در این بخش اخبار و گزارش فعالیتهای جامعه/انجمن/سازمانهایی ارایه میشود که بر اساس قواعد دستورنامه رابرت تأسیس شده و اداره میشوند.
حدود پانزده سال پیش که فعالیت دفتر کادرها برای آموزش دستورنامه رابرت شروع شد، هرگز تصور نمیشد که مسؤلیت ساخت جامعههای مدرن بر اساس حقوق پارلمانی نیز برعهدهی دفتر کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت بیافتد. به این دلیل ساده که از مشروطه به این طرف که ساخت جامعه مدرن بر اساس قانون اساسی/اساسنامه رواج یافته است، هزاران هزار جامعه مدرن در قالب انواع شرکتها، سازمانها، احزاب و انجمنها در کشور تأسیس شده است که همه آنها از روی مدلهای خارجی کپیسازی شده است. اما ساخت جامعه با ساخت محصولات صنعتی تفاوت ماهوی دارد.
وقتی افراد یک جامعه طبیعی دور هم جمع میشوند تا بر اساس توافق خودشان (یعنی بر اساس: قرارداد اجتماعی، یا اساسنامه/قانون اساسی) به جامعه/انجمن/سازمان خودشان ساختار بدهند، این ساختار، خواه ناخواه، برآمده از رفتار متقابل این افراد خواهد بود که فرهنگ همان جامعه به آن شکل میدهد. به همین خاطر، به رغم تأسیس هزاران هزار جامعه به ظاهر مدرن طی سدهی اخیر در ایران، بدون استثنا تمام این جوامع بر اساس همان فرهنگ هیأتی عمل میکنند که در درون فرهنگ جامعه جریان دارد. بدیهی است، تا وقتی این جوامع کوچک باشند و کارهای پیش پا افتاده انجام میدهند، فرهنگ هیأتی جواب میدهد. اما به محض این که قرار است این جوامع به اصطلاح مدرن کارهای بزرگ، پیچیده و بلند مدت انجام دهند، مثلا، کشور را اداره کنند، ناکارآمدی و فشل بودن آنان آشکار میشود و البته، این ناکارآمدی را با درآمدهای نابشی از فروش نفت جبران میکنند.
دفتر کادرها در ابتدا با خوش خیالی تصور میکرد که تمام این جوامع به اصطلاح مدرن، از مهارت ساخت جامعه بر اساس علم حقوق پارلمانی استقبال خواهند کرد و خواهند کوشید تا ساختارهای سازمانی خودشان را بر اساس این علم بازآفرینی کنند. اما تجربه نشان داد، ساختاری قدرتی که در این جامعهها شکل گرفته است، بسیار مقاومتر از آن است که به اصلاحات تن بدهند و چارهای جز ساختن جامعههای جدید بر اساس مهارت جدید باقی نمیماند.
در حالیکه ساخت جامعه مثل ساخت یک بنای عظیم، علاوه بر مهارت و دانش مهندسی، به صدها عامل اصلی دیگر هم نیاز دارد، دفتر کادرها که در ابتدا قرار بود فقط دانش و مهارت مهندسی را در اختیار مدیران و مسؤلان جامعههای مستقر ارایه دهد، مجبور شد نسبت به ساخت جامعههای مدرن نیز اقدام کند. کاری که نه در مسؤلیت دفتر کادرها بود و نه در توانش. اما مجبور شد در این مسیر حرکت کند و البته دستاورها نیز تا اینجا عظیم و قابل توجه بوده است.
در این مرحله جدید، هدف اصلی این است که اعضای انجمنهایی در چارچوب انجمن اصلی تأسیس میشوند، در جریان عمل با قواعد بازی دموکراسی آشنا شوند، چرا که تجربهها نشان داد، اگر کسی که جلسه را اداره میکند بر این قواعد مسلط باشد، و جلسه طبق همین قواعد اداره شود، تمام اعضای حاظر در جلسه، به مرور و به سادگی با این قواعد آشنا میشوند، ضمن اینکه تمام حاضران با چشم خود معجره تحول فرهنگی ناشی از رفتار در چارچوب این قواعد را ملاحظه خواهند کرد. . .
تا کنون انجمنهای متعددی تأسیس شده و این روند ادامه خواهد یافت. تمام این انجمنها یک هدف را دنبال میکنند: آشنایی با پراکتیس پارلمانی، آشنایی با علم حقوق پارلمانی، و کسب مهارت ساخت جامعه بر اساس اراده جمعی که البته تک تک اعضای آن طبق قواعد عقلی و عادلانهای رفتار میکنند که علم حقوق پارلمانی آنها را تبیین و استدلال کرده است.
