررسي، 15) ميتواند محدود شود يا بسط يابد؛ و، به همين ترتيب، مذاكره و اصلاح يك پيشنهاد يا يك مجموعه از پيشنهادها كه قابلمذاكره و قابلاصلاح هستند، ميتواند خاتمه داده شود، يا اصلاح در مورد پيشنهادهايي كه قابلاصلاح هستند اما قابلمذاكره نيستند، خاتمه يابد (16). چهار پيشنهاد فرعي با پائينترين رتبه ميتوانند مورد مذاكره قرار بگيرند (جز اينكه اصلاح وقتي در مورد يك پيشنهاد غيرقابلمذاكره به كار رود، غيرقابلمذاكره ميشود). مذاكرهي سه پيشنهاد فرعي با بالاترين رتبه مجاز نيست، چرا كه نقض غرض آنهاست. از اين قواعد نتيجه گرفته ميشود كه پيشنهاد كميت مذاكره ميتواند در مورد هر يك از چهار پيشنهاد فرعي با كمترين اولويت و رتبه به كار گرفته شود (اما نه در مورد دو پيشنهادي كه از نظر اولويت بالاتر از پيشنهاد كميت مذاكره قرار ميگيرند)، در حاليكه پيشنهاد كفايت مذاكره ميتواند در مورد هر پنج پيشنهاد فرعي كه از نظر رتبه زير آن قرار دارند، به كار گرفته شود (اما نه در مورد يك پيشنهاد فرعي كه بالاي آن قرار ميگيرد).
پيشنهادهاي اصلي ضمني متناظر با پيشنهادهاي فرعي. براي هر يك از پنج پيشنهاد فرعي نخست (يعني، براي تمام آنها به جز دو پيشنهاد كفايت مذاكره و روي ميز گذاري)، يك پيشنهاد اصلي ضمني متناظر و با همين نامها وجود دارد (ص:96) كه هرگاه پيشنهاد ديگري در دست بررسي نباشد، ميتوانند مطرح شوند.
(هر يك از پيشنهادهاي فرعي در 11 تا 17 به طور كامل بررسي شدهاند).
پيشنهادهاي فوريتي
ويژگيهاي پيشنهادهاي فوريتي به عنوان يك دسته. برخلاف پيشنهادهاي فرعي يا ضمني، پيشنهادهاي فوريتي به موضوع در دست بررسي ارتباط ندارند، اما با فوريت و اهميت فوقالعاده، و بدون مذاكره، بايد كاري كنند كه اجازهي قطع مذاكره در مورد هر چيزي داده شود. با اين همه، شبيه پيشنهادهاي فرعي، پنج پيشنهاد فوريتي با نظام اولويتبندي جور هستند. تمام آنها از پيشنهادهاي تمام دستههاي ديگر جلو ميافتند (به جز در بعضي موارد كه پيشنهاد بلافاصله در دست بررسي يك پيشنهاد براي اصلاح، يك پيشنهاد براي كفايت مذاكره، يا يك پيشنهاد ضمني باشد كه هنگامي مطرح شده باشد كه هنوز يك پيشنهاد فوريتي با رتبهي بالا بلافاصله در دست بررسي بوده است). پيشنهادهاي فوريتي به مثابه يك طبقه يا دسته به «تقاضاهاي فوريتي» نيز معروف هستند كه نبايد با «تقاضاهاي فوري» كه در ارتباط با دومين پيشنهاد فهرست شده در زير توصيف شده، اشتباه گرفته شوند.
فهرست پيشنهادهاي فوريتي به صورت جداگانه. در ادامه، پيشنهادهاي فوريتي به ترتيب صعودي فهرست شده است. هر يك از پيشنهادهاي بعدي از هر يا از تمام پيشنهادهايي كه قبل از آن فهرست شدهاند، جلو ميافتد.
1) اگر از برنامه يا دستور كار مصوب پيروي نشود، يا اگر بررسي موضوعي براي حال حاضر تعيين شده و اكنون در دستور باشد اما آن موضوع مورد بررسي قرار نگيرد، يك عضو تنها، با طرح اخطار برنامهاي (18) ميتواند اجراي چنان برنامهاي را الزامي سازد- مگر آنكه مجمع با دوسوم آراء (25) رأي بدهد كه برنامهي آن روز كنار گذاشته شود.
