
ضرورت تأسیس حوزههای حزبی مستقل در پرتو علم حقوق پارلمانی
سرتاسر فعالیتِ - به اصطلاح - حزبی در حکومت دهاتیان چیزی جز یک مسخرهبازی تهوعآور نبود. دهاتیان گریخته از دهات بیآب و علف، فقط یک حزب میشناختند که آخوندها یادشان داده بودند: «حزبالله»، که از قضا رهبر آن هم «روحالله» بود که تصویر صورت ماهش را در ماه میدیدند! هر کس با حزب آنان مخالف بود کافر بود و تکلیفش روشن: اَشًِداءُ عَلیَ الکُفار. تمام.
با همان نخستین نعرههای «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، که در فضای انقلاب بهمن ۵۷ طنین انداز شد، شهروندانی که در رؤیای انقلابهای دموکراتیک یا سوسیالیستی بودند دریافتند که عجب انقلاب سورئالیستیای رقم خورده است: حزب دهاتیانی که بسیج شده تا دامن شهر را از آلودگیهای «لهو و لعب» پاک کند!
در چشمانداز تاریخی، چهار دهه زمان نسبتاً کوتاهی بود تا گروههای هرچه بیشتری از همان دهاتیان شهری شده، با الزامات زندگی در شهرهای بزرگ خو بگیرند و فرهنگ شهرنشینی جدیدی خلق شود. جنبش دوم خرداد و جنبش سبز - از این منظر - تبلور گسترش سریع فرهنگ شهرنشینی بود و در تداوم آن، حنبش زن، زندگی، آزادی، میرود تا به هژمونی فرهنگی دهاتیان در سراسر کشور خاتمه دهد.
در قلمروی فعالیتهای حزبی نیز، - که موضوع اصلی این سلسله یادداشتهاست - دستاوردها کم نبوده است و جا دارد که در نخستین بخش این یادداشتها مهمترین درسهایی که از چهل سال ندانمکاری میتوان آموخت، فهرست شود تا همه با هم متعهد شویم هرگز آنها را تکرار نکنیم. در بخشهای بعدی تلاش خواهد شد تا، از یک سو، با تکیه به این تجربهها، و از سوی دیگر، با درس آموزی از تجربههای بشری - از جمله، آنچه که در دستورنامه رابرت تشریح شده است - جزوهی راهنمایی برای آن گروه از فعالان اجتماعی که تمایل دارند به عنوان یک فضلیت شهروندی، به فعالیتهای سیاسی شرافتمندانه بپردازند، فراهم آید.
خاطر نشان میشود ایده تدوین راهنمای تأسیس حوزههای حزبی مستقل، مدتها پیش از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، در گروه حامیان تأسیس انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی (اساس) مطرح شد و کمیتهای هم به منظور تدوین پیشنویس این راهنما شکل گرفت و جلسات متعددی نیز برگزار کرد. ولی با فوران این جنبش، تاریخ ورق خورد و حکومت دهاتیان به تاریخ پیوست. در نتیجه، این جزوهی راهنما، دیگر نه یک سند پیشاانقلابی، بلکه یک راهنمای پساانقلابی خواهد بود که میکوشد به شکلگیری یک نظام حزبی استاندارد و متناسب با دنیای فردا مدد برساند. با امید به فردای بهتر، نخستین بخش این سلسله یادداشتها در ادامه تقدیم میشود. با هم بخوانیم:
فعالیت حزبی: پیش و پس از آشنایی با دستورنامه رابرت
بدیهی است که تمام فعالان سیاسی به سادگی میتوانند فهرست بلندبالایی از موانع و مشکلات فعالیت حزبی در ایران دیروز و امروز را ردیف کنند. بسیار خوب. اما آیا این فعالان سیاسی قادر خواهند بود زیر یک سفف جمع شوند و در مورد مبرمترین و فوریترین مانع فعالیت حزبی به توافق برسند؟ و از این مهمتر، آیا قادر خوهند بود روی یک اقدام مشخص برای رفع همان مبرمترین مشکل، توافق کنند؟ و باز هم مهمتر، آیا میتوانند متعهد شوند که دسته جمعی و با تمام توان، همان اقدامی را که تصمیم گرفتهاند به اجرا بگذارند؟
این زنجیرهی پرسشها را میتوان ادامه داد که البته پاسخ تمام آنها یک «نه» بزرگ است! به عنوان نمونه، آیا قادرند به صورت دسته جمعی، نتیجهی اقدامی را که انجام دادهاند ارزیابی کنند، و بدون اینکه انشعاب کنند، به یک نتیجه واحد برسند؟ و اگر لازم شد، تصمیم قبلی خودشان را - باز هم به صورت دسته جمعی، اصلاح کنند و به همین ترتیب، به فعالیت جمعی خود ادامه بدهند؟
تمام کسانی که تجربه فعالیت جمعی در ایران دیروز و امروز را داشته باشند به تمام این پرسشها پاسخ منفی خواهند داد. طبق یک ضرالمثل رایج؛ ایرانیها، وقتی دو نفر باشند، حزب تشکیل میدهند، و وقتی سه نفر بشوند، انشعاب میکنند چرا؟
این «چرا» یک چرای بیربط است. چون هرکسی در جواب آن پاسخی میدهد که حتماً بخشی از حقیقت است، اما رسیدن به اجماع را غیرممکن میسازد. پرسش مناسب این است: چه باید کرد؟ و پاسخ آن بسیار ساده است: طبق قواعد دستورنامه رابرت بازی کنیم. همین. این قواعد، برای همیشه، مشکلات رویهای را که مانع اصلی رسیدن به توافق هستند، از بین میبرد. اما اگر فعالان سیاسی (به هر دلیل) نخواهند زیر یک سقف جمع شوند، و نخواهند با هم همکاری کنند، اوضاع به همین ترتیب ادامه خواهد یافت. و قواعد دستورنامه رابرت هم یک شاهی ارزش نخواهد داشت.
به این ترتیب میتوان فعالیت حزبی در ایران را به دو دوره کاملاً متمایز تقسیم کرد: پیش و پس از آشنایی با دستورنامه رابرت.
در دوره قبل از آشنایی با دستورنامه رابرت انواع مشکلات وجود داشت اما مهارت رسیدن به توافق در میان فعالان سیاسی وجود نداشت. اما با ترویج قواعد دستورنامه رابرت در ایران، کم کم این مهارت در میان فعالان سیاسی گسترش یافت و آنان توانستند، به رغم تداوم مشکلاتی که قبلاً وجود داشت - و تا وقتی انسان چنین است، آن مشکلات هم ادامه خواهد یافت - به فعالیت خود ادامه دهند. بله. بعد از آشنایی با دستورنامه رابرت، بازی حزبی در چارچوب قواعد عادلانه و مورد توافق جریان مییابد. این یک رؤیای دست نیافتنی نیست: به انگلستان، به آمریکا و حتی به اسرائیل نگاه کنید.
البته که بازی در چارچوب چنین قواعدی بسیار دشتوار است. اما مهم این است که راه حل مشکل کشف شده است. حالا فقط باید آستین بالا برنیم و این قواعد را یاد بگیریم و بکوشیم در چارچوب این قواعد همفکری و همکاری کنیم.
با عنایت به نکات بالا، مطالب این جزوه راهنما، در صفحههای دیگر این وبسایت تقدیم خواهد شد و فهرست آنها را را در زیر مشاهده میکنید:
fa
اخبار ساخت جوامع طراز نوین
انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی (اساس)
?