در این بخش، اخبار این انجمنها، تا انجا که امکان انتشار همگانی داشته باشند، تقدیم میشود:
تجربه حدود ۱۵ سال تلاش مستمر برای آموزش و ترویج علم حقوق پارلمانی و قانون عام پارلمان - آنطور که در دستورنامه رابرت تشریح و تبیین شده است - نشان میدهد که بهترین روش محلیسازی این تجربههای بشری برای ساختن جامعههای دموکراتیک این است که روند تأسیس و مدیریت یک جامعه/انجمن جدید، در چارچوب همین قواعد و با مشورت یک مشاور پارلمانی که با این قانون پیچیده آشنا باشد، جریان یابد.
اکنون که سراپای جامعه تشنه اصلاحات ساختاری انقلابی است، روند تأسیس شورای عالی نهادهای مدنی (نام موقت) برای تحقق همین هدف و مدیریت دوران گذار، بهترین وسیله نیز خواهد بود. چرا که نمایندگان نهادهای مدنیِ علاقمند به مشارکت در این فرایند، در جریان تأسیس این نهاد تازه پا، با قواعد عقلی و عادلانه دموکراسی هم آشنا خواهند شد و به مرور تجربههای خود را به انجمنها و سازمانهای متبوع خود منتقل خواهند کرد و خواهند توانست به مرور سازمانهای متبوع خود را در پرتو این علم نوین، بازآفرینی کنند و به این ترتیب، با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی آماده، ره چند صدساله میتواند - گوش شیطان کر - در مدت کوتاهی طی شود.
خاطر نشان میکند تا کنون با بسیاری از فعالان اجتماعی پروفشنال (حرفهای) در این باره گفتگو شده است و تمام آنان - به خصوص با توجه به شرایط خطیری که کشور در آن قرار دارد - از این پیشنهاد اولیه استقبال کردهاند و قرار است به زودی نخستین نشست گروه حامیان تأسیس شورای عالی نهادهای مدنی(نام موقت) فراخوان شود.
از نقطه نظر «دفتر کادرها»، که هدف اصلیاش از ابتدا آموزش علم حقوق پارلمانی به علاقمندان بوده است، هدف اصلی از این اقدام نیز، تلاش برای ترویج قانون عمومی و عقلی ناظر بر فرایند تصمیمگیری گروهی به شیوه دموکراتیک است. اما با توجه به تحولاتی که با سرعت در کشور بروز مییابد، این شورا میتواند در مورد مسائل و مشکلات کشور، تصمیمهای مبتنی بر خرد جمعی اتخاذ کند و هدف اصلی نیز همین خواهد بود.
نوشتهای که در ادامه تقدیم میشود و بر اساس گفتگوهای اولیه با کسانی تهیه شده که کم و بیش با علم حقوق پارلمانی آشنا شدهاند و قرار است گروه حامیان تأسیس این شورا را تشکیل دهند، به عنوان پیشنویس بیانیه تأسیس «شورای عالی نهادهای مدنی» (نام موقت) در نخستین نشست گروه حامیان مورد بررسی قرار خواهد گرفت و - در صورت موافقت آن گروه- متن نهایی بیانیه تأسیس، به نهادهای مدنی علاقمند تقدیم خواهد شد تا با مشارکت نمایندگان آنها، روند تأسیس «شورای عالی نهادهای مدنی» در دوران گذار - در پرتو علم حقوق پارلمانی - آغاز شود.
بااحترام
دفتر کادرها
چهارشنبه؛ ۲ آذر ۱۴۰۱
پیشنویس بیانیه تأسیس:
شورای عالی نهادهای مدنی (نام موقت)
برای اصطلاح «کانستیتیوشن» [2] در عرف پارلمانی ایرانی، که سابقه آن به انقلاب مشروطه میرسد، دو معادل فارسی جعل شده است: قانون اساسی و اساسنامه. در حالیکه این دو سند، از نظر حقوقی خیلی شبیه به هم هستند: هر دو سند، آن دسته از قواعد ناظر بر یک «جامعه» را در بر میگیرند که اعضای همان جامعه آنها را آنقدر مهم میدانند که برای اصلاح آنها شرایط ویژهای قائل میشوند. البته، همانطور که اساسنامهی هیچ دو جامعه/انجمن/سازمانی نمیتواند شبیه هم باشد و هر جامعه/انجمن/سازمانی، قواعد اختصاصی خودش را باید تدوین و تصویب کند، قانون اساسی هر روستا، شهر و کشور هم تبلور اراده مردم همان جامعه است که تصمیم میگیرند چطور مسؤلان خودشان را انتخاب کنند، چقدر به آنان اختثار بدهند و طی چه شرایطی آنان را عزل یا حتی مجاکمه کنند و از این قبیل. . .
