شرح درس خلاصه دستورنامه رابرت برای مخاطبان ایرانی: نشست چهارم و آخر
چهارمین و آخرین قسمت از شرح درس خلاصه دستورنامه رابرت برای مخاطبان ایرانی در ادامه تقدیم میشود. یادآوری میشود این مطالب، گزارش مکتوب نکاتی است که در کارگاههای آموزش مقدماتی دستورنامه رابرت برای کادرهای حرفهای سازمان معلمان ایران تشریح شده است. هدف از آن کارگاهها، معرفی مبرمترین و پرمصرفترین و مهمترین قواعد قانون عام پارلمانی بود تا کادرهای حرفهای سازمان معلمان ایران با کلیات قانون عام پارلمانی آشنا شوند تا اگر این قواعد را برای ارتقای کیفیت اداره سازمان خود لازم تشخیص دادند، نسبت به تمرین گروهی این قواعد برای یادگیری آنها تصمیم بگیرند.
آن گروه از فعالان اجتماعی که در زمینه ایجاد انواع جامعه/انجمنهای مختلف تجربه کافی کسب کرده باشند، دریافته اند که این جامعه/انجمنها، به خصوص هنگامی که اعضای آنها همه صاحب رأی و نظر باشند و نتوانند به روش ریش سفیدی و اولیگارشیک خودشان را اداره کنند، به قواعد کامل و جامعی نیاز خواهند داشت تا همه طبق آن قواعد رفتار کنند تا به نتیجه برسند. قانون عام پارلمانی آن قواعد را که به صورت منطقی از روند تصمیمگیری گروهی استنتاج شده است، در اختیار علاقمندان قرار میدهد. با این همه، به دلیل حجیم بودن کتاب دستورنامه رابرت، خلاصهی مطالب آن کتاب در چهار شرح درس مختصر ارایه شده است که میتواند برای فعالان اجتماعی علاقمند و با تجربه مفید باشد.
برای خواندن مقدمه این نوشتهها اینجا را کلیک کنید، و برای خواندن قسمتهای اول، دوم و سوم ارقام مربوطه را کلیک فرمایید و اما قسمت آخر و چهارم این نوشتهها:
شرح درس خلاصه دستورنامه رابرت برای مخاطبان ایرانی: نشست چهارم و آخر
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۹۹
فهرست مطالب جلسه چهارم:
- ۱ تفاوت کمیته کل با مجمع
- ۲. نشست و اجلاس
- ۳. طرح و تصویب آئیننامه اداره جلسات سازمان معلمان ایران، به عنوان تمرین
نشست سوم با طرح این پرسش که بین اساسنامه و آئیننامه چه تفاوتهایی وجود دارد خاتمه یافت و قرار شد در آغاز نشست چهارم این موضوع مورد بررسی قرار بگیرد و در جریان بررسی آن، انواع قواعد ناظر بر انجمنها نیز بررسی شود.
انواع قوانین ناظر بر انجمنها
قبل از پرداختن به این موضوع، لازم است به چند نکتهی دیگر اشاره شود:
انجمن یا جامعه، و کانون
در کتاب دستورنامه رابرت، دو اصطلاح به کار رفته است که هنگام استفاده از آنها باید به معنای حقوقی و اصطلاحی آنها توجه کرد. یکی از آنها «سوسایتی» است و دیگری «اسوسیایشن».
همانطور که میدانید، برای اصطلاح «سوسایتی» معمولا از معادل فارسی «جامعه» استفاده میشود و اصطلاح «جامعهشناسی» هم بر همین اساس به معنای شناخت «جامعه» است. در عوض، برای اصطلاح «اسوسیایشن» در زبان فارسی عمدتا از معادل «انجمن» استفاده میشود. در حالیکه، بین سوسایتی و اسوسیایشن، از نظر حقوقی تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد که در ادامه توضیح داده میشود.