2) اگر يك وضعيت اضطراري حق يا امتياز مجمع يا يك عضو منفرد را تحت تأثير قرار دهد (به عنوان نمونه، سر و صدا، تهويهي نامناسب، طرح موضوعهاي محرمانه در حضور مهمانان و از اين قبيل)، يك عضو ميتواند با طرح تقاضاي فوري (19)، براي طرح پيشنهاد يا تقاضاي فوري خود، كار در دست بررسي را قطع كند. اگر موضوع به اندازهي كافي ساده نباشد تا به صورت غيررسمي مورد توجه قرار بگيرد، در آن صورت رئيس حكمي صادر ميكند مبني بر اينكه آيا به عنوان يك تقاضاي فوري قابل پذيرش است و آيا لازم است قبل از اينكه كار در دست بررسي از سر گرفته شود، مورد رسيدگي قرار بگيرد يا نه.
3) يك وقفهي كوتاه در نشست، حتي وقتي موضوعي در دست بررسي است، با طرح پيشنهاد تنفس (20) براي مدت مشخص عملي ميشود.
4) يك عضو ميتواند با طرح پيشنهاد ختم جلسه (21) به طور كامل به نشست خاتمه دهد. اين پيشنهاد حتي وقتي موضوعي در دست بررسي است ميتواند مطرح شده و مجمع نيز ميتواند تعطيل شود، به شرط آنكه نشست بعدي توسط يك قاعدهي انجمن يا از سوي مجمع مشخص شده باشد. (در چنين موردي، كار ناتمام [ص: 346] به نشست بعدي منتقل ميشود).
5) تحت بعضي شرايط، وقتي موضوعي در دست بررسي است، ممكن است مجمع بخواهد- پيش از ختم يا تعويق كار در دست بررسي- تاريخ و ساعت نشست، و گاهي اوقات مكان برگزاري نشست آتي، يا (در يك انجمن سازمانيافته)، جلسهي پيش از نشست عادي خود را تعيين كند. در اين نوع از موارد، پيشنهاد تعيين زمان نشست تعويقي (22) ميتواند- حتي وقتي موضوعي در دست برسي است- مطرح شود، مگر آنكه نشست ديگري براي بعد در همان اجلاس برنامهريزي شده باشد. اولويت و رتبهي اين پيشنهاد از تمام پيشنهادها بالاتر است.
پيشنهادهاي اصلي ضمني متناظر با پيشنهادهاي فوريتي. براي پيشنهادهاي تنفس، ختم جلسه، تعيين زمان نشست تعويقي، پيشنهادهاي اصلي ضمني متناظر و با همين نامها وجود دارد (ص: 96). تقاضاهاي فوري نيز ميتوانند هنگامي كه موضوعي در دست بررسي نباشد مطرح شوند، و در چنان مواقعي آنها درست مانند يك پيشنهاد اصلي مطرح ميشوند.
(هر يك از پيشنهادهاي فوريتي به طور كامل در 18 تا 22 بررسي ميشوند).
پيشنهادهاي ضمني
ويژگيهاي پيشنهادهاي ضمني به عنوان يك دسته. پيشنهادهاي ضمني، به شيوههاي متفاوت، با كار در دست بررسي يا به كاري كه به شكل ديگري در دست است، ارتباط دارند- بعضي از آنها به درجات متفاوت شبيه پيشنهادهاي فرعي هستند، اما هيچ يك از آنها تمام چهار ويژگي فهرست شده در صفحههاي 62-61 را ندارند. پيشنهادهاي ضمني، به مثابه يك دسته، با موضوعهاي مرتبط با رويه برخورد ميكنند كه ناشي ميشوند از: (1) عموماً، يك پيشنهاد در دست بررسي ديگر؛ اما همچنين(2) گاهي اوقات، پيشنهاد يا يك كار ديگري
الف) كه طرح آن مطلوب است،
ب) كه مطرح شده اما هنوز از سوي رئيس قرائت نشده است، يا
ب) همين الأن در دست بررسي بوده است.
يك پيشنهاد ضمني، گفته ميشود نسبت به پيشنهاد يا موضوع ديگري كه از آن ناشي ميشود، ضمني است. پيشنهادهاي ضمني، با تعداد معدودي استثناء، به نحوي با موضوع اصلي مربوط ميشوند كه بايد بلافاصله، پيش از اينكه كار ادامه يابد، تصميمگيري شوند. بيشتر پيشنهادهاي ضمني غيرقابلمذاكره هستند.