با این که طی بیش از یک سده تجربه، آگاهی ملی ایرانیان نسبت به اساسنامه/قانون اساسی به نحو بسیار چشمگیری ارتقا یافته است، اما تأمل در تجربههایی که کتاب دستورنامه رابرت برای تدوین، تصویب و اصلاح اساسنامه در اختیار فعالان اجتماعی قرار میدهد، میتواند کمک کند تا فرهنگ اساسنامه/قانون اساسی هم در میان فعالان اجتماعی/سیاسی به مراتب ارتقا یابد و به مرور درک مشترکی از مفاهیم و رویهها و قواعد مرتبط با قانون اساسی/اساسنامه در میان فعالان اجتماعی/سیاسی رواج یابد.
ضمن تأکید بر این که «قانون اساسی» یا «اساسنامه» بیش از آن که یک سند حقوقی مکتوب باشد، تبلور یک فرهنگ است و ضرورت دارد که فرهنگ قانون اساسی در کشور رواج یابد، با این همه، به نظر میرسد توضیح مفاهیم کلیدی و تبیین اصول و قواعد ناظر بر قانون اساسی/اساسنامه، و نیز تشریح رویههای تدوین، تصویب و اصلاح آنها - در پرتو علم حقوق پارلمانی - به ترویج این فرهنگ مدد میرساند. از همین رو، در این نوشته که به مرور تکمیل میشود، به برخی نکات مهم در این زمینه اشاره خواهد شد:
یکی از بهترین گروههای اجتماعی برای ترویج قانون عام پارلمانی، آموزگاران کشور هستند که میتوانند این قواعد را به روشهای بسیار کارآمد و ساده، به دانشآموزان سراسر کشور آموزش بدهند. نسلی که به این ترتیب با قانون عام پارلمانی آشنا شود قادر خواهد بود در آیندهای نه چندان دور، حاکمیت قانون را که آرزوی دیرینهی مردم ایران در دوران معاصر است، مستقر سازد.
تجربههای حدود ۱۵ سال تلاش برای معرفی، آموزش، تمرین و ترویج این قواعد در میان فعالان اجتماعی علاقمند نشان داده است که بهترین روش فراگیری این قواعد، مشارکت در روند تأسیس و اداره یک انجمن محلی بر اساس همین قواعد و با مدیریت کسی است که به خوبی با این قواعد آشنا باشد و بتواند همزمان با مدیریت جلسه طبق این قواعد، زبان فرهنگی ایرانیان را به زبان این قواعد ترجمه کند.
به همین منظور، قرار است انجمنهای محلی آموزگاران (اتا) در سراسر ایران سازماندهی شود. آموزگارانی که برای تحقق این هدف متعالی آستین همت بالا میزنند میتوانند با مطالعه مطالب این وبسایت و به ویژه با مرور سلسله یادداشتهای راهنمای تأسیس انجمنهای محلی معلمان در پرتو علم حقوق پارلمانی، به مرور مهارتهای لازم برای تأسیس انجمن بر اساس این قواعد را فرابگیرند.
مرور شرح درسهایی که در کارگاههای آموزش خلاصه دستورنامه رابرت به بعضی از اعضای سازمان معلمان ایران ارایه شده است، برای آشنایی مقدماتی با این قواعد مفید است و علاقمندان میتوانند آنها را در اینجا ملاحظه فرمایند.
توجه دارید، وقتی مردم یک شهر یا روستا دور هم جمع بشوند تا در مورد مشاعات شهر و روستای خود تصمیم بگیرند، در واقع یک انجمن تشکیل دادهاند که میتوانند از همین قواعد دستورنامه استفاده کنند. و حکومت بر اساس قانون چیزی جز این نیست که مردم یک شهر طبق همین قواعد در مورد حکومت خود تصمیم بگیرند.