«جامعه» یا «سوسایتی» به معنای گروهی از افراد هستند که داوطلبانه و آگاهانه دور هم جمع شدهاند و یک گروه برای رسیدن به هدفهای مشخص و مورد توافق خود تشکیل دادهاند. اعضای این گروهها، بر اساس «قرارداد اجتماعی» یا همان «قرارداد مشارکت مدنی» یا همان – به اصطلاح – «اساسنامه» جامعه خود را تشکیل میدهند. در این صورت، فرق اینگروهها با «انجمن» چیست؟
هیچ. در واقع منظور از «جامعه» یا «انجمن» همان جوامع مدرن هستند که به قول متفکران دوران روشنگری اروپا، بر اساس قرارداد اجتماعی تشکیل شدهاند. در نتیجه، ملاحظه میکنید که انواع شرکتها، سازمانها، مؤسسات و احزاب و انجمنها که در ایران معاصر، بر اساس اساسنامه تأسیس شدهاند و در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیدهاند، نمونههای همان «جوامع» مدرن هستند که طبق قرارداد اجتماعی مورد توافق خودشان تأسیس شدهاند و وقتی صحبت از جامعه شناسی میشود، منظور شناخت این جوامع هم هست.
در این صورت، معنای «اسوسیایشن» چیست و چرا در زبان فارسی برای این اصطلاح، معادل «انجمن» انتخاب کردهاند؟
در کتاب دستورنامه رابرت، اسوسیایشن، معنای حقوقی متفاوتی دارد. اگر قرار باشد به صورت خلاصه، فقط تعریف این اصطلاح توصیف شود، باید گفت: اسوسیایشن، بر خلاف سوسایتی، از اعضای حقیقی تشکیل نشده است، بلکه از اعضای حقوقی، یا از نمایندگان «جامعههایی» که میخواهند با هم یک تشکیلات بزرگتر ایجاد کننده تشکیل میشود. در این صورت، معادل مناسب برای این اصطلاح در فارسی، «کانون» است.
در این صورت، «جامعه» به معنای گروهی از افرادی است که برای رسیدن به یک هدف تشکیل شده است، و «کانون» به معنای گروهی از نمایندگان «جامعههایی» است که برای رسیدن به هدف مشترک با هم متحد شدهاند.
با این حساب میبینیم که در تاریخ معاصر ایران، از قبل از انقلاب مشروطه، تأسیس انواع «جوامع» مدرن بر اساس قرارداد اجتماعی شروع شده است. حتی حکومت مشروطه هم بر اساس قانون اساسیای که ترجمه و اقتباسی از قانون اساسی کشورهای دیگر بود، تأسیس شد. اما، تازه بعد از آشنایی با دستورنامه رابرت است که این امکان فراهم میشود تا متوجه شویم، ملت ما با فلسفه و منطقی که بر اساس آنها این قواعد به مرور زمان خلق و آفریده شده است، آشنا نیستند. در نتیجه، مثل شطرنجبازانی بازی میکنیم که نمیدانند مهرهها بر اساس قواعد نستبا پیچیدهای باید حرکت کنند: شطرنج بازی برهرهای!
اهمیت دستورنامه برای سازمان معلمان ایران
اینکه بستر فرهنگی ایران برای ساختن جامعه مبتنی بر قانون، فراهم هست یا نه، ممکن است محل تردید باشد. نگاهی به تحولات پس از مشروطه تا کنون نشان میدهد که ما در زمینه ساخت جامعه متبنی بر قانون، پسرفت داشتهایم: معمولا قوانین مهم و اصلی، از روی متن اولیه آنها ترجمه و اقتباس شده است، اما در جریان محلیسازی شدن آنها، کیفیت خود را از دست دادهاند و به اصطلاح «ایرونی» شدهاند، به نحوی که دیگر قابلیت اجرا ندارند و قدرت عریان و بیرون از بستر حقوقی آن اعمال میشود.
در توضیح این پدیدههای اجتماعی تحلیلهای مختلفی ارایه شده و این کار ادامه خواهد یافت. اما اگر قرار باشد، در عمل، چیزی تغییر کند که بتوان از طریق آموزش بر آن تأثیر گذاشت، آن چیز، آموزش و ترویج قواعد دستورنامه رابرت است که ما را با مبانی، منطق و فلسفه و روشهای تأسیس جامعه مدرن آشنا میکند. به خصوص که، در دهههای اخیر چنان شیوههای زیست مردم ایران به صورت بنیادین تغییر کرده که زمینه برای رشد و توسعه انواع جامعههای مدرن بر اساس رأی برابر افراد فراهم شده است.
