كارگاه‌هاي آموزش دستورنامه رابرت (كادرها)

راهنمای تدوین، تصویب، و اصلاح قانون اساسی در پرتو علم حقوق پارلمانی

۸ دی ۱۴۰۱
چهار شنبه 18 ژانويه 2023 بوسيله‌ى گروه نويسندگان

برای اصطلاح «کانس‌تی‌تیوشن» [1] در عرف پارلمانی ایرانی، که سابقه آن به انقلاب مشروطه می‌رسد، دو معادل فارسی جعل شده است: قانون اساسی و اساسنامه. در حالیکه این دو سند، از نظر حقوقی خیلی شبیه به هم هستند: هر دو سند، آن دسته از قواعد ناظر بر یک «جامعه» را در بر می‌گیرند که اعضای همان جامعه آن‌ها را آنقدر مهم می‌دانند که برای اصلاح آن‌ها شرایط ویژه‌ای قائل می‌شوند. البته، همانطور که اساسنامه‌ی هیچ دو جامعه/انجمن/سازمانی نمی‌تواند شبیه هم باشد و هر جامعه/انجمن/سازمانی، قواعد اختصاصی خودش را باید تدوین و تصویب کند، قانون اساسی هر روستا، شهر و کشور هم تبلور اراده مردم همان جامعه است که تصمیم می‌گیرند چطور مسؤلان خودشان را انتخاب کنند، چقدر به آنان اختثار بدهند و طی چه شرایطی آنان را عزل یا حتی مجاکمه کنند و از این قبیل. . .

با این که طی بیش از یک سده تجربه، آگاهی ملی ایرانیان نسبت به اساسنامه/قانون اساسی به نحو بسیار چشم‌گیری ارتقا یافته است، اما تأمل در تجربه‌هایی که کتاب دستورنامه رابرت برای تدوین، تصویب و اصلاح اساسنامه در اختیار فعالان اجتماعی قرار می‌‌دهد، می‌تواند کمک کند تا فرهنگ اساسنامه/قانون اساسی هم در میان فعالان اجتماعی/سیاسی به مراتب ارتقا یابد و به مرور درک مشترکی از مفاهیم و رویه‌ها و قواعد مرتبط با قانون اساسی/اساسنامه در میان فعالان اجتماعی/سیاسی رواج یابد.

ضمن تأکید بر این که «قانون اساسی» یا «اساسنامه» بیش از آن که یک سند حقوقی مکتوب باشد، تبلور یک فرهنگ است و ضرورت دارد که فرهنگ قانون اساسی در کشور رواج یابد،‌ با این همه، به نظر می‌رسد توضیح مفاهیم کلیدی و تبیین اصول و قواعد ناظر بر قانون اساسی/اساسنامه، و نیز تشریح رویه‌های تدوین، تصویب و اصلاح آن‌ها - در پرتو علم حقوق پارلمانی - به ترویج این فرهنگ مدد می‌رساند. از همین رو، در این نوشته که به مرور تکمیل می‌شود، به برخی نکات مهم در این زمینه اشاره خواهد شد:

قانون اساسی به مثابه فرهنگ

وقتی از «قانون اساسی» به مثابه فرهنگ صحبت می‌شود منظور چیست؟

در مورد مفهوم «فرهنگ» تعاریف زیادی ارایه شده است و می‌توان تصور کرد که بین اهل علم در این زمینه هم اختلاف نظر باشد. اما، در این سلسله یادداشت‌ها توافق کنیم که منظور از فرهنگ مجموعه بارو‌ها، آگاهی‌ها، و مهارت‌هایی است در جان و ضمیر انسان‌ها که سبب می‌شود اعضای یک جامعه در آن جامعه رفتارهای مشخصی داشته باشند. با این حساب، منظور از فرهنگ «قانون اساسی» این می‌شود که مردم یک جامعه در این مورد اعتقاد مشترک داشته باشد که به صورت دسته‌ جمعی روی قواعدی توافق کنند که شهر خودشان و جامعه خودشان را طبق همان قواعد اداره خواهند کرد. اگر اعضای یک جامعه و اهالی یک شهر و یک روستا چنین باوری داشته باشند و به عنوان عضو جامعه و عضو شهر و روستا بر اساس این باور رفتار کنند می‌توانیم بگوییم که مردم آن شهر دارای فرهنگ قانون اساسی هستند.

بسیار خوب. اگر با این مقدمه موافق باشید، حالا بحث را ادامه می‌دهیم.

