قانون و شبه قانون
نخستين جملهي پيشگفتار كتاب «دستورنامه رابرت» كه ترجمه فارسي آن (گوش شيطان كر) قرار است در تهران منتشر شود، ميگويد:«اين كتاب مجموعهي قانون عام پارلماني را (با حذف مقرراتي كه خارج از تشكيلات قانونگذاري كاربرد ندارند) ارايه ميدهد». نويسندهي كتاب «دستورنامه رابرت» كتاب ديگري دارد كه عنوان آن اين است: «قانون پارلمان»، و اميد ميرود كه ترجمه فارسي اين كتاب نيز در آينده نزديك در اختيار علاقمندان قرار بگيرد. اما «قانون پارلمان» چيست؟ براي اين اصطلاح سه تعريف ارايه شده است:
1. قواعد بازي دموكراسي
2. قواعد حاكم بر رويههايي كه از طريق آنها قوانين مدني و جزايي تدوين و تصويب ميشوند
3. قواعد و آدابي كه حاكم بر مجامع و سازمانهاي مشورتي و تصميمگيري هستند.
تعاريف بالا بسيار سادهاند اما كساني كه با قواعد نستباً پيچيده كتاب دستورنامه رابرت آشنا شده باشند درك گستردهتري از تعاريف بالا خواهند داشت و اين گروه از افراد، به خصوص اگر در خاورميانه زندگي كرده باشند، معناي اين ادعا را بهتر درك خواهند كرد كه: حكومت قانون در جوامع خاورميانه ممتنع است. چرا؟
قانون پارلمان به مثابه مجموعهي بسيار پيچيدهاي از رويهها و قواعد منسجمي كه بر اساس «اصول بديهي عقلي» بنا شدهاند، و ريشهي آن به تمدن عقلي يونان باستان ميرسد، محصول تلاش تاريخي ملتهايي است كه فرصت يافتهاند تا روابط ميان خودشان را به مرور بر مبناي حق و حقوق بازسازي كنند. اما در خاورميانه، روابط اجتماعي، در سطح كلان، بر اساس تعارض دائمي يك حكومت مركزي استبدادي با حكومتهاي قبيلهاي (و امروز، با باندهاي قدرت)، و در سطح خرد، بر اساس اصل مخالفت متوازن تنظيم ميشود. در نتيجه مردم اين جوامع در طول تاريخ خود اين فرصت را نيافتهاند كه روابط خود را بر اساس مفهوم انتزاعي «حق برابر در تعين سرنوشت» بازسازي كنند. چه بسا به همين دليل تمام آنچه كه در دوران معاصر و در نهاد «شبه پارلمان» تدوين و تصويب شده است - و تمام آنها در واقع ارادهي گروه حاكم است كه با برچسب قانون تحميل ميشود - از سوي خود اين مردم ناديده گرفته ميشوند.
ميتوان از اشتياق مردم خاورميانه به مدنيت، دموكراسي و حقوق بشر سخن گفت. اين مردم شايد به اعتبار درآمدهاي نفتي به كالاهاي لوكسي مانند ماشينهاي آخرين مدل، ساختمانهاي بلند مرتبه و لباسهاي شيك دست يابند، اما قادر به استقرار قانون در ميان خود نيستند و همچنان بر اساس اصل «مخالفت متوازن» با يكديگر رفتار ميكنند، و حتي هنگامي كه صادقانه مصلحت سنجي ميكنند، بنا به تشخيص خود از مصلحت دست به اقدام ميزنند كه عين استبداد است. با اين همه، و در پي فرو ريختن سدهاي عيني بر اثر ضربات سهمگين فرايندهاي جهاني شدن ميتوانيم اميدوار باشيم كه در آينده سرنوست ديگري براي خود رقم بزنيم. كارگاههاي آموزش دستورنامه رابرت به چشماندازهاي آينده دل بسته است. پس، به اميد آينده.
نگارش اول: مرداد 1392
ويرايش آخر: 20 تير 1394