هر يك از پيشنهادهاي ضمني فقط در وضعيت اختصاصي نوع خودشان كاربرد دارند- وضعيتي كه ممكن است يك خصوصيت اختصاصي موجود در پيشنهادي باشد كه نسبت به آن ضمني هستند، يا وضعيتي در يك لحظه خاص در زمان باشد، يا وضعيتي در رخدادي محتمل در جريان مجمعي كه در حال رسيدگي به پيشنهاد يا موضوع ديگري است. اين يك جنبه مهم است كه پيشنهادهاي ضمني با پيشنهادهاي فرعي تفاوت پيدا ميكنند، زيرا پيشنهادهاي فرعي- در اصل و با بعضي شرايط كه پيشتر خاطر نشان شد (ص.62، س. 13 تا 22) - در مورد هر پيشنهاد اصلي در تمام مدتي كه در دست بررسي باشد، به كاربردني هستند.
فهرست پيشنهادهاي ضمني به طور جداگانه. ترتيبي كه بر اساس آن پيشنهادهاي ضمني در زير ارايه شده، بر خلاف ترتيبي كه طبق آن پيشنهادهاي فرعي و پيشنهادهاي فوريتي در بالا ارايه شدند، هيچ ارتباطي با ترتيبي ندارد كه بر اساس آن پيشنهادها از يك ديگر جلو يا عقب ميافتادند (نگاه كنيد به بحث اول صفحهي 70). پيشنهادهاي ضمني به شرح زير مطرح ميشوند:
1) هرچند مسؤل جلسه مسؤل اجراي قواعد است، با اين وجود، هر عضوي كه اعتقاد داشته باشد متوجه موردي شده است كه رئيس در انجام مسؤليت خود بد عمل ميكند ميتواند هنگامي كه اين نقض صورت ميپذيرد با طرح اخطار دستور (23) نسبت به موضوع جلب توجه كند؛ تأثيرش ملزم ساختن رئيس به صدور حكم در مورد مسأله مربوطه است.
2) هرچند مسؤليت صدور حكم در مورد تمام مسائل رويهي پارلماني كه بر روند مجمع تأثير ميگذارند بر عهدهي رئيس است، هر دو عضوي، با طرح و حمايت از پيشنهاد فرجام (24) بيدرنگ پس از آنكه رئيس چنين حكمي را صادر كرد، ميتوانند وي را ملزم سازند تا مسأله را به رأي مجمع بگذارد.
3) وقتي اين تمايل وجود داشته باشد مجمع كاري انجام دهد يا موضوعي را به بحث بگذارد كه يك قاعده مربوطه را نقض ميكند، در بعضي موارد ميتوان تعليق قواعد (25) را پيشنهاد كرد تا انجام نيت مورد نظر مجاز شود.
4) اگر يك پيشنهاد اصلي اوليه مطرح شده باشد و عضوي اعتقاد داشته باشد كه حتي بحث در مورد آن هم در نشست زيان آور است، ميتواند پيشنهاد مخالفت با بررسي موضوع (26) را مطرح كند، به شرط آنكه پيش از شروع مذاكره يا پيش از قرائت هر پيشنهاد فرعي مطرح شده باشد؛ سپس مجمع رأي ميدهد كه پيشنهاد اصلي مورد بررسي قرار بگيرد يا نه (و اگر دوسوم آراء مخالف بررسي موضوع باشد، موضوع كنار گذاشته ميشود).
5) اگر يك پيشنهاد اصلي در دست بررسي(يا يك اصلاحيهي مرتبط با آن) از دو يا چند بخش قابل تفكيك به موضوعهاي جداگانه تركيب شده باشد، مجمع ميتواند رأي بدهد كه هر يك از موضوعها به صورت جداگانه و پشت سر هم بررسي شوند. اين اقدام با طرح پيشنهاد تفكيك موضوع (27) صورت ميپذيرد.
6) اگر پيشنهاد اصلي در قالب قطعنامه يا سند شامل چند بند و بخش باشد (هرچند نه با موضوعهاي جداگانه) به نحوي كه بررسي هر بند يا بخش آن به صورت جدا (پيش از آنكه كل سند به رأي گذاشته شود) بسيار اثربخشتر باشد، ميتوان با طرح پيشنهاد بررسي بندبند (28) به اين شيوه عمل كرد.