طرح کلی

بدیهی است رسیدن به مرحله‌ای که مردم ایران دارای چنان فرهنگی بشوند، بسیار دور از دسترس به نظر برسد. در نتیجه، کم نخواهند بود خوانندگانی که چنین چشم‌‌اندازی را بسیار رؤیایی و چه بسا دست‌نیافتنی بدانند. حق با آنان است. اما طرح‌هایی در دست است که طی ده ساله گذشته و با همت گروهی از فعالان اجتماعی پیگیری شده است و ادامه خواهد یافت. بر اساس این طرح‌ها، با مشارکت و حمایت آن دسته از فعالان اجتماعی که طی این مدت تا حدودی با دستورنامه رابرت آشنا شده‌اند، انجمن‌های محلی متعددی در سراسر کشور راه‌اندازی خواهد شد. به عنوان نمونه، انجمن‌های محلی آموزگاران (اما)، انجمن‌های محلی زنان آزادیخواه (امزا)، انجمن محلی کسبه، (امک) انجمن محلی جوانان آزادیخواه (امجا)، انجمن محلی کارگران و کارمندان سازمان‌های مختلف و غیره. بنیان‌گذاران این انجمن‌ها، در سطح ملی گروه‌هایی را سازمان خواهند داد تا به مرور با قواعد دستورنامه رابرت در عمل آشنا شوند و بتوانند انجمن‌های محلی را طبق دستورنامه تأسیس و اداره کنند.

به موازات شکل‌گیری انجمن‌های محلی، که استقلال تشکیلاتی دارند و هدف‌ها و برنامه‌هایشان را خودشان تعیین می‌کنند، از طریق ائتلاف انجمن‌های محلی در سطح شهر و روستا، انجمن‌های شهر و روستا تشکیل خواهد شد. مهارت‌ها و آگاهی‌هایی که اعضای این انجمن‌ها در جریان تأسیس و اداره انجمن‌های متبوع خود فرا خواهند گرفت،‌همان مهارت‌هایی خواهد بود که به آنان امکان خواهد داد تا درک درستی از قانون اساسی کسب کنند و به این ترتیب، دارای فرهنگ قانون اساسی خواهند شد. همین انجمن‌های شهر و روستا هستند که آگاهی‌های لازم برای تدوین قانون اساسی در سطح شهر و روستا را به مردم شهر‌ها و روستا‌ها منتقل خواهند کرد و به آنان مدد خواهند رساند تا نحوه‌ی تدوین و تصویب قانون اساسی خودشان را فرابگیرند. به این ترتیب، و به تدریج، فرهنگ قانون اساسی از طریق این انجمن‌ها که تأسیس آن‌ها از مدت‌ها قبل آغاز شده است، در فرهنگ ایرانیان نشت خواهد کرد. گوش شیطان کر!

با توجه به همین طرح کلی است که راهنماهای متعددی بر اساس تجربه‌های کسب شده طی ۱۵ سال تلاش برای محلی‌سازی روش‌های استفاده از دستورنامه، در دست تهیه است و راهنمای به کارگیری مهارت اساسنامه نویسی در قانون‌ اساسی نویسی (یعنی همین راهنما) نیز یکی از همان‌هاست.

با این حساب، این راهنما تلاش می‌کند آن درس‌هایی را مورد توجه قرار دهد که می‌توان در روند تدوین اساسنامه یک انجمن کسب کرد که به درد نوشتن قانون اساسی هم می‌خورد.

از مجمع عمومی اعضا تا مردم شهر و روستا

همانطور که مجمع عمومی اعضای یک جامعه/انجمن رکن اصلی تصمیم‌گیری انجمن است، اهالی یک شهر و روستا نیز رکن اصلی تصمیم‌گیری در مورد مشاعات شهر و روستا هستند. از این اصل بدیهی نتایج بسیار زیادی می‌توان استنتاج کرد که در نوشتن قانون اساسی هر شهر و روستا باید مورد توجه قرار بگیرد. در ادامه این بخش از این نوشته به قواعد برآمده از این اصل می‌پردازیم.

می‌دانیم که یکی از مواد و ارکان اساسنامه هر جامعه/انجمن به اعضای آن جامعه/انجمن اختصاص داده می‌شود: اعضای یک جامعه/انجمن چه کسانی هستند؟ چه شرایطی دارند؟ چطور می‌شود شرایط عضویت در یک انجمن را احراز کرد؟ یک جامعه/انجمن مفروض چند نوع عضو دارد؟ هر یک از انواع عضویت، چه شرایطی دارند؟ حقوق و تکالیف هر نوع عضویت چیست؟ و مسائلی از این دست. . .