اگر توجه کنیم که بهترین، و راحترین و سریعترین روش یادگیری این قواعد آن است که گروهی به صورت دسته جمعی تحت این قواعد، اساسنامه یا آئیننامه جامعه خود را تدوین کنند، در آن صورت میتوان دریافت بهترین روش آموزش این قواعد این است که – به عنوان نمونه – دانشآموزان یک مدرسه یا دبیرستان، با کمک هم و با مشارکت همگانی، آئیننامه مدرسه خودشان را تدوین کنند و یادبگیرند که یک جامعه مدرن چطور قانون حاکم بر خودش را خلق میکند، چطور آنها را اصلاح میکند، و چطور بر اساس آنها بر خودش حکومت میکند.
با توجه به همین بدیهیات است میتوان دریافت، آشنایی سازمان معلمان ایران با دستورنامه رابرت، و به خصوص استقبال اعضای مؤثر این سازمان از این قواعد، و تلاش برای محلیسازی این قواعد در درون سازمان معلمان چه اهمیت تاریخیای دارد: طی مدت کوتاهی اعضای این سازمان میتوانند در سراسر کشور و از طریق راهاندازی درست و با قاعده شوراهای دانشآموزی، کل یک نسل را با این قواعد، که در واقع مهارت خلق قوانین ناظر بر خودمان است، آشنا سازند.
از این مهمتر اینکه، تازه بعد از آشنایی با این دستگاه مفهومی است که، به مرور، امکان مشاهده و درک عوامل و ریشههای مشکلات عمیقی فراهم میشود که بدون این دستگاه مفهومی آمکان درک آنها فراهم نخواهد شد و در پی چنین انکشافی است که سازمان معلمان ایران میتواند به یک سازمان پیشتاز در میان تمام سازمانهای اصلاح طلب بدل شود.
حالا: نواع قوانین ناظر بر انجمنها
تازه پس از این مقدمه است که با تأکید میتوان گفت: وقتی صحبت از: «انواع قواعد ناظر بر انجمنها» میشود، منظور چیست؟
اگر در جامعهای کل قواعد و قوانین آن محصول یک فرایند عقلی و استنتاجی باشد، در آن صورت، تمام قوانین، باید به صورت منطقی با هم هماهنگ و منسجم باشند. چنین ویژگیای، فقط در جامعههای بسیار بزرگ اهمیت مییابد و به مرور که سازمانهای محلی کوجک، بنا به ضرورت، در سطح بازارهای ملی و منطقهای ادغام میشوند، تناقضها و مغایرتهای آنها کشف میشود و ادامه آنها به اختلال در عملکرد سیستمهای بزرگ میانجامد.
تاریخ معاصر ایران، به یک معنا، مهاجرت مداوم روستائیان از روستاهای کوچک و پراکنده به شهرهای بزرگ بوده است. انقلاب سال ۵۷، برای نخستین بار در تاریخ، این امکان را برای مردم ایران فراهم ساخت که در ساختن حکومت مورد علاقه خودشان به معنای درست و وسیع و گسترده کلمه مشارکت کنند و حکومتی را ساختند که میشناختند: حکومت اسلامی.
با توسعه جامعه و با گسترش سازمانهای اجتماعی، معمولا قوانین و قواعد مغایر و متناقض با هم به مرور کشف میشوند. و مردم کشور ما نیز با این پرسش کلیدی و تاریخ مواجه شدهاند که به راستی چرا قوانین در کشور ما چنانکه باید و شاید رعایت نمیشوند؟
آشنایی با دستورنامه درک ما را از مهارت خلق قوانین با کیفیت به نحو حیرتانگیری ارتقا میدهد و در پرتو همین درک تازه است که به صورت شهودی میتوانیم عوامل نامرئی مشکلات ظاهرا لاینجل فعلی را شهود کنیم و راه حل آنها را هم بیابیم: ساخت جامعههایی که هم در درون خودشان و هم در ارتباط با سایر جامعهها و نیز در چارچوب جامعه کل، هماهنگ باشند و طبق اراده تکتک اعضای تشکیل دهندهی آن کار کنند.