خاطر نشان میشود، به منظور مبادله اطلاعات و اخبار فعالیت بنیانگذاران انجمنهای محلی آموزگاران (اما)، گروههایی نیز با مشارکت آنان تأسیس شده و خواهد شد. علاقمندان به عضویت در این گروهها میتوانند از طریق تماس با همین وبسایت و گفتگو با مشاور پارلمانی اقدام کنند.
در ادامه، متن توصیف گروه بنیانگذاران انجمنهای محلی آموزگاران (اما) تقدیم میشود:
در مقدمه این سلسله یادداشتها توضیح داده شد، برای نسل جوانی که ارزشهای تحمیلی حکومت دهاتیان را غثیان کرده است، معنای متعالی «پروفشنگرایی» شاید بتواند به بخشی از علاقهها و تمنیات آنان برای آیندهای انسانیتر و متعالیتر پاسخ بدهد. این سلسله یادداشتها میکوشد، به صورت مختصر، معنای «پروفشن» و «پروفشنگرایی» را به مخاطبان جوان این وبسایت توضیح دهد.
بازدیدکنندگان این وبسایت میدانند که هدف اصلی آن معرفی کتاب دستورنامه رابرت است که قواعد عام و عمومی تأسیس و اداره انواع چامعه/انجمن/سازمانهای دموکراتیک را گردآوری و تشریح کرده است. در نتیجه حق دارند بپرسند: این وبسایت به پروفشن و پروفشنگرایی چه ربطی دارد؟
در پاسخ به این پرسش مناسب لازم است توضیح داده شود که پیششرط شکلگیری «پروفشن»ها این است که اعضای آناها بتوانند طبق قواعد بسیار عادلانه و بسیار دقیقی تأسیس شوند و رفتار کنند که بتوانند هر عضوی را که کد اتیکز آن پروفشن را نقض کرد، شناسایی کنند، به روش منصفانه به محاکمه بکشانند و طبق قواعد مورد توافق و منصفانه او را تنبیه و سر انجام از پروفشن اخرج کنند. بدیهی است که در فقدان چنان قواعد و رویهایی، روابط درونی پروفشنها به کلاف سردرگمی بدل خواهد شد که هیچ کس نخواهد توانست سره را از ناسره باز شناسد و اوضاع همین میشود که میبینید: هیچ چیز سرجای خودش نیست.
گفتنی است که از نقطه نظر تاریخی، مفهوم «پروفشن» بسیار زودتر از مفهوم «حقوق پارلمانی» مورد توجه قرار گرفت و حتی در سال ۱۳۸۶ شورای ملی برای بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی تأسیس شد. اما عدم آشنایی با حقوق پارلمانی سبب میشد که حتی چند نفر از اعضای یک پروفشن هم نتوانند با هم یک گفتگو و مذاکره با معنا داشته باشند و به صورت عادلانه و مورد توافق در مورد یک اقدام مشخص به نتیجه برسند. به همین دلایل است که تازه بعد از کسب مهارت ساختن جامعههای پروفشنال در پرتو علم حقوق پارلمانی است که باید نسبت به بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی اقدام کرد.
خاطر نشان میشود یکی از برنامههای شورای عالی نهادهای مدنی در دوران گذار نیز که در پرتو علم حقوق پارلمانی در دست تأسیس است، حذف مداخله دولت سیاسی در امور پروفشنال پروفشنهاست. اما دولت سیاسی فقط هنگامی درامور پروفشنال پروفشنها مداخله نخواهد کرد که پروفشنها به ملت اطمینان داده باشند که در جهت تأمین منافع مردم، از دولت سیاسی کارآمدتر و اثربخشتر علم خواهند کرد.
میبینید برای رفع مشکلاتی که علیه آنها اعتراض میکنیم مهارتهای اجتماعی بسیار زیادی لازم است که باید کسب کنیم. قرار است این سلسله یادداشتها به همین مسائل بپردازد.
نخستین قسمت این سلسله یادداشتها در ادامه تقدیم شده است:
بخش نخست این نوشته را اینجا بخوانید.
فرض میشود مخاطبان این سلسله یادداشتها شخصیتهایی هستند با برخی ویژگیها، که در دانش مدیریت، معمولاً به آنان «کارآفرین» گفته میشود.