طبیعی است که همین پرسش‌ها - کم و بیش - در مورد اعضا یا اهالی یک شهر و روستا نیز صدق می‌کند: چه کسانی اعضا یا تبعه یا اهل یک شهر و روستا محسوب می‌شوند؟ چه کسانی و تحت چه شرایطی می‌توانند تبعه یا عضو یک روستا و شهر بشوند یا تحت چه شرایطی تابعیت آنان سلب می‌شود؟ هر شهروند چه تکالیفی دارد و - مثلاً - چقدر باید عوارض یا مالیات بدهد؟ آیا کسانی که در آن شهر ساکن باشند عضو آن شهر و روستا محسوب می‌شوند؟ در این صورت،‌ چه مدت باید ساکن آن شهر و روستا بوده باشند تا عضو آن شهر و روستا محسوب شوند؟ آیا کسانی که ساکن نیستند اما درآن شهر یا روستا فعالیت دارند نیز عضو آن شهر یا روستا محسوب می‌شوند؟ کدام گروه از ساکنان یا شاغلان در شهر و روستا حق دارند درمجمع عمومی شهر شرکت کنند؟ چه کسانی حق ندارند؟ و چرا؟

می‌بینید که اگر یک شهر یا روستا را یک جامعه/انجمن فرض کنیم که قرار است خودشان بر خودشان حکومت کنند، و خودشان طبق خواست خودشان شهر و روستای خودشان را اداره کنند، در آن صورت، اهالی آن شهر و روستا در کل اعضای انجمن آن شهر و روستا را تشکیل می‌دهند و - کم و بیش - همان نکاتی که هنگامی نوشتن اساسنامه یک انجمن باید مورد توجه قرار بگیرد. هنگام تدوین قانون اساسی شهر و روستا نیز لازم است مورد توجه اهالی قرار بگیرد.

(خوب است همین جا به این نکته تاریخی اشاره شود که ارسطو به این «تشکل» اهالی یک شهر که با هم شهر خودشان را اداره می‌کند، «پالیس» می‌گوید که از چند قرن قبل از میلاد در دولت‌شهر‌های یونان باستان شکل گرفت.)

با این همه،‌ بین اعضای یک جامعه/انجمن، که به صورت داوطلبانه دور هم جمع می‌شوند تا یک جامعه/انجمن طبق دلخواه خودشان تأسیس کنند، با اهالی یک شهر و روستا که از قبل در آنجا ساکن هستند،‌ تفاوت‌های اساسی وجود دارد. این تفاوت‌ها، در تدوین قانون اساسی یک شهر و روستا چه نقشی ایفا می‌کند؟

رویه‌های تأسیس جامعه/انجمن

گفتنی است که بخش ۵۴ کتاب دستورنامه رابرت با عنوان سازماندهی به انجمن دائمی، رویه‌های منطقی و استانداردِ تأسیس یک جامعه/انجمن را، صرف‌نظر از اندازه و کارکرد خاص آن انجمن- توصیف و تشریح کرده است. طبق این رویه، برای تأسیس یک جامعه/انجمن، اول یک یا چند نفر به عنوان گروه حامیان تأسیس آن جامعه/انجمن باید تشکیل شود که در مورد هدف از تأسیس آن جامعه/انجمن به توافق می‌رسند. در مرحله بعد، افرادی را که فکر می‌کنند با آن هدف موافق باشند و در تأسیس آن جامعه/انجمن حاضر به همکاری خواهند بود، به مجمع مؤسس انجمن دعوت می‌کنند و به صورت دسته جمعی، و طبق رویه‌هایی که در کتاب دستورنامه تشریح شه است، اساسنامه مورد توافق خودشان را تدوین می‌کنند و کسانی که اساسنامه مصوب (با اکثریت آرای حاضران) را قبول داشته باشند، بعد از امضای آن به عنوان یک سند مشارکت مدنی، و پرداخت هزینه عضویت، در نخستین مجمع - که مجمع مؤسس نامیده می‌شود - شرکت می‌کنند و طبق اساسنامه مصوب، مسؤلان انجمن/جامعه را انتخاب می‌کندند و به این ترتیب، جامعه/انجمن متولد و تأسیس می‌شود.

ملاحظه می‌شود که با این حساب، بین سازماندهی به یک انجمن دائمی به این شیوه، با سازماندهی به مردمی که از سال‌ها قبل در یک شهر و روستا ساکن بوده‌اند و چه بخواهند یا نخواهند، ساکن آن شهر و روستا محسوب می‌شوند، تفاوت‌های اساسی وجود دارد. در نتیجه این پرسش‌ قابل طرح است که برای تدوین و تصویب قانون اساسی یک شهر و روستا چطور باید عملکرد که مورد توافق تمام اهالی یک شهر و روستا قرار بگیرد؟‌

در دست نگارش. . .

[1cunstitution


پذيرش | تماس | نقشه‌ى سايت | | آمار سايت | بازديد كنندگان : 1033 / 667943

 پيگيرى فعاليت سايت fa   پيگيرى فعاليت سايت اخبار ساخت جامعه‌های طراز نوین   پيگيرى فعاليت سايت انجمن قانون اساسی   ?

سايت با اسپيپ درست شده است 3.0.17 + AHUNTSIC

Creative Commons License