با این توضیحها، و در یک جامعه مفروض، که قوانین آن بر اساس عقل و منطق تدوین شده باشند، هر «جامعه» (یا انجمن) مفروض، انواع قواعدی که یک انجمن میتواند تصویب کند عبارتند از:
- ۱. منشور ثبتی
- ۲. اساسنامه/آئیننامه
- ۳. دستورنامه
- ۴ . مقررات اجرایی
تجربه نشان داده است برای درک بهتر تفاوت این چهار دسته از قواعد مناسب است از معنای «اساسنامه» شروع کنیم و ببینم تفاوت آن با آئیننامه در چیست؟
افراد مختلف در بیان تفاوت بین اساسنامه با آئیننامه به نکات متفاوتی اشاره میکنند. اما هرگاه با تعریفی که دستورنامه رابرت از مفهوم اساسنامه داده است، آشنا شویم، به سادگی میتوانیم نوافص تعاریف دیگر را نقادی کنیم و اشکالات آنها را دریابیم.
بر اساس آن تعریف، اساسنامه سندی است حاوی قواعد ناظر بر یک انجمن، که اعضای آن انجمن، آن قواعد را آنقدر مهم میدانند که برای اصلاح و تغییر آنها چند شرط میگذارند:
- ۱ . آن قواعد را هرگز بدون اطلاع قبلی به تمام اعضای انجمن اصلاح نکنیم و تغییر ندهیم یا نادیده نگیریم.
- ۲. آن قواعد را، بعد از اطلاع رسانی به تمام اعبضای انجمن، فقط در مجمعی اصلاح کنیم که:
- ۲. ۱ . طبق توافق خودمان فراخوان شده باشد.
- ۲. ۲. طبق توافق خودمان به نصاب رسیده باشد.
- ۲. ۳. و دست کم دوسوم اعضایی که در اخذ رأی شرکت میکنند، نیز با اصلاح آن موافق باشند.
وقتی مفهوم «اساسنامه» خوب درک شود، در آن صورت میتوانیم تفاوت آن را با مفهوم «دستورنامه» بهتر درک کنیم: دستورنامه، آن مجموعه از قواعد عام ناظر بر اداره تمام مجامع تصمیمگیری است که اصلاح آنها نیاز به اطلاع قبلی ندارد، اما باید در مجامع به نصاب رسیده و با دو سوم آرای مأخوذه اصلاح شوند.
توجه دارید که اخطار قبلی به این دلیل مطرح میشود که تمام انجمنها به ناگزیر از مفهوم «نصاب» استفاده میکنند. چرا که در فعالیت جمعی، نمیتوان توقع داشت که تمام اعضای یک مجمع بتوانند در تمام نشستهای مجمع شرکت کنند. به همین دلیل، اعضای مجمع توافق میکنند که اگر این تعداد از اعضای مجمع و تحت این شرایط گرد هم جمع شوند و تحت این شرایط تصمیمی بگیرند، تمام اعضا آن تصمیم را خواهند پذیرفت.
با توجه به این معنا از اصطلاح «نصاب» است که اعضای یک مجمع و یک انجمن توافق میکنند آن دسته از قواعدی را که در اساسنامه انجمن خود میگنجانیم، بدون اطلاع رسانی به تمام اعضا اصلاح نخواهیم کرد، تا هیچ حقی از هیچ عضو غائبی ضایع نشود.
اصلاح سایر قواعد عام ناظر بر عملکرد یک انجمن، که معمولا در دستورنامه میآید، نیازی به اطلاعرسانی قبلی نخواهد شد.
منشور ثبتی اما آن سندی است که باید مطابق با خواست ادارات ثبت شرکتها تنظیم شود. این سند در ایران به اظهارنامه شراکتی یا شراکتنامه هم معروف است و البته نباید با اساسنامه یک انجمن مغایرت داشته باشد.
مقررات اجرایی، آنطور که در دستورنامه تعریف شده، قواعدی هستند که به جزئيات مدیریتی انجمن مربوط میشوند و نه به رویهی پارلمانی ناظر بر انجمنها. این قواعد، درست مثل سایر تصمیمهای عادی انجمن تصویب یا اصلاح و ابطال میشوند.
تجربه نشان داده است بهترین روش درک درست و عمیق از این مفاهیم این است که یک گروه در دست تأسیس، طبق دستورنامه رابرت اساسنامه خودشان را تدوین و تصویب کنند. تمام این قضایا به روشنی روز شهود میشوند.