7) اگر عضوي نسبت به درستي نتايج رأيگيري صوتي (يا حتي رأيگيري با بلند كردن دست) اعلام شده از سوي رئيس- يا نسبت به تعداد اشخاص رأي داده - ترديد داشته باشد ميتواند درخواست تشكيك آراء (29) كند؛ به اين ترتيب تنها يك عضو قدرت آن را دارد كه رأيگيري با قيام و قعود را تحميل كند، البته بدون دستور شمارش آراء، كه فقط رئيس و مجمع حق صدور آن را دارند (بند بعدي را نگاه كنيد).
8) يك عضو ميتواند پيشنهاد رأيگيري (الف) با ورقه، (ب) با قرائت اسامي اعضاء، و (پ) با قيام و قعود شمارشي را مطرح كند، به ويژه اگربه نظر برسد كه نتيجهي تشكيك آراء نيز غيرقطعي بوده و رئيس فراموش كرده باشد دستور شمارش آراء را صادر كند. اين مجموعه پيشنهادها شامل پيشنهاد (ت) هم ميشود كه بر اساس آن، در رأيگيري با ورقه، صندوقها بسته يا دوباره باز ميشوند. تمام اين پيشنهاد زير عنوان پيشنهادهاي مرتبط با روش رأيگيري (30) گروهبندي ميشوند.
9) اگر آئيننامه يا قواعد سازمان نحوهي معرفي نامزدها را مشخص نكرده باشد، و اگر مجمع نيز پيش از برگزاري يك انتخابات در اين زمينه اقدامي نكرده باشد، هنگامي كه انتخابات در جريان است هر عضوي ميتواند پيشنهاد كند كه (الف) يكي از روشهاي متنوع معرفي نامزدها مشخص شود؛ يا، اگر لازم باشد، (ب) معرفي نامزدها خاتمه يابد، يا (پ) از سر گرفته شود. تمام اين پيشنهادها پيشنهادهاي مرتبط با معرفي نامزدها (31) هستند.
10) اگر عضوي مايل باشد از الزامي كه به خاطر آئيننامه يا به خاطر سمت يا مسؤليتش بر عهده دارد آزاد شود ميتواند تقاضاي معذوريت از وظيفه (32) را مطرح كند.
11) چند نوع تقاضاها و سؤالهاي ديگر (33) نيز وجود دارد كه يك عضو ميتواند در ارتباط با موضوعي كه كسي ميخواهد مطرح كند، يا مطرح هست يا همين الأن مطرح بوده است، طرح كند. اينها شامل موارد زير ميشوند:
-* الف) سؤال پارلماني (پرسيدن نظر رئيس در مورد يك موضوع مربوط به رويهي پارلماني در مورد موضوع در دست بررسي، و نه مرتبط با يك حكم).
- ب) تقاضاي توضيح (تقاضاي اطلاعات در مورد واقعيتهايي كه بر موضوع در دست بررسي تأثير ميگذارند- خطاب به رئيس يا، از طريق او خطاب به يك عضو).
- پ) تقاضاي مجوز استرداد يا اصلاح يك پيشنهاد (پس از آنكه از سوي رئيس قرائت شده باشد).
- ت) تقاضاي قرائت مطلب
- ث) تقاضاي ساير
دو نوع اول تقاضاها از سوي رئيس، يا از سوي يك عضو و خطاب به رئيس پاسخ داده ميشوند؛ تقاضاهاي ديگر فقط از سوي مجمع ميتوانند اعطاء شوند.
شرايط جلو يا عقب افتادن پيشنهادهاي ضمني از پيشنهادهاي ديگر. پيشنهادهاي ضمني طبق اصل زير از پيشنهادهاي ديگر جلو ميافتند: يك پيشنهاد ضمني فقط هنگامي در دستور است كه قانوناً نسبت به پيشنهاد ديگري كه در دست بررسي است ضمني باشد، يا قانوناً نسبت به هر موضوع ديگر در دست بررسي ضمني باشد (نگا ك: ص 67-66)؛ در اين صورت از تمام پيشنهادهاي ديگري كه در دست بررسي باشند جلو ميافتد. هر پيشنهاد ضمني قواعد خود را دارد كه شرايطي را تعيين ميكنند كه تحت آن شرايط ضمني است- يعني، پيشنهادها يا وضعيتهايي كه براي آنها ميتواند كاربرد داشته باشد، و شرايط و مرحلهاي از بررسي كه در آن ميتواند اين كار صورت پذيرد. معمولاً، اما نه هميشه، يك پيشنهاد ضمني قانوناً براي پيشنهاد در دست بررسي ديگر ضمني است فقط هنگامي كه پيشنهاد ديگري بلافاصله در دست بررسي باشد.
همانطور كه در بالا گفته شد، پيشنهادهاي ضمني در ميان خودشان رتبهبندي ندارند و نميتوان در نظام اولويتبندي پيشنهادها به آنها مراتبي اختصاص داد، هرچند آنها به صورت انفرادي با آن نظام روابطي دارند و اين روابط در بخشهايي كه به اين پيشنهادها ميپردازند (33-23) توصيف ميشود.پيشنهادهاي ضمني، به استثناء تشكيك آراء، از پيشنهادهاي فوريتي، و كلاً، از پيشنهاد روي ميز گذاري عقب ميافتند، مگر آنكه پيشنهاد ضمني از پيشنهادي ناشي شده باشد عاليرتبهتر از پيشنهادي كه در غير اين صورت از آن عقب ميافتاد (همچنين به بند دوم زير نگاه كنيد). طبق اصلي كه در بند قبلي ذكر شد، يك پيشنهاد ضمني از هر پيشنهادي كه قانوناً نسبت به خودش ضمني باشد عقب ميافتد- مثل تمام پيشنهادها كه عقب ميافتند. به عنوان نمونه، يك پيشنهاد براي تفكيك موضوع، يا يك پيشنهاد براي تعليق قواعد از اخطار دستور كه در ارتباط با خودش مطرح شده باشد عقب ميافتد.
هرگاه در اين كتاب گفته ميشود كه «پيشنهادهاي ضمني» يا «تمام پيشنهادهاي ضمني» از يك پيشنهاد خاص جلو ميافتند، يا اينكه يك پيشنهاد خاص از «تمام پيشنهادهاي ضمني به كاربردني» عقب ميافتد، بايد اين معنا فهميده شود كه پيشنهادهاي ضمني مورد اشاره فقط آنهايي هستند كه در زمان طرحشان قانوناً ضمني باشند. به عنوان نمونه، «پيشنهادهاي ضمني هميشه از پيشنهاد اصلي جلو ميافتند»؛ اما پيشنهاد مخالفت با بررسي موضوع فقط عليه يك پيشنهاد اصلي اوليه قانوني است، و اگر مذاكره شروع شده باشد يا يك پيشنهاد فرعي از سوي رئيس قرائت شده باشد، ديگر مخالفت طبق دستور نيست- حتي اگر يك پيشنهاد اصلي اوليه بلافاصله در دست بررسي باشد (26). به همين ترتيب، «يك اخطار دستور از هر پيشنهاد در دست بررسي كه اخطار از آن ناشي ميشود (بدون توجه به رتبهاش)، جلو ميافتد»- اما فقط در زماني كه نقض قاعده صورت ميپذيرد جلو ميافتد.
در ارتباط با پيشنهادهايي كه ميتوانند براي پيشنهادهايي با هر رتبه ضمني باشند (پيشنهادهايي مانند اخطار دستور، فرجام، تعليق قواعد، پيشنهادهاي مرتبط با رأيگيري، و بعضي از انواع تقاضاها و سوالها)، هرگاه گفته ميشود يكي از اين پيشنهادها از «تمام پيشنهادها»ي بالاتر از يك رتبهي خاص عقب ميافتد، با اين وجود، آن پيشنهاد ضمني از هيچ پيشنهادي كه رتبهاش زير پيشنهادي باشد كه از آن ناشي شده است، عقب نميافتد. به عنوان نمونه، «يك اخطار دستور از پيشنهاد روي ميز گذاري، و از تمام پيشنهادهاي فوريتي عقب ميافتد». اين گزاره بدون هيچ شرطي درست خواهد بود اگر اخطار دستور در ارتباط با پيشنهادي باشد كه رتبهاش پائينتر از پيشنهاد روي ميز گذاري (يعني، يك پيشنهاد اصلي يا هر پيشنهاد فرعي ديگر) باشد؛ اما يك اخطار دستور ناشي شده از پيشنهاد تنفس فقط از دو پيشنهاد فوريتي با رتبهي بالاتر- يعني ختم جلسه و تعيين زمان نشست تعويقي- عقب ميافتد.
وقتي مجموعهاي مركب از يك پيشنهاد اصلي و تعدادي از پيشنهادهاي فرعي يا فوريتي در دست بررسي باشند، براي بعضي از پيشنهادهاي ضمني- مانند اخطار دستور، فرجام، تشكيك آراء- اين احتمال وجود دارد كه، در ارتباط با پيشنهادهاي متفاوت درون مجموعه، بيش از يك بار ناشي شوند.
پيشنهادهاي اصلي ضمني متناظر با پيشنهادهاي ضمني. نظاير بعضي از پيشنهادهاي ضمني، پيشنهادهاي اصلي ضمني نيز ميتوانند مطرح شوند. براي نمونه، ممكن است يك مقرره اجرايي (2) براي دروهي يك اجلاس تعليق شود(8)؛ پيشنهاد چنان تعليقي، كه هنگام طرح أن موضوعي در دست بررسي نبوده باشد، يك پيشنهاد اصلي ضمني محسوب ميشود. به همين ترتيب، پيشنهادي كه نحوهي معرفي كانديداها را توصيف ميكند يك پيشنهاد اصلي ضمني است اگر هنگامي طرح شود كه انتخاباتي در جريان نباشد.
(هر يك از پيشنهادهاي ضمني در 33-23 به طر كامل توصيف شده است).
پيشنهادهايي كه موضوعي را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند
مبناي اين دستهبندي. در اين كتاب چهار پيشنهاد به عنوان پيشنهادهايي كه موضوعي را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند، دستهبندي شدهاند، زيرا آنها، چه با تصويب و چه با طرح خود، همان كاري را انجام ميدهند كه عنوان اين دسته توصيف ميكند. دو تا از اين پيشنهادها- و سومي در بعضي از كاربردها- نميتوانند به نحو كامل در هيچ دستهبندي ديگري قرار بگيرند. پيشنهاد باقي مانده در اين گروه، و سومي كه الأن ذكر شد، در كاركردهاي ديگرش، پيشنهادهاي اصلي ضمني هستند كه ويژگيهاي خاصي دارند. مانند پيشنهادهاي اصلي، تمام پيشنهادهايي كه موضوعي را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند، معمولاً (و سه تا از همان چهار پيشنهاد، فقط)، هنگامي كه موضوعي در دست بررسي نيست مطرح ميشوند. وجود اين پيشنهادها به عنوان يك مقولهي جداگانه را ميتوان با اصول قانون پارلمان كه در زير آمده مربوط ديد:
الف) در جريان يك نشست يا يك مجموعه از نشستها (به نام «اجلاس»، 8) كه در آنها، مجمع در بارهي موضوعي تصميمگرفته است، همان موضوع يا چيزي اساساً شبيه همان موضوع دوباره نميتواند مطرح شود، مگر از طريق رويههاي خاص كه حاكي از يك وضعيت غيرمعمول است.
ب) تا وقتي تكليف موضوعي به صورت موقت (از طريق هر يك از چند روشي كه در اين بخش و بخشهاي بعدي توضيح داده شده است) تعيين شده، اما وضعيت نهايي آن مشخص نشده باشد، هيچ پيشنهاد مشابه يا مغايري كه تصويب آن مانع از اقدام مجمع روي موضوع نخست شود، نميتوان مطرح كرد.
پ) تغيير آنچه كه مجمع تصويب كرده، نسبت به آنچه كه در مرحلهي اول براي تصويب آن لازم بوده، (از نظر رأي يا اخطار قبلي به اعضاء) مستلزم چيزهاي بيشتري است.
پيشنهادي كه اصول (الف)، (ب) يا (پ) را نقض كند در دستور نيست. اما پيشنهادهايي كه موضوعي را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند مجمع را به دليل معقول قادر ميسازند تا در جريان همان اجلاس يك موضوع تكميل شده را دوباره بگشايد، يا موضوعي كه تكليفش به طور موقت روشن شده به دست بگيرد، يا چيزي را كه پيشتر تصويب شده و هنوز اجرا ميشود تغيير دهد.
فهرست پيشنهادهاي اين دسته به صورت جداگانه. ترتيبي كه بر اساس آن اين پيشنهادها فهرست شدهاند ارتباطي با نظام اولويتبندي پيشنهادها ندارد. سه پيشنهاد اول از اين پيشنهادها هم پيشنهاد اصلي هستند و هم مانند يك پيشنهاد اصلي رتبهي پائيني دارند، و چهارمي در ارتباط با رتبهبندي ويژگي خاصي دارد (نگا ك: ص76 و 307-306). پيشنهادهايي كه موضوعي را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند، در ادامه و به شكل مختصر بر اساس كاركردشان توصيف شدهاند:
1) اگر اين تمايل وجود داشته باشد كه يك پيشنهاد اصلي (با يا بدون مجموعهاي از پيشنهادهاي الصاقي به آن- نگا ك: ص 13-112) كه روي ميز قرار دارد، مورد بررسي قرار بگيرد، ميتوان با طرح پيشنهاد روي ميز برداري (34) نسبت به اين كار اقدام كرد. (هنگامي گفته ميشود يك پيشنهاد اصلي روي ميز است كه در آغاز اجلاس جاري، يا در آخرين اجلاس قبلي با كمتر از يك فاصلهي زماني سه ماهه [نگا ك: ص 88]، و در حاليكه هنوز تكليف نهايي آن روشن نشده، روي ميز گذاشته شده باشد).
2) اگر اين تمايل وجود داشته باشد كه يك پيشنهاد، قطعنامه، قاعده يا آئيننامه، يا بند كامل كه به تصويب رسيده، حذف شود، اين كار با طرح پيشنهاد ابطال (يا لغو يا فسخ، 35) صورت ميپذيرد؛ و با طرح شكل ديگري از همين پيشنهاد پارلماني- يعني با پيشنهاد اصلاح مصوبه (35)- ميتوان فقط بخشي از جملهبندي يا متن مصوب را اصلاح يا با نگارش ديگري جايگزين كرد.
3) اگر مسألهاي به كميتهاي كه هنوز گزارش نهايي خودش را ارايه نداده، ارجاع شده باشد، يا وظيفهاي به آن اختصاص يافته باشد، و اين تمايل وجود داشته باشد كه موضوع از دست كميته خارج شود تا خود مجمع به آن رسيدگي يا اقدام يا آن را منتفي كند، ميتوان پيشنهاد خلع يد كميته (36) را ارايه داد.
4) اگر، در همان اجلاس كه يك پيشنهاد مطرح شده اما همان روز يا روز بعد كه نشست كاري برگزاري ميشود، اطلاعات جديد يا تغيير وضعيت نشان دهد كه نتيجهاي متفاوت ارادهي مجمع را بهتر منعكس خواهد كرد، عضوي كه در طرف برندهها به آن پيشنهاد رأي داده است ميتواند پيشنهاد تجديد نظر (37) را مطرح كند، يعني او ميتواند پيشنهاد كند كه موضوع، به شرط آنكه قبلاً مورد تجديد نظر قرار نگرفته باشد، دوباره در مجمع مطرح شود.
روابط بين پيشنهادهاي اين دسته. پيشنهادهايي كه موضوعي را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند بين خودشان تفاوتهايي دارند، و بسته به نقطهنظر، ميتوان آن را به شرح زير، به شكلهاي متفاوت، گروهبندي كرد:
● پيشنهادي كه دو شكل ابطال يا اصلاح مصوبه به خود ميگيرد يك پيشنهاد اصلي ضمني است چرا كه: (الف) با طرح آن موضوعي در برابر مجمع گذاشته ميشود و (ب) وقتي به آن رأي داده شود موضوع ديگري در دست بررسي قرار نميگيرد. بر عكس، دو پيشنهاد ديگر اين دسته، يعني پيشنهاد تجديد نظر (وقتي در مورد پيشنهاد اصلي باشد)، و پيشنهاد روي ميز برداري، با مطرح شدنشان يك موضوع را دوباره در برابر مجمع قرار نميدهند، بلكه با تصويب آنهاست كه به طور خود به خودي، يك پيشنهاد اصلي تبديل به در دست بررسي ميشود. پيشنهاد باقي مانده، يعني خلع يد كميته، هم در همين خصوصيت با پيشنهادهاي رويميز برداري و تجديد نظر سهيم است، و هم در واقع مورد خاصي از پيشنهاد اصلي ضمني ابطال يا اصلاح مصوبه است - بسته به اينكه موضوع پسگرفته شده از كميته، يك موضوع در دست بررسي بوده كه با پيشنهاد فرعي ارجاع به كميته در اختيار كميته قرار گرفته، يا وظيفهاي بوده كه به وسيله يك پيشنهاد اصلي بر عهدهي كميته گذاشته شده باشد، خصوصيت متفاوت به خود ميگيرد (نگا ك: ص 61-160).