به طور خلاصه، «کارآفرینها»، معمولاً خطرپذیرتراند. به افقهای دوردست چشم میدوزند، خودانگیخهاند و منتظر نمیمانند کسی به آنان بگوید چه باید بکنند. استراتژیک میاندیشند. نیازهای بالقوه را در جوامع انسانی تشخیص میدهند، و پیشاپیش دنبال یافتن راه حلی برای این مشکلات میافتند و راه حل را مییابند یا میآفرینند. به نظر میرسد اگر کسی آستین همت بالا بزند تا یک حوزه حزبی مستقل تأسیس کند با این هدف که مشکلات نظام سیاسی کشور حل شود، پیشاپیش میتوان حدس زد که به احتمال زیاد باید یک کارآفرین باشد.
البته، کارآفرینها، معمولاً سوءمدیریتهای خاص خودشان را دارند و در این سلسله یادداشتها، هرچا که لازم شود، در مورد انواع سوءمدیریتهای کارآفرینان هشدارهای لازم داده خواهد شد. اما از همین ب بسمالله، باید خاطر نشان کرد که بنیانگذار هر حوزه حزبی مستقل باید بین نقش خودش به عنوان بنیانگذار و مدیرجلسه تمایز قائل شود و اگر این دو نقش را با هم خلط کند، احتمال شکست او در رسیدن به هدفی که دارد بسیار بسیار بالا خواهد رفت. این نوشته، به تمایز بین دو مفهوم بنیانگذار و مدیرجلسه میپردازد.
لازم است خاطر نشان شود به زودی و با شرکت بنیانگذاران حوزههای حزبی مستقل در سراسر کشور یک گروه مجازی سازماندهی خواهد شد تا نشستهایی برای همفکری و همکاری برگزار کنند. آن نشستها، طبق قواعد دستورنامه رابرت اداره خواهد شد و تمام بنیانگذارن حوزههای حزبی مستقل از طریق شرکت در نشستهای آن گروه خواهند توانست به مرور با قواعد دستورنامه رابرت در عمل آشنا شوند. از همین رو، به تمام بنیانگذاران حوزههای حزبی مستقل پیشنهاد و توصیه میشود که از همان ابتدا و به محض آنکه تصمیم گرفتند یک حوزه حزبی مستقل تأسیس کنند، از طریق همین وبسایت تماس بگیرند و عضو این گروه شوند.
بعد از این توضیح مقدماتی، نخستین بخش این سلسله یادداشتها را با هم بخوانیم:
در پی اعمال محدودیت بر شبکههای اجتماعی و اختلال در اطلاعرسانی به اعضای گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی و مهمانان آن، این پیشنهاد در گروه حامیان به تصویب رسید که اسناد این انجمن در وب سایت کادرها دات کام - همین سایت - بارگذاری شود و از طریق پیامک به اعضای گروه اطلاع داده شود تا به این اسناد مراجعه کنند. این صفحه به همین منظور گشوده شده است و فقط اسناد درونی گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی در آن بارگذاری خواهد شد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انجمن اصلی میتوانید به اینجا مراجعه فرمایید.
در انتهای این صفحه، اسناد انجمن اصلی ضمیمه شده است.
حتی در عنوان این نوشته مفاهیم جالب توجهی گنجانده شده است: «حقوق پارلمانی» چیست؟ «علمِ» حقوق پارلمانی چه علمی است و در «پرتوِ» این علم جدید، چه چیزهای قبلاً نامرئیای به چشم خواهد آمد؟ وقتی از «اصلاحات ساختاری» صحبت میشود، منظور ساختارِ کدام سازمانهاست؟ و اگر قرار است این ساختارها «اصلاح» شود، در آن صورت، چرا «انقلابی»؟ و منظور از «انقلاب» چیست؟ به علاوه، «انجمن اصلی» چیست و چرا این انجمن معادل «تلاش ملی» برای اجرای این اصلاحات دانسته شده است؟ و از همه اینها مهمتر، در حالیکه خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی با سرعت فزاینده به پیش میتازد، این پرسشها محلی از اِعراب دارد؟
در چهل و چهارمین نشست گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی که عصر روز سهشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ به صورت حضوری/مجازی در دفتر کادرها برگزار شد تا متن پیشنویس بیانیه تأسیس این انجمن را بررسی و تصویب کند، بعضی از همین پرسشها مورد بررسی قرار گرفت.