تفاوت کمیته کل با مجمع
اصطلاح «کمیته کل»، به خصوص از آن جهت برای ما مهم است که سبب میشود معنای حقوقی متمایز بین دو مفهوم مجمع و کمیته را به خوبی دریابیم: کمیته معمولا بخشی از یک مجمع تصمیمگیری است و متشکل از تعدادی از اعضای یک مجمع تصمیمگیری است که در مورد یک موضوع مطرح شده در مجمع دارای نظر و چه بسا اختلاف نظر هستند و معمولا برای تسریع روند تصمیمگیری، مذاکره بیشتر در مورد همان مسأله به کمیتهای متشکل از همان افراد ارجاع میشود تا در جمع کوچکتری در مورد موضوع بحث کنند و نظر اکثریت اعضای کمیته را به عنوان پیشنهاد اصلاح در اختیار مجمع قرار دهند. مجمع با این پیشنهاد هم مثل سایر پیشنهاد برخورد خواهد کرد.
بر اساس این تعریف، کمیته، به مثابه بخشی از یک مجمع، ابزاری است برای تصمیمسازی، در حالیکه مجمع رکنی است برای تصویب تصمیمها.
با این توضیح، در هر مجمع تصمیمگیری، مذاکره بدون آنکه قبلا پیشنهاد مشخصی برای تصویب مطرح نشده باشد، ممنوع است.
با این همه، گاهی سؤالی مطرح میشود و اعضای مجمع تمایل دارند که خودشان در مورد آن موضوع بررسی کنند و بعد از بررسی، پیشنهاد مشخصی را که بر اساس این بررسیها ساخته میشود، تصویب کنند. در چنین شرایطی است که «مجمع» به «کمیته کل» تبدیل میشود: یعنی کمیتهای متشکل از کل اعضای مجمع.
وقتی مجمع تصویب کرد که به کمیته تبدیل شود و یک مسأله مشخص را برای یافتن راه حل مشخصی که بعدا به تصویب خواهد رسید، بررسی کند، یک یا چند نفر انتخاب میشوند تا به عنوان یک «زیرکمیته»، قطعنامهای را بر اساس مطالبی که در کمیته کل مطرح میشود تهیه کنند. پس از آنکه کمیته کل دوباره به مجمع برگشت، آن قطعنامه را مثل هر پیشنهاد دیگری، مطرح و طی شش مرحله رسیدگی و تصویب میکنند.
نشست و اجلاس
«اجلاس» به گردهمایی اعضای یک مجمع گفته میشود که برای انجام کارهای پیشبینی شده در یک «دستورکار» دور هم جمع میشوند.
گاهی ممکن است دستورکار یک مجمع متنوع باشد و انجام تمام آنها به چند جلسه دو ساعته در یک یا چند روز نیاز داشته باشد. به هر یک از این جلسهها، یک «نشست» گفته میشود.
با این ترتیب، یک اجلاس میتواند از یک نشست یا از چندین نشست تشکیل شده باشد.
توجه به این تمایز، به ویژه هنگامی اهمیت مییابد که ممکن است در یک نشست، ادامه بررسی یک موضوع به نشستها یا اجلاسهای بعدی موکول شود.
البته، طبق قانون عام اداره نشستها (دستورنامه)، اگر فاصله بین برگزاری دو اجلاس از سه ماه شمسی کامل کمتر یا بیشتر باشد، قواعد ناظر بر پیشنهادهایی که در این مجامع میتوانند مطرح شوند یا نمیتوانند مطرح شوند، مفتاوت خواهد بود. اما این قواعد فعلا برای انجمنهای ایرانی اهمیتی ندارند.
همانطور که در ابتدای این سلسله مقالات آموزشی مطرح شد، این شرح درسها فقط خلاصهای بسیار فشرده از دستورنامه رابرت هستند. هدف این نوشتهها این بود که مخاطبان با کلیات این قواعد آشنا شوند. انصاف حکم میکند با مطالعه این چند صفحه، بکوشیم تا اگر علاقه داریم، آگااهی خود را در این زمینه ارتقا دهیم و مانع از نشر درک نادرست و ناقص از این قانون شویم.