● از نقطه نظر ديگر، پيشنهاد خلع يد كميته - كه حتي كاربردش سبب ميشود يك پيشنهاد قبلاً ارجاع شده دوباره به يك پيشنهاد در دست بررسي تبديل شود- با پيشنهاد ابطال يا اصلاح مصوبه در ارتباط با قواعد ناظر بر استعمالش مشابه است. تصويب هر دوي اين دو پيشنهادها به الزامهاي خاص- يعني هم به اخطار قبلي هم به بيش از اكثريت آراء- نياز دارد (نگا ك: ص. 95-295 و 301).
● باز، پيشنهاد خلع يد كميته (وقتي در مورد يك پيشنهاد ارجاع شده به كميته به كار رفته باشد) و پيشنهاد روي ميز برداري اين خصوصيت مشترك را دارند كه به مجمع پيشنهاد ميكنند تا موضوعي را كه «هنوز تحت كنترلش» ميباشد (نگا ك: ص 88 و 30-229) و به طور موقت تكليفش تعيين شده بود، به دست بگيرد. از سوي ديگر، پيشنهاد ابطال يا اصلاح مصوبه و پيشنهاد تجديد نظر در مورد پيشنهادي به كار ميروند كه در مورد آن به صورت نهايي رأي گرفته شده است. با اين وجود، پيشنهاد ابطال يا اصلاح مصوبه ميتواند فقط براي پيشنهادي كه رأي به آن مثبت بوده كاربرد داشته باشد، و تغييري خاص را در تصميمي كه مدتي قبل اتخاذ شده است، مطرح ميكند. بر عكس، پيشنهاد تجديد نظر ميتواند با بعضي استثناءها، و تحت مدتي محدود پس از رأيگيري- چه مثبت بوده باشد و چه منفي- به كار رود، و نه تغيير خاص در يك تصميم بلكه صرفاً بازگشايي مسأله اوليه را پيشنهاد ميكند.
● پيشنهاد تجديد نظر ميتواند در مورد چندين پيشنهاد از پيشنهادهاي فرعي، فوريتي، يا ضمني كاربرد داشته باشد، و در بعضي از موارد از چنين كاربردي، خصوصيت يك پيشنهاد ثانويه را پيدا ميكند- يعني پيشنهادي كه وقتي پيشنهادهاي ديگري در دست بررسي هستند ميتواند مطرح و بررسي شود. اين پيشنهاد فقط يكي از چهار پيشنهاد اين دسته است كه ميتواند در مورد هر چيزي به استثناء يك مسأله اصلي به كار برده شود. به خاطر محدوديت زماني در طرح پيشنهاد تجديد، مطرح ساختن اين پيشنهاد از تمام پيشنهادهاي ديگر (حتي از پيشنهادي با بالاترين رتبه در نظام معمولي اولويتبندي پيشنهادها، يعني پيشنهاد تعيين زمان نشست تعويقي) جلو ميافتد؛ اما بررسي آن فقط رتبهي پيشنهادي را دارد كه پيشنهاد كرده تا مورد تجديد بررسي قرار بگيرد. به اين ترتيب، پيشنهاد تجديد نظر هميشه نميتواند وقتي مطرح شد به دست گرفته شود. اين خصوصيت پيشنهاد تجديد نظر يكي از خصوصيات منحصر به فرد آن است.
(هر يك از پيشنهادهايي كه موضوعي را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند به طور كامل در 37-34 مورد بررسي قرار ميگيرد).
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل سوم: توصيف پيشنهادها در تمام دستهبنديها ?