از آنجا که قرار است به زودی نخستین نشست اجلاس تأسیسی «انجمن اصلی» فراخوان شود، و فقط آن گروه از فعالان اجتماعی پروفشنال به این نشست دعوت خواهند شد که قانون عام پارلمانی را - آنطور که در کتاب دستورنامه رابرت تشریح و تبین شده است - به عنوان مرجع انتخاب کرده باشند، در این نوشته، این پرسشها به صورت اجمالی بررسی میشود:
در نوزدهمین نشست انجمن توسعه ایران (اتا) که عصر روز دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ دردفتر کادرها برگزار شد، خیزش انقلابی ایرانیان که پس از قتل ژینا امینی، دختر ایران، و با پرچم زن، زندگی، آزادی در داخل و در سراسر جهان به راه افتاده است، مورد بررسی قرار گرفت و با تأکید بر اینکه دستاوردهای این خیزش عظیم برگشتناپذیر است و در عین حال، مردم ایران راهی چز به سرانجام رساندن این خیزش انقلابی نخواهند یافت و قشرهای به اصطلاح خاکستری نیز دیر یا زود ناگزیر خواهند شد پا به میدان بگذارند و کار را تمام کنند، این پرسش مطرح شد که انجمن اتا در این وضعیت تاریخی چه میتواند و چه باید بکند؟
سرتاسر فعالیتِ - به اصطلاح - حزبی در حکومت دهاتیان چیزی جز یک مسخرهبازی تهوعآور نبود. دهاتیان گریخته از دهات بیآب و علف، فقط یک حزب میشناختند که آخوندها یادشان داده بودند: «حزبالله»، که از قضا رهبر آن هم «روحالله» بود که تصویر صورت ماهش را در ماه میدیدند! هر کس با حزب آنان مخالف بود کافر بود و تکلیفش روشن: اَشًِداءُ عَلیَ الکُفار. تمام.
با همان نخستین نعرههای «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، که در فضای انقلاب بهمن ۵۷ طنین انداز شد، شهروندانی که در رؤیای انقلابهای دموکراتیک یا سوسیالیستی بودند دریافتند که عجب انقلاب سورئالیستیای رقم خورده است: حزب دهاتیانی که بسیج شده تا دامن شهر را از آلودگیهای «لهو و لعب» پاک کند!
در چشمانداز تاریخی، چهار دهه زمان نسبتاً کوتاهی بود تا گروههای هرچه بیشتری از همان دهاتیان شهری شده، با الزامات زندگی در شهرهای بزرگ خو بگیرند و فرهنگ شهرنشینی جدیدی خلق شود. جنبش دوم خرداد و جنبش سبز - از این منظر - تبلور گسترش سریع فرهنگ شهرنشینی بود و در تداوم آن، حنبش زن، زندگی، آزادی، میرود تا به هژمونی فرهنگی دهاتیان در سراسر کشور خاتمه دهد.
در قلمروی فعالیتهای حزبی نیز، - که موضوع اصلی این سلسله یادداشتهاست - دستاوردها کم نبوده است و جا دارد که در نخستین بخش این یادداشتها مهمترین درسهایی که از چهل سال ندانمکاری میتوان آموخت، فهرست شود تا همه با هم متعهد شویم هرگز آنها را تکرار نکنیم. در بخشهای بعدی تلاش خواهد شد تا، از یک سو، با تکیه به این تجربهها، و از سوی دیگر، با درس آموزی از تجربههای بشری - از جمله، آنچه که در دستورنامه رابرت تشریح شده است - جزوهی راهنمایی برای آن گروه از فعالان اجتماعی که تمایل دارند به عنوان یک فضلیت شهروندی، به فعالیتهای سیاسی شرافتمندانه بپردازند، فراهم آید.
خاطر نشان میشود ایده تدوین راهنمای تأسیس حوزههای حزبی مستقل، مدتها پیش از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، در گروه حامیان تأسیس انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی (اساس) مطرح شد و کمیتهای هم به منظور تدوین پیشنویس این راهنما شکل گرفت و جلسات متعددی نیز برگزار کرد. ولی با فوران این جنبش، تاریخ ورق خورد و حکومت دهاتیان به تاریخ پیوست. در نتیجه، این جزوهی راهنما، دیگر نه یک سند پیشاانقلابی، بلکه یک راهنمای پساانقلابی خواهد بود که میکوشد به شکلگیری یک نظام حزبی استاندارد و متناسب با دنیای فردا مدد برساند. با امید به فردای بهتر، نخستین بخش این سلسله یادداشتها در ادامه تقدیم میشود. با هم بخوانیم:
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین ?