بيزينس اتيكز: از ديسيپلين آكادميك تا نهاد اجتماعي
«بیزینس اتیکز» [1] یعنی «اخلاق کاسبی». اما همانطور که در پس و پشت «یک کلمۀ» قانون در تمدن غرب، یک تاریخ تجربهی فرهنگی خوابیده است که با چشم سر دیده نمیشود و حاکمیت قانون هم صرفاً با نوشتن و تصویب قانون اساسی محقق نخواهد شد، بیزینس اتیکز هم با اخلاق کاسبی همان اندازه فرق دارد که - مثلاً - نظام سرمایه داری در انگلستان با شبهنظام سرمایهداری در ایران. بیشتر یک شوخی است که تصور میشود نظام اقتصادی در ایران سرمایهداری است و حالا میتوانیم به جای آن نظام سوسیالیسم و کمونیسم مستقر کنیم!
نوشته نسبتاً طولانی که در ادامه تقدیم میشود و در دوران سلطنت فقاهتی نوشته شده است، میکوشد تا خیلی کلی و مختصر، معنای «بیزینس اتیکز» را در بستر فرهنگ و تمدن غرب توضیح دهد. هدف این نوشته این بوده است که به مسؤلان خوش قلب یک مؤسسه اقتصادی که قصد داشتند «منشور اخلاقی» کارکنان خودشان را بنویسند و به دیوار آویزان کنند، نشان دهد چرا «بیزینس اتیکز» بخش جدایی ناپذیر از جامعههای مدرنی است که طبق قرارداد اجتماعی (اساسنامه/قانون اساسی) تأسیس میشوند و مانع بروز و تداوم فساد در سازمان هستند. در نتیجه، تدوین و استقرار کد اتیکز در یک سازمان ، بیش و پیش از هر چیز مستلزم آن است که ما ابتدا «سازمان» - به معنای درست این کلمه - داشته باشیم که ماهیتاً با شبهسازمانهای هیأتیای که میسازیم کاملاً متفاوت است.
اتفاقاَ در ادامهی پژوهش برای فهم ریشهایتر علل فساد ساختاری در سازمانهای ایرانی بود که دستگاه مفهومی مورد نیاز برای فهم بحران در فعالیتهای اجتماعی کشف شد: قانون عام پارلمان آن طور که در دستورنامه رابرت تشریح شده است. مطالب این وب سایت به معرفی همین کتاب و تجربههای محلیسازی روش استفاده از این قواعد در فرهنگ استبدادی اختصاص دارد. با این همه، نخستین اقدام در جامعه/انجمنهایی که در دفتر کادرها تأسیس میشوند، تلاش برای تدوین کد اتیکز اعضای این جامعههاست. تازه پس از ساختن جامعه/انجمن/سازمانهای فسادناپذیر است که میتوانیم در قدمهای بعدی، برای بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی اقدام کنیم. به این ترتیب میتوان گفت که سه مفهوم «کد اتیکز»، «پروفشن» و «قانون عام پارلمان» سه رکن اصلی هستند که به گفتمان جامع و جایگزینی شکل میدهند که در تداوم جنبشهای دوم خرداد و حنبش سبز در حال انکشاف بوده است.
خوشبختانه، جنبش زن، زندگی و آزادی که در ایران امروز در حال فوران است زمینه لازم برای توسعه این گفتمان را بیش از پیش فراهم آورده است. به همین خاطر، لازم بود برخی اسناد مربوط به مفاهیم «کد اتیکز» و «پروفشن» که در سالهای قبل تولید و در بعضی از نشریات تخصصی منتشر شدهاند، در این وب سایت بازنشر شود. یکی از آن اسناد همین نوشته است که در ادامه تقدیم میشود.
گفتنی است که متن اچ.تی.ام.ال این نوشته مشکلات ویرایشی و فنی فراوان دارد که به مرور و اگر فرصت دست دهد، رفع خواهد شد. به همین خاطر به علاقمندان توصیه میشود از متن پیدیافی آن استفاده کنند که اینجا در دسترس است. اما اصل نوشته:
كد اتيكز چيست؟
به نظر مي سد، «منشور اخلاق» معادلي است كه براي اصطلاح «كد اتيكز» [2] جعل شده است. اين كه در سازمانهاي ايراني، «منشور اخلاق » با چه هدفها و با چه روشهايي تدوين میشوند و هنجارهاي اخلاقي بيا ن شده در اين منشو رها چگونه در اين سازمانها مستقر خواهند شد، و انتشار علني اين منشو رها چه تأثيري بر مشتريان اين سازمانها مي گذارد، از جمله مسائل بسيار مهمي هستند كه داوري در مورد آ نها به پژوهشهاي ميداني جدي نياز دارد. اما در غياب چنان پژوه شهايي مي توان تجربهي كشورهايي را كه در اين عرصه سابقهي تاريخي طولاني دارند از اين زاوبه مورد مطالعه قرار داد كه هدف واقعي از تدوين كد اتيكز چيست و چگونه استقرار اتيكز در يك سازمان به ارتقاي كيفيت زندگي اخلاقي مدد ميرساند و كد اتيكز در واقع دانش فني فساد زدايي از سازمانها و گروههاي اجتماعي است. اين آشنايي ميتواند به سازما نهاي ايراني كمك كند تا با عبرتآموزي از مواجهي سياست با دين، حتي المقدور حرمت «اخلاق» و «ارز شهاي اخلاقي» را نگه دارند و با احتياط فوق العاده به آ نها نزديك شوند.
سه معناي «اتيكز»
مايكل ديويس در مقالهي خود با عنوان «نوشتن كد اتيكز» مينويسند:
واژهي «اتيكز» در انگليسي حداقل سه معنا دارد. ميتواند الف) صرفاً مترادف اخلاق (موراليته) باشد، ب)
نام حوزه اي از فلسفه (تلاش براي درك اخلاق - موراليته - به عنوان تعهدي منطقي) باشد، يا، ج) نامي براي
نوعي استاندارد خاص به لحاظ اخلاقي مجاز راهنماي اعضاي يك گروه، (مثلاً، اتيكز جنتلم نها) باشد [3]
بديهي است هنگام سخن گفتن از كد اتيكز براي اعضاي يك گروه يا يك سازمان، معناي سوم «اتيكز » مورد نظر است. اما كد در اينجا به چه معناست؟ مايكل ديويس در پاسخ به اين پرسش در همان مقاله مينويسد:
«واژه كد از ريشهي لاتين كودكس [4] است. در ابتدا اين واژه براي اشاره به صفحهي چوبي، و پس از آن براي اشاره به صفحههاي پوشيده با موم مورد استفاده براي نوشتن، پس از آن براي اشاره به هرگونه كتاب و نهايتاً براي اشاره به قوانین به كار رفته است. زيرا امپراتور يوستنييانوس چكيدهي كتاب قوانين رومي خود را «كد» ناميد. از آن زمان به بعد هرچيز شبيه قانونگذاري يوستينيانوس نيز كد نام میشده است. [5].
پروفشن و پروفشنگرايي [6]
قديميترين گروههاي اجتماعي كه «كد اتيكز» داشتهاند، «پروفشن»ها بوده اند. پروفشنهاي سنتي عبارتند از: روحانيت، طبابت، تربيت و قضاوت. در دوران معاصر از درون هر يك از اين پروفشنهاي سنتي، پروفشنهاي جديدي سربرآوردهاند، به نحوي كه امروز در ايالات متحد آمريكا، حدود ۵۰ پروفشن تعريف شده كه طبق قوانين مستقل و خارج از كنترل دول ت سياسي، توسط «بوردهاي پروفشنال» اداره مي شوند. در ادامهي اين نوشته، در مورد نحوهي ادارهي پروفشنها نكاتي مطرح خواهد شد. اما پيش از آن ارايهي تعريفي از «پروفشن» ضروری است.
سايت «اتيكز پزشكي» وابسته به دانشكدهي پزشكي دانشگاه واشينگتن، در مقالهاي با عنوان «پروفشن گرايي»
مفاهيم پروفشن و پروفشنگرايي را به اجمال تشريح كرده است. در بخشي از آن مقاله ميخوانيم:
واژههاي «پروفشن» و «پروفشنال» از كلمهي لاتين «پروفشيو» ميآيند كه به معناي يك اظها رنامهي علني همراه با ضمانت اجراي آن است. پروفشنها گروههايي هستند كه به صورت علني اعلام مي كنند كه اعضاء آنان به شيوههاي خاصي رفتار خواهند كرد و آن گروه و جامعه هر عضوي را كه طبق آن شيوهها عمل نكند، به مجازات ميرساند. پروفشن خودش را به مثابه يك خير اجتماعي به جامعه عرضه میكند و جامعه نيز، آن پروفشن را با اين توقع كه به يك هدف مهم اجتماعي خدمت كند، مي پذيرد. پروفشن معمولاً با انتشار «كُد اتيكز»، استانداردهايي را اعلام مي كند كه اعضائش بر اساس آنها مورد داوري قرار بگيرند. پروفشنهاي سنتي عبارتند از: طب، قانون، آموزش، و روحانيت.
نشانهاي يك پروفشن عبارتند از:
۱. احراز صلاحيت در يك تشکیلات تخصصي معرفت و مهارت؛
۲. اذعان به وظايف و مسؤليتهاي خاص در برابر جامعه و مردمي كه به آنان خدمت ميكند؛
۳. داشتن حق پذیرش، تربيت، تنبيه و اخراج اعضاء خود به خاطر ناتواني در حفظ صلاحيت يا رعايت وظايف
و مسؤليتها.
تفاوت بين بيزينس و پروفشن چيست؟
بين بيزينس و پروفشن مرز كاملاً روشني وجود ندارد، چرا كه پروفشنگرايان نيز ممكن است درگير يك بيزينس بشوند و از طريق آن امرار معاش كنند. با اين همه، يك تفاوت حياتي آنان را متمايز مي سازد: پروفشنگرايان در برابر كساني كه به آنان خدمت مي كنند، يك وظيفهي اعتمادي(fiduciary) دارند. به اين معنا كه پروفشنگرايان به طور خاص اين وظيفهي سخت را بر عهده دارند تا تضمين كنند كه تصميمها و اقدامهاي آنان، حتي به هزينهي خودشان، در خدمت خوشبختي بيماران و مشتريان آنان است. پروفشنها كد اتيكز دارند كه الزامهاي ناشي از اين وظيفهي اعتمادي را مشخص ميسازد. مشكلات اتيكال بيشتر هنگامي بروز مييابند كه به نظر ميرسد بين اين الزامها يا بين وظايفاعتمادي و هدفهاي شخصي تضاد وجود دارد.
تاريخچهي كد اتيكز
مايكل ديويس در «نوشتن كد اتيكز» در مورد تاريخچهي نخستين كد اتيكز، از نوشتهي «روبرت بيكر» نقل ميكند و مینويسد:
بيكر تاريخ نوشته شدن نخستين كد اتيكز پروفشنال را بين سالهاي ۱۷۹۴ و ۱۸۰۸ تعيين كرده توضيح ميدهد كه چرا كدهاي پروفشنال جايگزين اتيكز قديميتر سوگند و شرافت نجيبزادگي شدند، و حتي به ما اطلاعاتي دربارهي منشاء آنچه به گمان وي نخستين كد پروفشنال بوده است ارایه ميدهد.
بيمارستاني در منچستر از توماس پرسيوال كه در آنجا به طبابت مشغول است خواست قوانيني رابراي راهنمايي پزشكان و جراحان تدوين كند. پرسيوال پس از انجام آن چه از وي خواسته شده بود، اين كتابچهي راهنما را تعميم داده، چيزي شبيه كتابي درسي درباره ي قانون و آداب اِعمال حرفههاي پزشكي در انگلستان (رويهي قضايي پزشكي، ۱۷۹۴) را خلق كرد. پرسيوال پس از هشت سال گوش فرا دادن به نظرات خوانندگان دربارهي آن اثر، آن را بازنگري و اصلاح كرد و نتيجهي اين بازنگري را تحت عنوان جديد اتيكز پزشكي انتشار داد و ديري نپاييد كه در حاليكه هيچ اثر هم سنگي دربارهي چگونگي نوشتن كد اتيكز از خود برجاي نگذاشته بود چشم از جهان فروبست. در واقع من كمتر از بيكر مطمئنم كه پرسيوال اصلاً كد اتيكز نوشته باشد.
همانطور كه پيشتر گفته شد، كد اتيكز يك پروفشن، مجموعهاي از استانداردهاست كه قواعد رفتاري اعضايهمان پروفشن را تعريف مي كند و مستلزم آن است كه به تصويب اعضاي آن پروفشن برسد. در نتيجه، نميتوان آنچه را كه توماس پرسيوال نوشت «كد اتيكز پزشكي» ناميد. مايكل ديويس در مقالهي خود در اين زمينه بيشتر توضيح داده است:
پروفشنها فقط در همين معناي آخر داراي اتيكز خاص خود هستند. به طور مثال، اتيكز حقوقْ حاكم بر وكلاست و نه هيچ كس ديگر. كد يك پروفشن در قالب آمرانه استاندارد خاصي را كه اعضايش را اداره مي كند، يعني استاندارد به لحاظ اخلاقي موجهی كه هركس در پروفشن خواهان آن است كه هر كس ديگري در پروفشن از آن تبعيت كند حتي اگر اين به معناي الزامي بودن تبعيت از آن هم باشد.
يك استاندارد پروفشنال به لحاظ اخلاقي الزام آور است زيرا عرفي است كه هر شريكي (عضوي) چنانچه ديگران سهم خود را ادا كنند از آن منتفع ميشود، عرفي كه هر عضوي با داشتن حق عضويت (با اظهارعضويت در پروفشن) و در صورت اذعان ساير اعضا به آن عضويت، به آن مي پيوندد. اتيكز پروفشنال به معنايي كه نه در مورد قانون و نه در مورد مقرراتي كه پرسيوال براي پزشكان و جراحان نوشت صادق باشد، داوطلبانه است. آيا آنچه پرسيوال هنگامي كه «اتيكز پزشكي » را جايگزين «رويه ي قضايي پزشكي» ميكرد، داوطلبانه بودن آن را مد نظر داشت؟
آنچه از اين تعاريف برميآيد اين است كه اگرچه احتمالاً «اتيكز پزشكي» را پرسيوال ابداع كرده، اما وي نميتوانسته يك كد اتيكز پروفشنال بنويسد. نوشتن يك چنين كدي بايد ميماند تا زماني كه يك تشكل به قدر كافي مقتدر، يعني خود پروفشن، چيزي شبيه استانداردهاي پرسيوال را تصويب كند. طبق محاسبات بيكر اين امر نميتواند پيش از سال ۱۸۰۸، زماني كه انجمن پزشكي بوستون كد اتيكزي رابراي اعضايش تصويب كرد اتفاق افتاده باشد.
نخستين كد اتيكز پزشكي ملي
گرچه هيچ اثري از كد اتيكز انجمن پزشكي بوستون (و نيز، نيويورك و بالتيمور) باقي نمانده است، اما انجمن پزشكي آمريكا، كه نخستين كنوانسيون خود را با حضور هيأتهاي نمايندگي ۲۲۲ انجمن پزشكي از ۲۳ ايالت آمريكا در ماه مه سال ۱۸۴۸ در آكادمي علوم فيلادلفيا برگزار كرد، همزمان با تصويب اساسنامهي انجمن،، كد اتيكز خود را نيز به تصويب رساند كه به طور كامل در دسترس است. اين كد اتيكز كه در واقع نخستين كد اتيكز پزشكي است كه در سطح ملي به تصويب رسيده، ديباچهي مفصلي به قلم دكتر جان بل دارد كه تصور آن روز پزشكان آمريكايي از كد اتيكز را به نمايش مي گذارد. در ابتداي اين ديباچه آمده است:
اتيكز پزشكي، به مثابه شاخهاي از اتيكز عمومي، بايد بر دين و اخلاق مبتني باشد. اين اتيكز، نه فقط وظايف، كه حتي حقوق يك پزشك را نيز در برميگيرد، و در اين معنا، با ديانتالوژي [7] اصطلاحي كه آن را يك نويسنده فقيد مطرح كرد كه در مورد اين موضوع جامعترين نظر را داشت، يكي است.
ما، در تدوين يك كد بر اين مبنا، مزيت گرانقدر استخراج قواعد آن از رفتار پزشكان برجستهي بسياري را داريم كه با فرهیختگی و پارسايي خود اين پروفشن را مزين ساختهاند. از عصر بقراط تا زمان حاضر، تاريخ هر ملت متمدني شامل شواهد بسياري است از ايثار پزشكان براي رهايي همنوعان خود از درد و بيماري، بي توجه به خطر و مشقت، و بي حرمتي نه نادر فراراه؛ احساسي از الزا مهاي اتيكال نسبت به بهبود شخصي در اذهانشان. يكي ازفاضلترين انسانهاي قرن اخير به خوبي و به درستي گفته است كه: وظايف يك پزشك هرگز زيباتر از رفتار بقراط تبلوري نيافته و فصيحتر از نوشتههاي او توصيف نشده است.
همانطور كه مشاهده ميكنيد، نخستين كد اتيكز انجمن پزشكي آمريكا «نه فقط وظايف، كه حتي حقوق يك پزشك» را نيز در بر ميگرفت. آن كد اتيكز ساختاري پرسيوالي داشت به اين معنا كه در سه بخش جداگانه، حقوق و وظايف متقابل پزشك/بيمار، پزشك/پزشك و پزشك/جامعه را تعريف كرده بود. بخش اول كه عنوان آن «وظايف پزشكان در قبال بيماران و الزامهاي بيماران نسبت به پزشكان آنان» است، از دو قسمت تشكيل شده است. قسمت اول با عنوان «وظايف پزشكان در قبال بيماران» شامل ۸ بند است. اما قسمت دوم كه الزامهاي بيماران در قبال پزشكان را بيان كرده، از ۱۰ بند تشكيل شده است. بند دوم در مورد وظيفه بيماران ميگويد:
نخستين وظيفهي بيماران آن است كه كسي را به عنوان پزشك مشاور خود انتخاب كنند كه آموزشهاي منظم پروفشنال را ديده باشند... »
بند سوم ميگويد:
بيماران بايد پزشكاني را ترجيح دهند كه عادات زندگي آنان منظم است، و خود را وقف عياشي، هوسراني و امور ديگري كه با الزامهاي پروفشنال آنان سازگار نيست، نكرده باشند. . .
در بند چهارم به بيماران زن اين نكته خاطر نشان ميشود كه نسبت به پزشكان، كه در آن زمان همه مرد بودند، نبايد به هيچ عنوان دچار نگراني شوند، چرا كه تمام پزشكان به الزامهاي اخلاق پروفشن خود سخت پايبند هستند. بند ۸ نيز جالب است. در بخشي از اين بند آمده است:
هنگامي كه يك بيمار مي خواهد پزشك خود را كنار بگذارد، عدل و ادب حكم ميكند كه دلايل خود را بيان كند.
عنوان بخش سوم نخستين كد اتيكز انجمن پزشكي آمريكا اين است: وظايف پزشكان در قبال يكديگر و در قبال پروفشن به طور كلي. اين بخش در ۷ بند تدوين شده است. به عنوان نمونه، بند «۶. وظايف پزشكان هنگامي كه اختلافاتي بين آنان رخ ميدهد » است. نخستين ويرايش كد اتيكز انجمن پزشكي آمريكا در اين زمينه ميگويد:
اختلاف نظر و تضاد منافع در پروفشن پزشكي نيز همانند پروفشنهاي ديگر هر ازگاهي رخ میهد و
حتي ادامه مييابد. هرگاه كه متأسفانه چنين شد، و اختلافها خاتمه نيافت، پزشكان بايد به حكميت تعدادي از پزشكان برجسته گردن نهند يا به «دادگاه پزشكي » مراجعه كنند.
تمام كساني كه با حسن نيت به تدوين و استقرار كد اتيكز در سازمان هاي ايراني مبادرت مي كنند، براي جلوگيري از لوث شدن اين مفاهيم متعالي مسؤليتهاي بسيار سنگيني برعهده دارند. اين نوشته، در ادامه برخي از اين مسؤليتها را معرفي خواهد كرد. يكي از آنها، توجه جدي و عميق به تجربهي سازمانهاي ديگر در اين زمينه براي درسآموزي و عبرت اندوزي است. انجمن پزشكي آمريكا در اين زمينه تجربههاي تاريخي گرانقدري دارد و به همين خاطر، در اين نوشته مورد توجه قرار گرفته است.
در حاليكه نخستين كد اتيكز انجمن پزشكي آمريكا ساختاري پرسيوالي دارد و حقوق و وظايف پزشكان در قبال بيماران، در قبال يكديگر و در قبال جامعه، همانند دو ستون بدهكار و بستانكار تنظيم شده است، كد اتيكز امروز اين انجمن، بيشتر با رسالههاي توضيح المسائل عمليهي مجتهدين و فقيهان ديني شباهت دارد. به اين معنا، كه در پاسخ به هر موضوع اتيكال، يك گزارهي كوتاه و دقيق، وظايف اتيكال پزشكان را در قبال همان موضوع توصيف كرده است. مجموعهي اين گزارهها، بر اساس موضوع دسته بندي و به صورت دهدهي، شماره گذاري شدهاند. چند نمونه از نظريههاي جاري (یا فتواهای) اتيكال اين انجمن:
نظریه شماره ۱/۰۲ انجمن پزشكي آمريكا با عنوان :
رابطه اخلاق با اتيكز
هدف گزارههاي زير روشن ساختن رابطهي بين قانون و اتيكز است.
ارزشهاي اتيكال و اصول قانوني معمولاً روابط نزديكي با هم دارند، اما الزامهاي اتيكال نوعاً از وظايف قانوني فراتر ميروند. در بعضي موارد، قانون حكم به رفتار غيراتيكال ميدهد. به طور كلي، وقتي پزشكان عقيده داشته باشند قانوني غيرعادلانه است، بايد براي تغيير آن قانون تلاش كنند. در شرايط استثنائي تحمیل قوانين غيرعادلانه، مسؤليتهاي اتيكال بايد جايگزين الزام هاي قانوني شوند.
اين واقعيت كه يك پزشك متهم به رفتار غيرقانوني در دادگاههاي مدني يا كيفري تبرئه يا بي گناه شناخته شود لزوماً به اين معنا نيست كه آن پزشك اتيكال رفتار كرده است.
گفتنی است که نظریه بالا بر اساس اصل سوم از اصول کد اتیکز انجمن پزشکی آمریکا، قبل از آوریل ۱۹۷۷ صادر شده و در ژوئن ۱۹۹۴ مورد بازنگری قرار گرفته است.
نظریه شمارهي ۹.۰۱۱ انجمن پزشكي آمريكا:
تأمين مراقبت براي فقيران
هر پزشكي وظيفه دارد در تأمين مراقبت براي فقيران مشاركت كند. معيار آنچه كه يك كمك مناسب را تعيين ميكند ميتواند با ويژگيهاي جامعه، موقعيت جغرافيايي، ماهيت اقدام پزشكي و تخصصي و ساير شرايط تغيير كند. تمام پزشكان بايد براي تضمين اينكه نيازهاي مردم فقير در جوامع آنان تأمين ميشود. فعاليت كنند. تأمين مراقبت براي فقيران بايد بخش دائمي برنامهي زمانبندي شدهي يك پزشك باشد.
در فقيرترين محلات، تأمين نيازهاي مردم مسكين به خدمات پزشكان با اتكاء صرف به پزشكان محلي شايد ممكن نباشد. پزشكان محلي بايد قادر باشند براي ارايهي كمك به همكاران خود در محلات مرفه، به ويژه محلات همجوار مراجعه كنند.
پزشكان اين وظيفهي خود را به روشهاي متعدد مانند معاينهي رايگان يا ارزان مردم فقير در مطبهايشان، خدمت در كلينيكهاي مستقل يا بيمارستاني كه فقيران را درمان ميكنند، و مشاركت در برنامههاي دولتي كه به فقيران مراقبت از سلامتي ارايه ميدهند، انجام داده و تشويق ميشوند كه اين خدمات را ادامه دهند.
پزشكان همچنين مي توانند خدمات خودشان را در كلينيكهاي آخر هفته براي فقيران و در سرپناههاي زنان آسيب ديده يا بيخانمانها به صورت داوطلبانه عرضه كنند.
پزشكان، علاوه بر وظيفهاشان در تأمين مراقبت براي مردم مسكين، ميتوانند نيرو، معرفت، و پرستيژخودشان را براي رايزني و طراحي برنامههايي براي تأمين مراقبت از مردم فقير در تمام سطوح اختصاص دهند.
( بر اساس اصول يك و هفت. منتشر شده در ژوئن سال ۱۹۹۴ ، تصويب شده بر اساس گزارش «مراقبت براي مردم فقير» )ژورنال انجمن پزشكي آمريكا. ۱۹۹۳).
نظریه شماره ۲.۰۳ انجمن پزشكي آمريكا:
تخصيص منافع محدود پزشكي
پزشك وظيفه دارد به نفع شخص بيمار هر كاري كه ميتواند انجام دهد. سياستهاي تخصيص منابع محدود ميتوانند توانايي پزشكان براي انجام اين وظيفه در قبال بيماران را محدود سازند. پزشكان مسؤليت دارند براي حفاظت از منافع بيماران در تصيمهايي كه در سطح جامعه و در ارتباط با تخصيص و تسهيم منابع سلامتي گرفته ميشود، نظرات تخصصي پروفشنال خودشان را ارايه دهند.
تصميم هاي مرتبط با تخصيص منابع محدود پزشكي در ميان بيماران فقط بايد با توجه به معيارهاي مناسب اخلاقي نسبت به نياز پزشكي اتخاذ شوند. اين معيارها از جمله عبترتند از: منفعت، فوريت نياز، تغيير در كيفيت زندگي، مدت منفعت، و در بعضي موارد، مقادار منابع لازم براي درمان موفق. به طور كلي، تنها تفاوتهاي اساسي در ميان بيماران تفاوتهاي اخلاقي هستند: ناهمخواني بيشتر، تعديل بيشتر در استفاده از اين معيارها. در داوري نسبت به كيفيت زندگي، بيماران ابتدا بايد براساس مرگ يا نتايج فوق العاده بد كه بايد اجتناب شوند، اولويتبندي شوند؛ سپس، بيماران بايد طبق تغيير در كيفيت زندگي اولويتبندي شوند، اما فقط هنگامي كه تفاوتهاي اساسي در ميان بيماران وجود داشته باشد. معيارهاي غيرپزشكي، مانند توانايي پرداخت، سن، ارزش اجتماعي، موانع فرا راه درمان، سهم بيمار در بيماري، يا
استفادهي قبلي از منابع نبايد مورد توجه قرار بگيرد.
تصميمها در مورد تخصيص منابع بايد حتي المقدور به فرديت بيماران و خصوصيات فرد احترام بگذارد. وقتي هيچ تفاوت اساسي بر اساس معيارهاي مناسبي كه در بالا تعريف شد، در ميان دريافت كنندگان بالقوهي درمان وجود نداشته باشد، رويكرد «آسياب به نوبت» (يا هر نوع سازوكار معادل ديگر) بايد براي اخذ تصميمهاي نهاديي تخصيص منابع مورد استقاده قرار بگيرد. گرچه چندين راهبرد قابل قبول اتيكال براي اجراي اين معيارها موجود است، هيچ راهبرد واحدي اجباري نيست. رويكردهاي قابل قبول شامل يك رويكرد نظام سه طرفه، يك رويكرد حداقل آستانه، و فرمول توزين ميشوند. سازوكارهاي تصخيم گيري بايد عينني، انعطاف پاير، و منسجم باشند تا تضمين كنند كه تمام بيماران به
صورت برابر درمان مي شوند.
پزشك معالج بايد مدافع بيمار باقي بماند و بنا بر اين نبايد در مورد تخصيص منابع تصميم بگيرد. بيماراني كه از دسترسي به منابع منع ميشوند حق دارند كه از دلايل مبناي اين تصميمها مطلع شوند. رويههاي تخصيص منابع نهادهاي كنترل كنندهي منابع كمياب بايد براي افكارعمومي و نيز براي سوژههاي بررسي همتا براي پروفشن پزشكي افشا شود.
(بر اساس اصول اول و هتفم از اصول اتيكز انجمن پزشكي آمريكا. صادره در تاريخ مارس ۱۹۸۱ ؛ به
هنگام شده در تاريخ ژوئن ۱۹۹۴بر اساس گزارش « تأملات اتيكال در تخصيص ارگانها و ساير منابع
كمياب پزشكي در ميان بيماران »، مصوب ژوئن ۱۹۹۴)آرشيو پزشكي داخلي ، ۱۹۹۵).
اتيكز شماره 03 / 6: تقسيم دستمزد:
ارجاع به مراكز مراقبت از سلامتي
درمانگا هها، بيمارستان ها، يا ساير مراكز درماني كه به پزشكان به خاطر ارجاع بيمار پول مي دهند درگير
تقسيم دستمزد مي شوند كه غيراتيكال است.
مراكز مراقبت از سلامتي نبايد به پزشكي كه بيماران را براي خدمات تشخيصي در نسخه ي پزشك،
پيگيري، يا بازنگري دوره ي درمان بيمار به آنجا ارجاع مي كند پولي پرداخت كنند. پرداخت براي اين
خدمات شناختي وقتي پذيرفتني است كه از سوي بيماراني داده شود، كه از خدمات آن پزشك استفاده
مي برند، يا اشخاص ثالثي كه براي پرداخت تعيين شده اند.
پرداخت يا دريافت پول براي ارجاع بيماران در مراكز تحقيقاتي )دستمزد يابنده( نيز غيراتيكال است.
)بر اساس اصل دوم(. پيش از آوريل 1977 صادر شد؛ در ژوئن 1994 ب ههنگام شد و در ژوئن 1996 بر
اساس گزارش «دستمزد يابنده: پرداخت به خاطر ارجاع بيماران به مراكز پژوهشي » كه در دسامبر 1994
روزآمد شده بود، به هنگام شد.
اتيكز شماره ي 10 / 1 انجمن پزشكي آمريكا:
فرهنگ اصطلاحات
اصطلاح «اتيكال » در نظري ههاي «شوراي امور قضايي و اتيكال » براي ارجاع به موضوع هايي به كار م يرود
كه مستلزم ) 1( اصول يا عمل اخلاقي و ) 2( موضو عهاي سياست اجتماعي شامل مسائل اخلاق در
طبابت باشند. اصطلاح «غيراتيكال » براي ارجاع به رفتاري پروفشنال به كار م يرود كه با اين استانداردها
يا سياست هاي اخلاقي انطباق نداشه باشند.
بسياري از نظري ههاي شورا وظايف و الزا مهاي ويژ هي پزشكان را بيان مي كنند. نقض اين اصول و نظري هها
رفتار غيراتيكال را نشان مي دهد و مي توان اقدام انتظامي مانند توبيخ، تعليق و اخراج از انجمن را توجيه
كند. )بر مبناي اصل II (. پيش از آوريل 1977 صادر شد؛ در ژوئن 1994 و ژوئن 1996 مورد بازنگري
قرار گرفت.
همانطور كه ملاحظه م يشود، هر يك از نظريه ها يا فتواهاي «شوراي امور قضايي و اتيكال » انجمن پزشكي
آمريكا بر مبناي گزارش يك وضعيت اتيكال و بر اساس اصول مورد قبول اين انجمن تدوين و در كنوانسيون
سالانه ي انجمن به تصويب مي رسد. در حال حاضر اين انجمن به 9 اصل اعتقاد دارد كه در صفحه ي اول
كتاب «نظريه هاي اتيكال انجمن پزشكي آمريكا » ارايه شده است. برگردان اصل II به عنوان نمونه:
II . يك پزشك استانداردهاي پروفشن گرايي را رعايت خواهد كرد، در تعاملات پروفشن گرايانه شرافتمند
7
خواهد بود، و خواهد كوشيد تا نقص شخصيت يا صلاحيت پزشكان، يا مشاركت آنان در كلاهبرداري
يا تقلب را به مراجع ذيصلاح گزارش كند.
تغييرات در كد اتيكز
حتي مرور و مقايس هي چند نمونه از كد اتيكز انجمن پزشكي آمريكا كه در سال 1847 به تصويب رسيد، با
نظري ههاي اتيكال فعلي اين انجمن نشان م يدهد كه «كد اتيكز » يك سازمان، گزار ههاي لايتغيير و ابدي نيستند.
اين گزار هها به مبرم ترين و فور يترين مسائل اتيكال سازمان در همان زمان م يپردازند و به طور مستمر و
مداوم مورد بازنگري قرار م يگيرند و اصلاح م يشوند و به تصويب تمام كساني مي رسند كه قرار است از اين
كد ها به عنوان استاندرادهاي رفتار اتيكال پيروي كنند.
گفتني است كه كد اتيكز مصوب سال 1847 انجمن پزشكي آمريكا در سا لهاي 1903 ، 1912 ، و 1947 مورد
بازنگري قرار گرفتند.
در سال 1955 كوشش شد تا اتيكز پزشكي از مسائل مربوط به آداب و رسوم اخلاقي متمايز شود. از همين
رو پيش نويس يك كد اتيكز دو قسمتي به كنوانسيون ارايه شد كه مورد تصويب قرار نگرفت. بعدها در سال
1956 طرح ديگري تهيه شد. در اين طرح، «اصول » به صورت گزار ههاي كوتاه تعريف شده بود. اين طرح
در سطح وسيع منتشر شد و پس از گفتگو هاي مفصل در اجلاس كنوانسيون در ماه ژوئن سال 1957 به
تصويب رسيد.
اصول اخلاق پزشكي مصوب سال 1957 از ده اصل و يك مقدمه تشكيل شده بود. در مقدمه ي اين طرح
آمده بود:
اين اصول در پي آن هستند تا به پزشكان كمك كنند تا عال يترين سطح برخورد اخلاقي را در رفتارهاي
فردي و جمعي خود حفظ كنند. اين اصول قانون نيستند بلكه استانداردهايي هستند كه پزشكان با استناد
به آ نها مي توانند روابط خودشان را با بيماران، با همكاران و با اعضاي پروفش نهاي وابسته و با مردم به
نحو شايسته تعريف كنند.
در سال « 1977 شوراي قضايي » انجمن به كنوانسيون پيشنهاد كرد تا «انجمن پزشكي آمريكا » اصول اتيكز
خود را مورد بازنگري قرار دهد. به پيشنهاد اين شورا، از سوي كنوانسيون انجمن، كميته اي براي بازنگري در
اصول اتيكز انجمن انتخاب شد و «اصول » را مورد بازنگري قرار داد. و دوباره، قرائت تازه اي از اصول اتيكز
اين انجمن در نشست كنوانسيون در ژوئن سال 1980 به تصويب رسيد. تعداد اين اصول تا سال 2000 نيز
7 اصل بود اما اين اصول، در نشست كنوانسيون انجمن در ژوئن سال 2001 مورد بازنگري قرار گرفت و
تعداد آن ها به 9 اصل افزايش يافت.
ويژگي هاي كلي كد اتيكز پروفش نها
همانطور كه پيشتر خاطر نشان شد، يكي از ويژگي هاي بنيادين پروفشن ها اين است كه مشتريان خدمات آ نها
ناگزيرند به صورت يك جانبه به اعضاي پروفشن ها اعتماد كنند. به همين خاطر، پروفش نها «بايد » كد اتيكز
داشته باشند و آن را به صورت علني و همگاني منتشر كنند و در اختيار مردم قرار دهند.
با تأمل در مفهوم پروفشن م يتوان به صورت استنتاجي چند ويژگي مهم كد اتيكز پروفش نها را استخراج كرد:
1. هيچ عضوي حق ندارد با رفتار خود «اعتماد » مردم به آن پروفشن را مخدوش كند.
2. اعضاي يك پروفشن تمام رفتار پروفشنال خود را بر اساس اين اصل بايد تنظيم كنند كه منافع مشتري
را نسبت به منافع شخصي خود در اولويت قرار دهند.
2. تمام اعضاي پروفشن وظيف ه دارند رفتار غيراتيكال ساير اعضا را گزارش دهند تا با آنان برخورد شود.
به اين ترتيب مي توان نتيجه گرفت كه كد اتيكز فقط مجموعه اي از گزار هها ي مكتوب نيست كه به صورت
8
علني منتشر م يشوند، بلكه فرايندي است دائمي براي گندزاديي و استريل كرد ن سازمان هاي اجتماعي در
برابر انواع فسادها و رفتارهاي غيراتيكال. در اين زمينه هرچند پزشكان گوي سبقت را ربوده اند، اما تمام
پروفشن ها، بدون استثناء كد اتيكز دارند و آنچه كه در مورد كد اتيكز انجمن پزشكي آمريكا گفته شد، كم
و بيش، در مورد انجم نهاي ساير پروفش نها نيز صدق مي كند. انقلاب اينترنتي اين امكان را در اختيار همه
گذاشته است كه به سادگي كد اتيكز انواع سازمان هاي پروفشنال را بيابند و مطالعه كند. اين نوشته، در ادامه
و به عنوان نمونه، فقط تجربه ي «انجمن ملي مهندسان پروفشنال » اشاره اي گذار خواهد كرد.
كد اتيكز مهندسان
بخش اتيكز وب سايت «انجمن ملي مهندسان پروفشنال » )ا.م.م.پ( از قسمت هاي مختلفي تشكيل شده است.
در يكي از قسمت هاي اين بخش، «بورد بازرسي اتيكال 5 » اين انجمن اينطور معرفي شده است:
«بورد بازرسي اتيكال » گروهي از كارشناسان اتيكز مهندسي است كه به عنوان راهنما ي پروفشن در
جريان معضلات اتيكال خدمت م يكند. اين بورد مركب از هفت عضو داراي پروانه است كه از سوي
رئيس ا.م.م.پ معرفي مي شوند. هدف اين بورد اراي هي نظريه هاي ب يطرفانه در ارتباط با تفسير كد اتيكز
ا.م.م.پ، تدوين مواد و پژوهش هاي رفتاري در ارتباط با اتيكز پروفشن مهندسي است.
تأكيد پروفشن مهندسي بر اتيكز به اواخر قرن نوزدهم برمي گردد. در سال 1946 ، ا.م.م.پ «اصول اتيكز
مهندسان و قواعد رفتار پروفشنال » خود را منتشر كرد، كه به كد اتيكز فعلي تبديل شد كه در سال 1964
به تصويب رسيده است. در حاليكه اين بياني ههاي اصول كلي به عنوان راهنما عمل مي كنند، بسياري از
مهندسان خواهان تفسير كدها در خصوص نحو هي كاربرد آن ها بر شرايط خاص شدند. اين درخواس تها
سرانجام به ايجاد «بورد بازرسي اتيكال » در سال 1954 منجر شد. امور اتيكز به ندرت پاس خهاي ساده
دارند، اما «بورد بازرسي اتيكال » كمك كرده تا با ارايه ي حدود 500 نظري هي مشورتي، به مسائل اتيكالي
كه مهندسان به صورت روزمره با آ نها مواجه هستند، روشني بخشد.
با توجه به حوصل هي محدود اين نوشته، فقط يك مورد از 500 موردي كه بورد بازرسي اتيكال انجمن ملي
مهندسان پروفشنال مورد بررسي قرار داده است، به اجمال مرور م يشود:
استفاده ي دوگانه از كارت شغلي
مهندس «الف » ، يكي از شركاي يك شركت مهندسي مشاوره، به عنوان رئيس هيأت مدير هي يك انجمن
مهندسي انتخاب شده است. وي تصميم دارد پشت كارت شغلي خود ، نام ، نشاني و شماره ي تلفن دبيرخان هي
انجمن را چاپ كند و اين عنوان را نيز بيفزايد: رئيس هيأت مديره ي انجمن مهندسي فلان.
مسأله:
آيا استفاده از چنين كارتي كه توصيف شد، درست است؟
گفتني است كه «استفاده از كارت شغلي دوگانه » دومين مورد از وضعي تهاي اتيكال است كه در سال 1977
ميلادي از سوي «بورد بازرسي اتيكال » انجمن مورد بررسي قرار گرفته است. در نتيجه، شماره ي اين وضعيت
»77 - 2« است. يعني دومين وضعيت كه در سال 1977 بررسي شده است. در سال 1977 ، در مجموع 12
وضعيت اتيكال كه براي مهندسان پيش آمده مورد بررسي قرار گرفته است.
ساختار و فرمت تمام گزار شهاي «بورد بازرسي اتيكال » شبيه هم است: هر گزارش يك عنوان دارد كه
موضوع اصلي آن وضعيت اتيكال را بيان مي كند. زير عنوان گزارش، شماره ي وضعيت قيد شده است. هر
گزارش از 6 قسمت تشكيل شده است كه عبارت اند از: 1 - فاك تها، 2 - مسأله، 3 - ارجاعات، 4 - بحث،
5 - نتيجه گيري، و 6 - اسامي اعضاء «بورد بررسي اتيكال »
5 Board of Ethical Review
9
با اين توضيح ها، بايد ديد «بورد بررسي اتيكال « » جامع هي ملي مهندسان پروفشنال » در مورد مهندسي كه از
كارت شغلي دوگانه استفاده كرده، چه گفته و چگونه استدلال كرده و به چه جمع بنديي رسيده است.
همانگونه كه گفته شد، عنوان سومين قسمت گزارش ها، «ارجاعات » است. در اين قست از گزارش به سه
بخش از كد اتيكز «انجمن ملي مهندسان پروفشنال » ارجاع شده است. ترجم هي آ نها:
كد اتيكز - بخش I )گ(: «او )منظور يك مهندس عضو انجمن ملي مهندسان پروفشنال( از هر اقدامي كه
منافعش را به هزيته ي منزلت و صداقت پروفشن تأمين كند، اجتناب خواهد كرد .»
بخش III )آ(: «يك مهندس ،خدمات پروفشنال خود را تبليغ نخواهد كرد اما مي تواند از وسائل معرفي
زير استفاده كند: »
بخش III )آ - « : )3 بروشور، كارت بيزينس، سربرگ، و ديگر نشانه هاي واقعي از تجربه، تسهيلات،
پرسنل، ظرفيت ارايه ي خدمات، به شرطي كه اين ظرفي تها در كارگا ههاي پروژه ي ديگر مشغول به كار
نباشند و سبب گمراهي مخاطبان شود .»
عنوان قسمت چهارم هر گزارش «بحث » است. ترجم هي اين قسمت از گزارش مربوط به «استفاد هي دوگانه
از كارت شغلي » در ادامه تقديم م يشود:
پيش از تغيير در كد اتيكز در سال 1973 ، بخش 3 )د( م يگفت يك مهندس «... از روابط پروفشنال خود
....براي تضمين منافع شخصي استفاده نخواهد كرد ». در سال 1973 هيأت مديره بر اين اساس كه يك
قطعنام هي «انجمن » م يگويد: «ارتقاء پروفشنال مطمئناً يك امتياز شخصي است و فرد بايد تشويق به استفاده
از روابط پروفشنال خود به منظور ارتقاء پروفشنال شود »، بيان كد اتيكز در اين زمينه را تغيير داد.
تعيين اينكه آيا آن تغيير عاقلانه بود، يا اينكه دليل آن تغيير منطقي بود يا نه، بر عهد هي ما نيست. همانگونه
كه اغلب گفته م يشود، ما كد اتيكز را همانطور كه هست در نظر م يگيريم.
هر چند م يتوان اعتقاد داشت كه نيت هيأت مديره دادن مجوز به استفاده از روابط پروفشنال براي تضمين
منافع كسب وكار بوده است، ولي ما فكر مي كنيم كه ماجراي نقل شده و ديگر شرايط مندرج در كد اتيكز
قرائتي را تأييد مي كند حاكي از اينكه نيت هيأت مديره آن نبوده است.
بخش 3 )آ( 3 به روشني اقلام مجاز براي درج در كارت شغلي را اعلام مي كند، كه همه، به اقلام واقعي
براي ارايه ي خدمت، يعني خدمت به مشتري و خدمت به مردم به طور كلي، مربوط مي شوند. استفاده از
يك كارت كه هويت بخش خصوصي و سمت عالي در يك انجمن مهندسي را به هم مرتبط كند، مي تواند
كارت را فراتر از محدوده ي بخش خصوصي مجاز شناخته شده توسط كد اتيكز قرار دهد. تا آنجا كه ما
باور داريم، اين كارت مي تواند سبب شود كه مشتريان و كسان ديگري كه آن را م يگيرند تصور كنند كه
مهندس «زيد » از ديگر مهندساني كه همان خدمات را ارايه مي دهند ارشدتر است، و نيز ممكن است اين
دغدغه را در ميان ديگر اعضاء «جامعه » و مردم به طور كلي ايجاد كند كه «جامعه » در جهت هد فهاي
شخصي مورد استفاده قرار گرفته است. ما به ويژه خاطر نشان م يكنيم كه بخش I )گ( اين وظيفه را بر
عهده ي مهندسان مي گذارد تا از هر اقدامي كه ممكن است اين شبه را ايجاد كند كه منافع شخصي به ضرر
منافع بزرگ تر پروفشن مورد توجه قرار گرفته، حتي اگر با نيت خير باشد، احتناب كنند.
هر مهندسي كه در يك انجمن پروفشنال سمت مهمي بر عهده مي گيرد بايد يك الزام خاص را احساس
كند تا از هر رفتار و عملي كه در مورد جنب هي عام المنفعه بودن اقدامات و منافع «جامعه » شك و ترديد
ايجاد م يكند، جداً بپرهيزد. در حاليكه بايد آگاه باشيم، اين موضوع، همانگونه كه گفته شد ارتباطي با
تغيير در كد اتيكز ندارد، بر اين باوريم كه رويكرد سخ تگيرانه تر مهندس «زيد » يا ديگر مهندساني كه در
يك انجمن پروفشنال سمتي بر عهده مي گيرند، بر عكس، بايد منافع شخصي آنان را به نفع منافع بزرگتر
10
و نوع دوستانه تر انجمن، كه منافع تمام اعضاء را نمايندگي مي كند، ناديده بگيرد.
«نتيجه گيري » پنجمين قسمت از گزارش بررسي وضعيت هاي اتيكال «انجمن ملي مهندسان پروفشنال » است.
در مورد وضعيت استفاد هي دوگانه از كارت شغلي، اينگونه نتيجه گيري شده است:
همانگونه كه بيان شد، داشتن كارت دوگانه بيزينس/پروفشنال براي مهندس «الف » اتيكال نيست.
كد اتيكز به مثابه يك قرارداد اجتماعي
كد اتيكز، علاوه بر استريل سازي سازمان هاي اجتماعي، كاركرد بسيار مهم ديگري نيز دارد كه بر اساس آن
به مثابه يك قرارداد اجتماعي عمل مي كند. به اين معنا كه يك پروفش ن با انتشار علني و همگاني كد اتيكز
به جامعه اعلام م يكند كه اعضاي پروفشن طبق اين استانداردهاي اتيكال عمل خواهند كرد و پروفش هر
عضوي كه كد اتيكز را نقض كند از پروفشن بيرون مي اندازد. در برابر چنين تعهدي، جامعه نيز متقابلاً استقلال
پروفشنال پروفش نها را به رسميت مي شناسد به اين معنا كه به پروفشن ها در تدوين برنام ههاي آموزشي، در
انتخاب و گزينش عضو جديد، در دادن پروانه ي صلاحيت به اعضاي پروفشن خودمختاري اعطاء مي كند.
پيش از شكل گيري دولت هاي مدرن، پروفشن هاي سنتي از حق خودمختاري پروفشنال برخوردار بودند. به
عنوان يك نمونه ي شناخته شده درايران مي توان به وضعيت روحانيت در ايران پيش از انقلاب اشاره كرد كه
به عنوان اعضاي پروفشن دين، در انتخاب و گزينش طلبه، تدوين دروس حوزوي و دادن مجوز عضويت در
كسوت روحانيت )طي مراسم عمامه گذاري( كاملاً خودمختار بودند و در عين حال، تمام روحانيون با دقت
تلاش مي كردند تا «ذيطلبگي » را - كه كد اتيكز نامكتوب روحانيت بود - رعايت كنند.
با شكل گيري دول تهاي مدرن، پروفشن ها كوشيدند با اراي هي قوانيني به پارلمان ها، خودمختاري پروفشنال
خودشان را به تأييد نمايندگان مردم برسانند. در اين زمينه نيز پزشكان، به ويژه در انگلستان، گوي سبقت را
از ساير پروفش نها ربودند. با پيشنهاد انجمن هاي پزشكي در انگلستان بود كه چيزي شبيه «وزارت بهداري »
تأسيس شد. نظام آموزش پزشكي شك لگرفت و «قانون پزشكي » نيز در پارلمان آن كشور به تصويب رسيد
كه بر اساس آن «شوراي عمومي پزشكي » تمام امور پروفشنال پزشكي را بر عهده گرفت.
با تأسيس مهاجرنشين هاي انگليسي در قاره ي جديد، سن تهاي پروفشن ها نيز به آن قاره منتقل شد. در هر
ايالت، قانون پزشكي، قانون داروسازي، قانون دندانپزشكي، قانون مهندسي، قانون معماري، و قانون ساير
پروفش نها به تصويب رسيد و بر اساس اين قوانين، در هر ايالت براي ادار هي هر پروفشن، يك بورد ويژ هي
همان پروفشن تأسيس شد و اداره ي پروفشن، بدون هيچ دخالتي از سوي دولت سياسي، به عهد هي همان
بورد گذاشته شد.
در حال حاضر، فرماندار هر ايالت، هر سال نامزدهاي عضويت در بوردهاي پروفش نهاي هر ايالت را )كه
تعدادشان به حدود 50 مي رسد( به كنگر هي ايالت معرفي مي كند و تنها پس از تأييد كنگره است كه اين افراد
به عنوان عضو بورد فعاليت خود را شروع مي كنند. يكي از نكاتي كه بايد از سوي فرماندار و كنگره رعايت
شود اين است كه هيچگاه طرفدران يك حزب سياسي نبايد در بورد يك پروفشن مفروض اكثريت پيدا
كنند. به اين ترتيب، اگر ، به عنوان مثال، 5 عضو بورد پزشكي ايالت نيويورك، دو نفر جمهوري خواه، دو
نفر دموكرات و يك نفر مستقل باشند، و قرار باشد يك عضو دموكرات بورد بازنشسته شود، در آن صورت،
فرماندار و كنگره ناگزيرند براي حفظ تساوي آراي جمهور يخواهان و دموكرات ها، يك پزشك دموكرات را
براي بورد انتخاب كنند تا طرفدراان هيچ حزبي در بورد به اكثريت نرسند و به اين ترتيب، غيرسياسي بودن
بورد هاي پروفشنال تضمين شود.
اخراج از انجمن اخراج از پروفشن
با اين توضيح اجمالي، اكنون تفاوت بين انجمن هاي پروفشنال و بوردهاي پروفشنال تا حدود زيادي روشن
11
مي شود: در حاليكه بوردها ساختارهاي حاكميتي )و نه دولتي( هستند كه از حقوق مردم دفاع مي كنند،
انجمن ها سنديكاهايي هستند كه به خاطر دفاع از منافع اعضاي خود تشكيل مي شوند اما چون اين اعضا نيز
عضو پروفش ن هستند، وظيفه دارند كد اتيكز پروفشن را نيز رعايت كنند. با اين همه ، نقض كد اتيكز انجمن
منجر به اخراج از انجمن خواهد شد ، در حاليكه نقض كد اتيكز مصوب بورد منجر به لغو پروان هي فعاليت و
اخراج از پروفشن مي شود. در هر دو حالت، حكم اخراج در اختيار تمام انجمن ها و بوردهاي سراسر كشور
قرار مي گيرد و اگر پزشكي از پروفشن اخراج شود درهيچ نقط هاي از كشور مجاز به طبابت نخواهد بود و اگر
از انجمن اخراج شود نيز هيچ يك از انجم نهاي پروفشنال ديگر وي را به عضويت نخواهند پذيرفت.
انقلاب اتيكز پزشكي آمريكا
هرچند هر ذهني، با كمي قوه ي تخيل، مي تواند تآثير عظيم تدوين ك دهاي اتيكز پزشكي را بر پروفشن پزشكي
و حتي بر ساير پروفش نها تخيل كند، اما تصور اينكه كتابي با عنوان «انقلاب اتيكز پزشكي آمريكا 6» به همين
موضوع بپردازد، دور از ذهن به نظر مي رسد. اما چنين كتابي در سال 1999 از سوي انتشارات دانشگاه جان
هاپكينز در 395 صفحه منتشر شده است. عنوان دوم اين كتاب مي پرسد: «چگونه كد اتيكز انجمن پزشكي
آمريكا روابط پزشكان با بيماران، با پروفشنال ها و با جامعه را متحول كرد؟ ». به نظر مي رسد، هركس در هر
نقطه ي دنيا بخواهد نسبت به تدوين كد اتيكز هر سازماني اقدام كند، بايد به اين پرسش بيانديشد.
اتيكز در كس بوكار
هرچند پروفشن ها نخستين گروه هاي اجتماعي بودند كه از دوران باستان كد اتيكز داشتند، اما بديهي است
كه پايبندي به ارز شهاي اخلاقي و استاندرادهاي رفتاري به اين گروه ها منحصر نبوده است. با اين همه،
فقط در دهه هاي اخير است كه كسب وكار نيز نسبت به تدوين استانداردهاي اخلاقي توجه نشان داده است.
در مورد اتيكز بيزينس )اخلاق كاسبي( در آمريكا و اروپا كتا بها و مقالات بسيار زيادي نوشته شده است.
«تاريخچه مختصر بيزينس ايتكز در آمريكا »، نوشت هي توماس مك ماهون، و «بيزينس اتيكز در اروپا: حكايت
دو تلاش » نوشته ي هنك وان لوايجك فقط دو نمونه از آن ها هستند كه در كتاب «راهنماي بيزينس اتيكز »
7به چاپ رسيده است.
تاريخچ هي بيزينس اتيكز در آمريكا
م كماهون تاريخچه ي اخلاق كاسبي در آمريكا را به شش مرحله تقسيم كرده است :
1. بنيا نهاي مذهبي و ايدئولوژ يهاي زيربنايي با سرچشم ههاي انگليسي )از 1700 تا 1776 (
2. بيزينس اتيكز اولي هي آمريكايي در حريان تحول ) 1777 تا 1890 (
3. يك مفهوم جا افتاده از بيزينس اتيكز ) 1891 تا 1963 (
4. ظهور موضوع هاي اجتماعي در بيزينس اتيكز ) 1962 تا 1970 (
5. درك بيزينس اتيكز به عنوان يك حوز هي تخصصي ويژه
6. اذعان به بيزينس اتيكز آمريكايي به عنوان جهاني
بنيا نهاي مذهبي و ايدئولوژ يهاي زيربنايي با سرچشم ههاي انگليسي )از 1700 تا 1776 (
بيزينس اتيكز آمريكايي، در نتيجه ي وضعيت ايالات متحد امريكا به عنوان يك مهاجرنشين بريتانيايي، در
مراحل اوليه ي خود قانون و عرف كاسبي انگليسي را منعكس مي كرد. به عنوان نمونه، انحصارگري در بعضي
از محصولات، مانند تنباكو و نساجي را مي پذيرفت. در طول بيشتر سا لهاي 1700 ، كسبه بيشتر دلال و
عمده فروش بودند چرا كه توليد صنعتي تا بعد از انقلاب توسعه نيافت. اين توسعه تا سال 1840 كه كارخانه
براي توليد كالا جايگزين خانه شد رخ نداد. وقتي ماشين جايگزين توليد دستي شد، كسبه نيز توليد كننده و
عمده فروش و تأمين كننده شدند.
در اين دوره، بنيان هاي مذهبي كاسبي خيلي اهميت داشتند. دو ايدئولوژي اساسي توسعه يافت. اولي ثروت را
6.the American Medical Ethics Revolution
7. A Compapanion to Business Ethics, Blackwell Publishing
12
يك عطي هي آسماني م يدانست و نظريه ي دوم ، بازرگانان را خدمت سالار و امناي خيرعمومي تلقي م يكرد. در
طول قرن هيجدهم و تا اواخر نيمه ي قرن نوزدهم اين دو سنت كششي را ايجاد م يكردند كه بازرگانان را در
حهت رفتار خوب هدايت مي كرد. ثروت اندوزي و خدمت به افراد مستمند نماد جنبه هاي مذهبي كاسبي شد
تا جايي كه آنچه كه «حق آسماني كسبه » ناميده م يشد با ظهور نظام كارخانه ظاهر شد. كسبه نقش خودشان
را به عنوان افراد كاسبي درك مي كردند كه به صورت مستقيم با خدا رابطه داشتند. با اين همه، در سا لهاي
بعد يك رويكرد محدودكننده تر اين بودكه خدا كنترل مالكيت را به مردان مسيحي داده كه از كارگر حمايت
كنند. بعدها، يك چشم انداز عموم يتر و گسترده تر، خدمت سالاري 8 كس بوكار را به صورت غيرمستقيم به
خدا مربوط ساخت در حاليكه هوادار داروينيسم اجتماعي بود و از دكترين هاي آدام اسميت و اقتصادا نهاي
«بگذار بشود » حمايت م يكرد.
ايدئولوژي ديگري كه در بيزينس اتيكز نفوذ كرد، و امروز هم احساس مي شود، در كتاب آدام اسميت با نام
«تحقيق در ثروت ملل » يافت مي شود ) 1776 (. تأثير شديد آن با توسع هي نظام كارخانه اي و دفاعيات از كسب
و كار بزرگ و داروينيسم اجتماعي - اين ايده كه سازگارترين ها بايد باقي بمانند- همراه شد.
يزينس اتيكز اولي هي آمريكايي در حريان تحول ) 1777 تا 1890 (
ايدئولوژ يهاي زيربنايي جديدتر در بيزينس اتيكز آمريكايي را مي توان در نوشته هاي فلسفي، به ويژه
درنوشت ههاي جان لاك و طرح هاي ژان ژاك روسو در ارتباط با قرارداد اجتماعي يافت. كاربردهاي عملي
اين نظرات در آموز ههاي اندرو كارن هگي در مورد ثروت و هنري فورد در مورد توليد تبلور يافته است. جان
لاك، كه در بسياري از عرص ههاي فلسفي سهم چشم گيري داشته، تأثير قابل توجهي اول در پدران بنيان گذار و
به صورت غيرمستقيم بر اساسنامه ي آمريكا و بعدها بر بيزينس اتيكز آمريكا گذاشته است. او طرفدار مفهوم
حقوق طبيعي بود و از حق مالكيت خصوصي دفاع مي كرد. او استدلال مي كرد كه حق يك فرد براي حفظ
خود حق نسبت به منابعي كه براي تحقق اين حق لازم هستند را تضمين مي كند، و اينكه كار يك فرد عمدتاً
به حفظ خود مدد م يرساند. با «تركيب » كار با زمين است كه يك شخص حق زمين مورد نياز براي بقاي
خود و خانواد هاش را كسب مي كند. به نظر لاك، كاركرد اوليه ي جامعه حفاظت از حقوق طبيعي افراد، از
جمله حق مالكيت بود.
ايده آل هاي روشنگري نسبت به عقل بشري و بازسازي عقلاني جامعه فضاي كاملي براي فلسفه ي ژان ژاك
روسو فراهم آورد. آزادي انسا نها از نهادهاي سركوبگر اساس باورهاي او بود. از طريق قرارداد اجتماعي
كه مستلزم اطاعت داوطلبانه ي افراد از چيزي است كه روسو آن را «اراده عمومي » مي نامد، مردم م يكوشند
تا عناصر لازم براي يك جامعه ي متمدن را، بدون گذشتن از حقوق و منافع اساسي خود كسب كنند. اراد هي
عمومي، آنگونه كه در قرارداد اجتماعي متبلور مي شود بيان چيزي است كه در منافع هر فرد قرار دارد، و به
بيان دقيق، چيزي است كه تمام مردم حقيقتاً آن را مي خواهند. به اين ترتيب، به بيان روسو، اگر هر فرد مجبور
شود در انطباق با اراد هي عمومي عمل كند، او «مجبور به آزاد بودن » شده است.
از نظر بيزينس اتيكز، مالكيت و قرارداد اجتماعي به مهمترين ايدئولوژ يهاي فلسفي زيربنايي تبديل شدند.
با تحف ظهايي، آندرو كارنه گي و هنري فورد باورهاي فلسفي لاك و روسو را در دنيايي عملي كس بوكار به
كاربستند. وقتي انقلاب صنعتي در اوج تكا نهاي خود بود، فوران دو دهاي انبوه از دودكش هاي كارخان هها
به عنوان نشان هاي از توفيق توليد تلقي مي شد. توليد - ساخت چيزها - بيشترين اهميت را داشت. بقاي
سازگارتري نها براي كسب وكار از خدمت سالاري پيشتر گفت هي مرتبط با مفهوم اوليه ي اتيكز، اهميت بيشتري
يافت....
هرچند كم كهاي افراد و ايدئولوژ يهاي آنان به كس بوكار و اخلاق كس بوكار به قانون و روي ههاي
كس بوكار انگليسي برم يگشت، وقتي رويدادها در طول سال ها رخ نمودند، درك ها از نقش مالك و كارگر
به صورت اساسي تغيير كرد. در دورا نهاي اوليه، مالكان احساسي از خدمت سالاري نسبت به كاركنان و
8. stewardship
13
جامعه داشتند. آنان براي نقش خود جنبه ي عمومي و خصوصي قائل مي شدند. با اين همه، با رشد آمريكا
از عمليات خانگي با توليد كارخان هاي چشم انداز خدمت سالاري تغيير كرد. استفاده از ماشين رويكرد فردي
و فردگرايي در اتيكز بيزينس اوليه را جايگزين كرد. بهره گيري از بخار براي حركت ماشي نها در كارخان هها
و اخترا عهايي مانند راه آهن و اتوموبيل، انقلاب صنعتي را به اوج تحرك خود رساند. تا 1848 ، ارزش توليد
كسب وكار آمريكا از مجموع توليد انگليس، فرانسه و آلمان جلو افتاد. به استثناي ايد ههاي خاص اشخاص
منفرد كس بوكار و نظرات فلسفي زيربنايي آنان، هيچكس اصول اتيكالي براي هدايت مردان و زنان كاسب
تدوين نكرد و هيچ درك يكساني از رابط هي اتيكال بين كارفرمايان و كارگران وجود نداشت. در اواخر قرن
نوزدهم، مقاهيم بنيادين كسب وكار - قدرت و حقوق - در بعضي از عرص ههاي تعامل مانند دادگا ههاي قانون،
اتحاديه ها، انجم نهاي بازرگاني و انجمن هاي پروفشنال اعمال مي شدند، اما با چند استثنا، در كس بوكار
آمريكا اتيكز چندان مورد توجه نبود.
بك مفهوم جا افتاده از بيزينس اتيكز ) 1891 تا 1963 (
ناكامي كنترل در اواخر قرن نوزدهم در فروپاشي اقتصادي 1929 و در سال هاي منجر به «نيو ديل »
)طرح اصلاحات( بازتاب يافت. گفته مي شد كه در اوايل قرن بيستم «فقر در ميانه ي وفور » بود. به
عقيده ي بعضي مورخان، ايدئولوژي زمان با فلسفه ي پراگماتيسم، با روانشناسي رفتارگرايي، و با اقتصاد
نهادگرايي انطباق داشت.
در اين دوره، رويكرد آكادميك به بيزينس اتيكز هنوز تدوين نشده بود. بيشتر كتاب هايي كه به ويژه به اتيكز
در كسب وكار آمريكا مي پرداختند خيلي عمومي بودند. بعضي از آن ها نظرات كلي در خصوص موضو عها يا
تأملاتي مانند رو شهاي عملي براي افزايش توليد و در عين حال اذعان به حقوق كارگران را ارايه مي دادند.
بقيه خودشان را به جه تگيري كلي كسب وكار آمريكا در يك جامعه متحول محدود م يكردند. مؤلفان با
مشكل كلي اتيكز در كسب و كار برخورد نم يكردند.
يكي از نخستين كتاب هاي جامع اتيكز بيزينس - عملاً يك كتاب درسي براي داشجويان كال جها- در 1957
نشر يافت. هربرت جانستون مؤلف كتاب، فصل به فصل سرفصل ها را مورد بررسي قرار داده بود. براي ترسيم
روش خاص يك وضعيت در كسب و كار، نويسنده موارد را به شكل مختصر توصيف كرده بود. هر فصل
به طور كلي با معرفي اجمالي فلسفي )به طور كلي، تئوري قانون طبيعي( آغاز مي شد و با اصول اتيكال قابل
پذيرش ناشي از همان توضيح فلسفي ادامه م ييافت. معمولاً، يك جمع بندي ارايه مي شد كه رويكرد اتيكال
درست را توصيف مي كرد. مؤلف به تفصيل، حقوق و تكاليف كارگران، مانند «دستمزد بخور و نمير » را مورد
بررسي قرار داده بود. بخشنام ههاي پاپي كاتوليك رومي تا حدي نقل م يشد تا به دانشجويان كاتوليك دانشگاه
سمت و سو بدهد. اين قالب كم و بيش از سوي تعدادي از مؤلفان بعدي كتا بهاي اتيكز بيزينس دنبال شد.
كتاب درسي ديگر، با عنوان «كسب وكار و جامعه 1963(» ( نوشت هي جي.دبليو. م كگير از سوي برخي به عنوان
نشانه ي آغاز مطالع هي رسمي كسب وكار و جامعه تلقي مي شود.
بين 1957 تا 1963 ، سا لهايي كه طي آ نها كتا بهاي پي شگفته منتشر شدند، سه رويداد مهم در دنياي كاسبي
رخ داد كه بر كسبه تأثير گذاشت و توجه شان را نسبت به فضاي قانوني و اخلاقي آنان جلب كرد. اول،
دولت ثابت كرد اتهام توطئ هي قيمت مقطوع در ميان اعضاي صنعت الكتريك حقيقت داشته و متخلفان را با
زندان و جريمه تنبيه كرد. دوم، بر خلاف ادعاهاي كسب وكار مبني بر اينكه فقط صنعت الكتريك غيرقانوني و
غيراخلاقي رفتار كرده، يك تحقيق تجربي نشان داد كه بيشتر كسب وكار، اگر نه همه، فعاليت هاي غيراخلاقي
داشته اند. سوم، قانون حقوق مدني 1964 و قانون هاي اجتماعي بعدي آن تأكيد بيزينس اتيكز از از مديران و
مجريان منفرد به فعاليت شركت تغيير داد. نويسنده ي مقاله در اين بخش از نوشته ي خود به تشريح اين سه
رويداد تاريخي و تأثير آن بر اتيكز بيزينس مي پردازد و در ادامه م ينويسد:
در اين دوره محبوبيت ك دهاي اتيكز رشد كرد، و برآورد م يشود كه حدود 95 درصد از شرك تهاي بزرگ
امور كد اتيكز دارند. محتواي اين كدها توفير دارند. بعضي از آ نها بيانيه هاي بسيار كلي در مورد هد فهاي
14
كلي كسب و كار هستند در حاليكه بقيه كاملاً اختصاصي هستند و به صورت جزئي با مسائل مشخص اخلاقي
برخورد مي كنند. با اين همه، بيشتر كدها در مورد سرفص لهايي مانند اجتناب از تضاد منافع، محدودي تها در
مورد داد و ستد هدايا، ممنوعي تهاي مربوط به تبعي ضهاي نژادي و آزارهاي جنسيتي، حفظ مالكيت كمپاني
و اطلاعات تجاري گزار ههاي محكمي ارايه مي دهند. تأييد اقدام انضباطي در پي نقض كد اتيكز كمپاني گاهي
اوقات مشكل است. با اين وجود، كدها رفتار مورد انتظار كاركنان كمپاني را توصيف مي كنند و به منبعي
براي اطلاعات در مورد رفتار كاركنان تبديل شده اند. گاهي اوقات اين كدها نمونه هايي از تخل فها و رفتار
در وضعي تهاي خاص را تشريح كرده اند. به اين ترتيب، كدها نقش اهالي كسب وكار و اتيك فردي آنان
را تكميل م يكنند. اين رويكرد به اتيكز كسب وكار به سرعت تغيير مي كرد، و به زودي جامعه، مسائل آن،
نگراني ها و مشكلات آن را در بر مي گرفت. بيزينس ايتكز بايد به «بيزينس و جامعه » يا «مسؤليت اجتماعي
كس بوكار 9» تغيير م يكرد.
ظهور موضوع هاي اجتماعي در بيزينس اتيكز ) 1962 تا 1970 (
در اين دوره از تاريخ آمريكا مجموعه اي از تحولات اجتماعي سبب شد تا موضوع هاي اجتماعي در بيزينس
اتيكز اين كشور مورد توجه قرار بگيرد. توماس مك ماهون در اين بخش از نوشته ي خود، اين تحولات را
تشريح كرده است. يكي از آن ها، قانون حقوق مدني 1964 بود كه كنگره در دوره حكومت جانسون تصويب
كرد و جانسن نيز آئي ننامه ي اجرايي را به آن افزود كه بر اساس آن هر وجود شركتي )از جمله، بنگا ههاي
كسب وكار، دانشكده ها، تسهيلات بهداشتي و از اين قبيل( كه مي خواستند با دولت قرارداد ببندند م يبايست
در اقدا مهاي مثبت در تشديد تحرك اقليت ها، از جمله زنان، به نيروي كار مشاركت داشته باشند. اين دو
اقدام فدرال - قانون حقوق مدني و آئي ننامه ي اجرايي آن - مرحله اي را براي تغيير چش مگير در بيزينس
اتيكز رقم زدند.
بعد از قانون حقوق مدني 1964 و آئي ننام هي اجرايي آن، تبعيض در محل كار غيرقانوني بود، در نتيجه
غيراتيكال تلقي مي شد. بعضي از طبقات كارگران، طبق قانون و عليه تبعيض «مورد حمايت » بودند، و قانون
حقوق مدني 1964 )آنطور كه اصلاح شد( تبعيض عليه تمام كارگران در جريان استخدام، ترفيع، ختم كار،
پرداخت، مزاياي جنبي و ساير جنب ههاي استخدامي بر مبناي نژاد، رنگ، مذهب، جنسيت، يا منشأ ملي را
ممنوع كرد.گرچه در كس بوكار تمام تبعي ضها، و نه تمام آ نها، عليه آمريكايي هاي آفريقائي تبار و زنان جهت
داده شده بود، قوانين ديگري، مانند قانون 1990 آمريكائيان ناتوان، براي حمايت از گروه هايي كه در قانون
اصلي مورد حمايت قرار نگرفته بودند به تصويب رسيد.
يكي ديگر از مشكلاتي كه در اين دوره كسب وكار آمريكا با آن مواجه شد، آلودگي زمين، آب و هوا بود. وقتي
دولت قانون محدودسازي آلودگي را به تصويب رساند، كس بوكار م يبايست به نقش خود در جامعه دوباره
انديشي م يكرد. تا اين زمان، كس بوكار در باره ي فرستادن مواد سمي به زمين، آب و هوا نگراني نداشت. باور
بر اين بود كه، اگر اصلاً مورد توجه قرار مي گرفت ، طبعيت نهايتاً بهبود مي يافت. وقتي زمين آلود هتر مي شود،
دفع ضايعات اول يك نگراني، بعد يك مشكل، و سرانجام يكه راهبرد حياتي براي حفط نيازهاي جامعه در
زمان حال و آينده خواهد شد. رويكرد كلي براي دولت تدوين استانداردها و براي كس بوكار اطاعت از
آن ها بود، اما اين راهبرد با مقاوت چش مگيري مواجه شد. صنايع گله م يكردند كه رعايت ضرب الاج لهاي
تعيين شده براي شك لهاي متفاوت پاك سازي دشوار و گران است. آن ها همچنين نگران رقابت با كس بوكار
در كشورهاي خارجي بودن كه كنتر لهاي زيس تمحيطي در آن ها ضعيف بود يا وجود نداشت. به علاوه،
كسب وكار استدلال م يكرد كه هزين ههاي آلودگي هزين ههاي فرصت بودند: يعني، كس بوكار آمريكا به جاي
خريد ماشي نهاي جديد، مدرن سازي كارخانه و يا كارخان ههاي جديد بايد براي تجهيزات ض دآلودگي هزينه
كند. آنان بازگشت به سرمايه گذاري سنگين در كنترل آلودگي را زير سؤال مي بردند.
گفتگو در مورد مشكلات زيست محيطي بيزينس اتيكز آمريكا را با يك نقط هي عطف ديگر مواجه ساخت.
اين تغيير در سمت و سو را م يتوان «بيزينس اتيكز زيس تمحيطي » ناميد. اتيكزدانان تلقي از حفاظت
9. The Social Responsibilities of Business
15
زيست محيطي را به عنوان حفاظت بشر آغاز كردند. اين روش جديد نگرش به محيط زيست چشم انداز كاملاً
متفاوتي نسبت به رابطه ي بين مردم و محيط زيست اتخاذ كرد. اتيكز زيست محيطي به اين ترتيب كوشيد تا
مسؤليت كسب وكار، متصديان ومديران آن را از كنترل ساده ي آلودگي به مسائل كلي كيفيت زندگي تغيير
دهد. در نتيجه، علاوه بر تحقق اختيارات ناشي از قانون حقوق مدني، كسب وكار اكنون مسؤليت داشت تا از
محيط زيست حفاظت كند و در بعضي موقعي تها آن را ارتقا بخشد. اين مسؤليت در سال 1970 ، هنگامي
كه قانون محيط زيست ايالات متحد آمريكا آژانس حفاظت محي طزيست را به عنوان يك آژانس مستقل براي
مديريت قوانين فدرال كه با مسائل زيست محيطي برخورد مي كردند، تأسيس كرد، جنب هي اجباري به خود
گرفت. كس بوكار ديگر نم يتوانست از پيامدهاي تخري بهاي زيس تمحيطي كه ايجاد م يكرد طفره برود.
مشكلات اجتماعي و اخلاقي در تبعيض، و در بهداشت، ايمني، و محي طزيست فقط آغاز آن چيزي بودند كه
اكنون به انقلابي در روش فعاليت كسب وكار بدل شده است. . . تمام اين تحولات در كس بوكار و اخلاق
كس بوكار در مفهوم جدي دتر «مسؤليت پذيري اجتماعي 10» بازتاب يافته است كه نسبت به فشار اجتماعي
حساس است اما در عين حال گرايش به پي شدستي دارد. در حاليكه مسؤليت اجتماعي بيشتر به حقوق
و تكاليف استناد م يكرد، مسؤليت پذيري اجتماعي نسبت به قدرت ديگران، به خصوص ساير طر فهاي
ذينفع واكنش نشان م يدهد. مجريان و مديران اجتماعاً آگاه كسب وكار، نيز طرف هاي علاقمند بيروني، سبب
شدند تا بسياري از اتيكزدانان )به رهبري اد فريمن( اين افراد را «ذينفعان 11» بنامند، يعني كساني كه مي توانند
بر سازمان كسب وكار تأثير بگذارند يا تحت تأثير آن قرار بگيرند. اين موضع اذعان م يكند كه علاوه بر
سهامداران 12 ساير اعضاي شركت و ساير گرو ههاي جامعه در آن سازمان نفع دارند.
با اين وجود، رويكرد ذينفعان نسبت به كاسبي تنها رويكرد مطرح نيست. بعضي از اتيكزدانان، مانند رابرت
سلمون، اخيراً به اتيكز فضليت افلاطون و ارسطو بازگشته اند، كه در آن، شخص منفرد كسب وكار در فضايل
شرافت، عدالت، و حسن نيت غوطه ور شد ه است. تعيين تأثير اين تغيير اخير بر تأكيدات در ميان دانشگاهيان
شايد هنوز خيلي زود باشد، اما شكي نيست كه در حال حاضر، اين ميدان، با درك گسترده از رو شها و
هدف هايش، بسيار فعال تر از گذشته است.
درك بيزينس اتيكز به عنوان يك حوز هي تخصصي ويژه
در طول دور هي سا لهاي 1960 تا 1970 نه فقط محتواي بيزينس اتيكز متحول شد بلكه، همانگونه كه در بالا
آمد، رويكرد فلسفي نسبت به بيزينس اتيكز بيشتر تغيير كرد. اتيكز، از گا مهاي نخستين خود با تئوري قانون
طبيعي لاك، تحت تأثير فايده گرايي بنتام و پيروانش، تكاليف قطعي كانت، و تئوري توزيعي عدالت جان رالز
قرار گرفته است. كتاب هاي درسي و كتاب هاي موردي كه فيلسوفان متخصص در اتيكز كاربردي نوشته اند،
افزايش يافته است. مراكز تحقيقي، كنفرانس هاي بيزينس اتيكز و كرسي هاي اعطايي چندين برابر شده اند.
سرانجام اينكه، جامعه ي دانشگاهي اتيكز و مسؤليت اجتماعي كس بوكار را به مثابه يك حوزه ي تخصصي
متمايز به رسميت شناخته است. . .
توماس م كماهون در ادام هي اين بخش از نوشته ي خود فهرستي از مراكز دانشگاهي، انجم نها و انواع
مؤسسات مرتبط با بيزينس اتيكز را كه در سا لهاي 1970 در آمريكا تأسيس شده اند بر مي شمرد و در بخش
پاياني نوشته ي خود به بررسي بيزينس اتيكز آمريكا به مثابه بيزينس اتيكز جهاني مي پردازد. پرسش كليدي
در اين بحث اين است كه با توجه به تفاو تهاي فرهنگي، فلسفي، قانوني، مذهبي در كشورهاي مختلف،
شرك تهاي آمريكايي در كشورهاي ميزبان بايد بر اساس بيزينس اتيكز آمريكايي رفتار كنند آيا تسليم
هنجارهاي اخلاقي كشور ميزبان شوند؟ و به عنوان نمونه، براي پيش برد امور كاسبي خود رشوه هم بدهند؟
بديهي است نظريه اتيكال غالب در اين زمينه اين باشد كه اين شرك تها در كشورهاي ميزبان نيز بايد از
عالي ترين استانداردهاي اخلاقي پيروي كنند.
10social responsiveness
11. stakeholders
12. shareholders
16
بيزينس اتيكز در اروپا
در حاليكه، به زعم توماس م كماهون، بيزينس اتيكز آمريكا در مفهوم «مسؤلي تپذيري اجتماعي » تبلور يافته
است، هنك ون لوجيك در مقاله ي خود با عنوان: «بيزينس اتيكز در اروپا: حكايت دو تلاش 13» معتقد است
كه «تلاش براي توسعه ي بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي ممكن است سهم ويژ هي اروپايي در اين
عرصه باشد ». منظور از «بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي » چيست؟
نويسنده در پايان «مقدم ه »ي نوشت هي خود تصريح مي كند كه: «من آگاهانه در برابر وسوسه ي شروع با تعريف
بيزينس اتيكز مقاومت مي كنم، چه رسد به تعريف اروپ!ا ». چرا؟ -چون قرار است خود حكايت اين وظيفه را
انجام دهد. وي اين حكايت را از دو منظر بيروني و دروني روايت مي كند. از منظر بيروني، به سه موضوع:
1(گسترش مادي، 2( روابط متقابل، و 3( موضو عهاي مورد مطالعه مي پردازد.
در ارتباط با گسترش ماد ، ي نخستين جايگاه پژوهشي اروپايي در بيزينس اتيكز، در سال 1983 ، در جايي كه
اكنون سنت گالن يونيورستي در سوئيس ناميده مي شود تأسيس شد. در 1984 نخستين استادي تمام وقت
بيزينس اتيكز در اروپا در دانشگاه نينرود در هلند استقرار يافت.پانزده سال بعد بيش از 25 كرسي در سراسر
اروپا و اشخاص زيادي را مي شد يافت كه همراه با ساير سم تهاي دانشگاهي در اين عرصه فعال بودند.
دور ههاي «بيزينس اتيكز « ،» جامعه و كاسبي »، و «مسؤليت اجتماعي در كاسبي » در چند جا برگزار مي شد...
اين فهرست ادامه دارد و نشان مي دهد كه بيزينس اتيكز، با شكل و شمايل فعلي خود و به عنوان يك فعاليت
دانشگاهي، در سا لهاي 1980 در اروپا ظاهر شد.
در ارتباط با روابط متقاب ، ل «شبكه اروپايي بيزينس اتيكز 14» قابل ذكر است. اين شبكه كه در سال 1987
تأسيس شد، در سال 1998 ، 750 عضو داشت كه بسياري از آنان از دانشگاه و البته از دنياي كسب و كار و از
پروفشن ها هم بودند. اين شبكه تعدادي عضو دائمي علاقمند به كيفيت اخلاقي در رون دهاي تصميم گيري در
كسب وكار را گردهم مي آورد. شبكه هاي ملي اين شبكه در بعضي از كشورهاي اروپايي تأسيس شده است.
اين شبكه احتمالاً معروف ترين انجمن، و البته نه تنها انجمن بيزينس اتيكز در اروپاست.
سومين موضوع حكايت بيزينس اتيكز در اروپا از منظر بيروني، موضو عهاي مورد مطالعه است. كتا بهاي
راهنماي بيزينس اتيكز اروپايي، تا آنجا كه در دسترس هستند، به همان موضو عهايي مي پردازند كه هر كس
انتظار دارد هنگام بحث در مورد بيزينس اتيكز مورد بررسي قرار بگيرند، موضوع هايي از قبيل حقوق و
وظايف كاركنان، مشتريان، تأمين كنندگان و سهامدارن، پيامدهاي زيست محيطي كس بوكار، بازاريابي و
تبليغات، نقش دولت، و روابط بين المللي كسب و كار. هرچند در طول زمان ، و در ارتباط نزديك با تحولات
اقتصادي و اجتماعي در اروپا به عنوان يك كل، مي توان تغيير در اين موضوع ها را مشاهده كرد...
نويسند هي مقاله در ادامه ي اين بخش از نوشته ي خود به تفاو تهاي موجود در ميان كشورهاي اروپايي )به
جز جزيره ي انگلستان( مي پردازد )فقط كانال نيست كه جزير هي انگليس را از قاره ي اروپا جدا مي كند. دو
قرن تأمل فلسفي و آموزش متفاوت نيز اين دو را از هم جدا كرده است( و نتيجه مي گيرد: روايت بيروني از
بيزينس اتيكز اروپايي عمدتاً از منظر آكادميك گفته شد. اين روايت بيزينس اتيكز را به مثابه يك ديسيپلين
دانشگاهي مورد بررسي قرار مي دهد و تصوير يك پيشرفت مستمر- نه خيلي چشمگير، اما استوار- را عرضه
مي كند. بيزينس اتيكز در اروپا تا كنون عرصه و صلاحيت خود را تعريف كرده يا چنين به نظر مي رسد.
پانزده سال تلاش آكادميك در خلاء نبوده است. حكايتي كه به اين طريق روايت شد منصفانه مثبت به نظر
مي رسد. با اين همه، عناصر حياتي را ناگفته و پرس شهاي اساسي را نپرسيده باقي مي گذارد. براي روايت يك
حكايت شايسته بايد از چشم انداز بيروني به چشم انداز دروني منتقل شويم. و به اين ترتيب، روايت دوم اين
13.Business Ethics in Europe: a tale of two efforts. - A Companion to
Business Ethics. p. 353
14.European Business Ethics Network
17
حكايت از منظر دروني با نگاه به چهار پرسش كليدي آغاز م يشود:
1. بيزينس اتيكز در اروپا چه گروه يا گرو ههاي هدفي را مجسم م يكند؟
2. تلا شهاي اخلا قدانان در ميان همكاران دانشگاهي آنان، و در دنياي كس بوكار واقعاً چگونه پذيرفته شد؟
3. فضاي كسب وكار در اروپا تا چه اندازه به بيزينس اتيكز شكل داد؟
4. آيا شايسته است كه بيزينس اتيكز، اول و بيش از هرچيز، يك ديسيپلين آكادميك معرفي شود؟
اشتعال خود به خودي بيزينس اتيكز در اروپا
نويسنده در بخش قابل توجهي از مقاله ي خود اين پرسش ها را بررسي مي كند و به اين نتيجه مي رسد كه
بيزينس اتيكز در اروپا، در پايان سا لهاي 1990 در مقايسه با اواسط ده هي 1980 ، هم در دانشگاه و هم
در دنياي واقعي بينهايت بيشتر حضور دارد. و مي پرسد: «اگر اين حقيقت داشته باشد، آيا مي توان براي اين
اشتعال خود به خودي دلايلي ارايه داد؟ ». بخش بعدي مقاله به ارايه ي دلايل اين «اشتعال خود به خودي
بيزيس اتيكز در اروپا » پرداخته است.
نخستين دليل به معناشناسي مربوط مي شود. درست از همان ابتدا، صِرف اصطلاح «بيزينس اتيكز » و
معاد لهاي ملي آن در زبان هاي آلماني، فرانسه، ايتاليايي، و يوناني براي منطق هي اروپا ناجور و ناخوشايند
بود. اين اصطلاح تصوير يك مرجع اخلاقي مطلق خود انتصابي را زنده م يكرد كه در مورد مسائلي قضاوت
م يكند كه هيچ مسؤليتي در بار هي آ نها نمي پذيزد. با اين همه، بيشتر به طور غيرعمدي، در چندين زبان
اروپايي معاد لهاي معناشناختي اي مطرح شد كه كم تر ناخوشايند بودند و حتي تا حدي جذابيت داشتند.
اين اصطلاح ها حول مفاهيمي مانند «كارآفرين مسؤل « ،» كمپاني مسؤل » ]در آلماني[، «مديريت مسؤل در
كس بوكار » ]در فرانسه[، دور مي زدند. لحن تنبيهي با لحن دعوت به رفتار مسؤلانه جايگزين شد و قاضيان
به شريكان بديل شدند.
اصطلاح ها فقط هنگامي كارسازاند كه معناشناسي اجتماعي به آن ها چنين اجاز هاي را بدهد. يك احساس
اجتماعي كه در صحن هي اروپا از هميشه قوي تر شده احساس نسبت به عدم قطعيت در ارتباط با رشد نفوذ
و قدرت كسب وكار است. سا لهاي 1980 در اروپا پيروزي ايدئولوژي بازار را نشان داد. بعد از «پايان تاريخ »
نظام پيروز «غربي »، از نظر اقتصادي، يعني، با توجه به تداوم نرخ بيكاري در بسياري از كشورهاي اروپايي، نه
از نظر اجتماعي، با موفقيت بسيار ثابت شد. براي حاكميت قواعد بازار «هرگز افق اين اندازه باز نبوده است .»
به عنوان يك واكنش طبيعي، مردم به ترسيم خطوط، تعريف انتظارات صريح اجتماعي و زيست محيطي، و
مسؤل بودن كسب وكار در قبال پيامدهاي نقش خويش احساس نياز كردند.
در اينجا ذكر يك تفاوت چش مگير در رويكرد اروپا به كسب وكار در اوايل سا لهاي 1970 در مقايسه با اواخر
سا لهاي 1990 اهميت دارد. در سا لهاي 1970 ، پيام طرد راديكال كسب وكار به نام چيزهاي بزرگ جديدي
كه مي آيد بود. اين پروژ هي رؤيايي و ساز شناپذير در نهادهاي مستقر ريشه نداشت و به زودي قرباني علائق
اعطايي شد. از آن زمان، كسب وكار در اروپا براي خودش يك موقعيت ترديد ناپذير در بافت جامعه ساخته،
و در عين حال، با موفقيت هايش، مردم بيشتر و بيشتري را توانمند ساخته تا صداي خودشان را بدون ترس
از اينكه تحت فشار نابردباري ساكت شوند، بلند كنند. سا لهاي 1990 فرارسيدن يك دوره در اروپا را نشان
مي دهد. گرو ههاي دخيل در شكل دهي به جامعه به انداز هي كافي قوي شده اند كه به عنوان براب رها با يكديگر
مواجه شوند و اذعان داشته باشند هيچ پيروزي يك طرفه اي از هر طرف هميشه برنده نخواهد بود. اكنون بر
مبناي قوت واقعي هر دو طرف است كه «كس بوكار » و «جامعه » ملاقات مي كنند.
در دو دهه ي آخر اين قرن، نه فقط مواضع نسبي قدرت، بلكه همچنين نقش هاي اجتماعي، يا آنچه را كه
م يتوان الگوي مسؤليت پذي ري هاناميد نيز بازتعريف شدند. از سا لهاي « ،1980 دولت » يك فرايند عق بكشيدن
خود از عرصه هاي عمومي، واگذاري وظايفي كه سنتاً به عنوان «عمومي » )دولتي( تلقي مي شدند، مانند
نظا مهاي بيمه و بازنشتگي، به بازيگران بخش خصوص مانند شرك تها و سازمان هاي فرعي يا شهروندان
و كارگران منفرد بوده است. مردم اين فرايند را، بسته به گرايش سياسي خود، «پياده سازي دولت رفاه » يا
18
«بوروكراسي زاديي از نظام اجتماعي در پرتو توانمندسازي مردم و ارتقاي اثربخشي و شغل پذيري » تلقي
مي كنند. هر اصطلاحي كه به كار رود، در اين ملاحظه چند خطاي جدي وجود دارد. آنچه كه در معرض خطر
است انتقال مسؤليت پذيري از اين بازيگر يا آژانس به ديگري، تحميل به يكي و تسكين ديگري نيست، بلكه
بازنظ مبخشي به مسؤليت ها، و، توأمان، افزايش كلي و بازنظ مبخشي به الزا مهاست. ما شاهد يك روند خاموش
اما برگشت ناپذير از بازگرو هبندي اجتماعي هستيم كه در آن وظايف قبلاً جداگانه اكنون به عنوان تكاليف
مشترك درك مي شوند، و در آن مجموع مقدار مسؤلي تها مساوي باقي نمي ماند، بلكه طبق اهميت وظايف
افزايش م ييابد. سياس تهاي زيست محيطي شركتي ديگر نمي تواند بسته به مقرارت دولتي تدوين شود.
دفاع از حقوق بشر، در خانه و بيرون خانه، ديگر به عنوان قلمروي انحصاري مقامات دولتي تلقي نمي شود.
فعاليت هاي مربوط به اشتغال از قدرت آژان سهاي دولتي فراتر م يرود. تمام اين مسائل مستلزم تلا شهاي
هماهنگ هستند كه نه مي توانند از سوي نمايندگان دولت اعمال شوند و نه مي توانند تنها به نيت خير بخش
خصوصي واگذار شوند . . . با توجه به اين تحولات، آنچه كه امروز در صحنه ي اروپا مورد نياز است فقط
پيروي از قواعد موجود، يا پيش بيني هوشمندانه ي قواعد آتي، يا پيروي داوطلبانه از چيزي شبيه «راهنماهاي
فدرال صدور حكم 15 » نيست. اعتماد مردم مستلزم اذعان كسب وكار به اين است كه نقشي غيرقابل جايگزين
در حفاظت از محيط طبيعي و بهزيستي همگاني دارد. امروز براي كمپان يهاي اروپايي خودداري از خلاف
كافي نيست. بلكه يك تعهد فعال در هماهنگي با ساير بازيگران، بي ترديد با بخش دولتي و خصوصي، براي
تغيير الگوي مسؤليت ها، مورد انتظار است . . . آيا اين دلايل براي توضيح «اشتعال خود به خودي بيزينس
اتيكز در اروپا » كافي به نظر مي رسند؟ در هر حال، اكنون مي توان پرسيد:
كدام اروپا؟ و كدام بيزينس اتيكز؟
نويسنده با تحليل تفاو تهاي چشم گير ملت هايي كه «اروپا » را تشكيل داده اند، ادامه مي دهد: ما، در واقع، با
يك «معجز هي اختلاف » مواجه ايم كه در آن گرو هها و فرهنگ هاي متمايز به شدت نسبت به انعقاد بي علاقه اند
و به همان حد لجوجانه با انشقاق نيز مخالفت مي كنند. اروپا، بيش از يك مضمون مشخص، يك تجربه
است. و اين ملاحظه براي موضوع ما نحن فيه، يعني بيزينس اتيكز در سنت اروپايي، چه معنايي دارد؟ - به
اين معناست كه روش هاي متفاوت تفكر اتيكال و فعاليت تجاري، نه عمدتاً با مخرج مشتركي مانند تاريخ
مشترك يا آينده ي مشترك، بلكه با اذعان به تعلق فرامو شنشدني به يكديگر، با هم حفظ مي شوند، تجرب هاي
كه قوي تر و به ميزاني كه، به صورت متناق ضنماتر، تقاضاي كم تري دارد، فراگير تر است. اين به صحبت از
«بيزينس اتيكز اروپايي » معنا مي دهد، زيرا مردمي كه با آن مواجه هستند، چه از درون و چه از بيرون اروپا
باشند، هرگاه آن را بينند مي شناسند.
ولي اين ما را با يك نتيجه ي ناخرسن دكننده باقي مي گذارد، زيرا پديد هي «بيزينس اتيكز اروپايي » به يك
تجرب هي گذراي شناخت وابسته م يشود. آيا نمي توان موضوع را طوري تبين كرد كه منجر به يك تصور
ماندگارتر بشود؟ چنين روشي، هرچند در نگاه اول يك راه فرعي به نظر مي رسد، وجود دارد و اجازه بدهيد
تا خطوط كلي آن را ترسيم كنيم. )و به اين ترتيب، بحث در مورد بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي
از اينجا آغاز مي شود(.
بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي؟
براي تعيين وضعيت بيزينس اتيكز در اروپا به مثابه يك فعاليت و يك ديسيپلين آكادميك به صورت توأمان،
نياز به پارامتر هايي داريم كه ما را به سوي فهم بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي در باف تهاي متفاوت
اروپايي كمك كند. منظور از «بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي » مجموعه اي منسجم از مفاهيم،
فعالي تها، ساختارها و مداخله هاست كه به روشي قابل بازساختي، وضعيت اخلاقي و تأثير بيزينس را تحت
يك ساخت اجتماعي مفروض )باهم-( تعيين مي كنند. اين مجموعه ي عوامل ممكن است طبق شرايط تغيير
كند، اما عناصر سازنده ي اساسي در بيشتر موارد حاضر خواهد بود: تئوري هاي اتيكال از يك طبيعت كلي
و ميانه در بار هي آنچه اخلاقاً گفته م يشود مي توان از كسب كار انتظار داشت، بازرسي و پرورش فعالي تها
در ارتباط با مسؤليت بنگاه، كدها و نظام هاي كنترلي تدوين شده براي تقويت كيفيت اخلاقي رون دهاي
15. Federal Sentencing Guidelines
19
كسب وكار، ابتكارهاي فردي و دسته جمعي و مداخل ههاي ناشي از طبيعت فردي و سازماني، و يك فرهنگ
شفافيت و بازگشودگي كه پاسخگويي متقابل را بين سهامداران متنوع كسب وكار تشويق كند. بديهي است كه
جهت خلاف، غيبت اين عناصر اساسي يا حضور آشكار عدم تمايل اخلاقي، در ميان عواملي كه بيزينس اتيكز
را به مثابه يك نهاد اجتماعي - به قول بعضي ها؛ به مثابه يك «پراكتيس » - تعريف مي كنند، خيلي مهم تلقي
مي شوند. بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي خاص در يك شرايط مفروض، در همان حال، جزء جدا
ناشدني از يك پيكربندي اجتماعي بزرگتر نيز هست، كه يك نظام حقوقي واقعي، توزيع قدرت اجتماعي، و
درج هي رشد اقتصادي عناصر سازنده ي عمده ي آن هستند. با اين همه، اين پرسش اساسي در پس و پشت
تمام اين مفاهيم، فعاليت ها، ساختارها و مداخله ها باقي مي ماند: «در شرايط مفروض براي بيزينس چه كاري
درست است؟ » ... از آنجا كه نويسند هي مقاله ي «بيزينس اتيكز در اروپا »، بيزينس اتيكز را به مثابه «يك نهاد
اجتماعي » در نظر مي گيرد، براي يافتن پاسخ اين پرسش اساسي نيز به كاركرد همين نهاد اجتماعي توجه نشان
م يدهد و، در ادامه به نقل از پژوهشي با عنوان «همسايگان چالشي: بازانديشي نهادهاي اقتصادي آلماني و
هلندي 1997(» ( م ينويسد: «نهادها لازم است مشكلات بسيار پيچيده ي وابسته به هم هماهنگي را در شرايط
دگرگون شونده حل كنند » )همان.ص 453 (. از آنجا كه موضوع اين پژوهش نهادهاي اقتصادي آلماني و
هلندي بوده است، مشكلات مربوط به هماهنگي اقتصادي نهادها با توجه به شكست هاي بازار به شرح زير
تعريف شده است:
1. قدرت بازار ناعادلانه توزيع شده
2. برون ماندگ يها، 16 به معناي درو نبستگي هاي بين ترجي حها و فعالي تهاي فردي كه بيرون از نظام قيمت
قرار دارند و در نتيجه در تصمي مهاي فردي به طور كامل كنارگذاشته نم يشوند
3. مشكل سرقت، 17 ناشي از قدرت چانه زني متحول شونده در گذر زمان، وقتي راه برگشت به خار
هزين ههاي بالاي تعامل بسته م يشود و تصميم جلو رفتن نيز هنوز اتخاذ نشده
4. عدم قطعي ، ت در ارتباط با ريسك مشترك، به عنوان نمونه، ريسك خطر اخلاقي و تصميم نامطلوب،
ناشي از فقدان قطعيت كامل نسبت به رويدادهاي آينده
در ادام هي نوشته، سازوكارهاي هماهنگي، يعني: رقابت، كنترل، ارزش ها و هنجارهاي رايج، و مبادل هي شركتي
مورد بررسي قرار گرفته و در انتها، شباه تها و تفاوت هاي اين چهار سازوكار در قلمروي «بيزينس اتيكز » به
مثابه يك نهادي اجتماعي تحليل شده است:
با نگاه به بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي، سه شباهت چش مگير و يك تفاوت مشاهده مي شود.
بيزينس اتيكز به مثابه يك فاكتور عملي و فكري در شك لبخشي به ساخت اجتماعي، همان چهار سازوكار
ارايه شده را مورد استقاده قرار مي دهد: رقابت، كنترل، ارز شها و هنجارهاي رايج، و مبادله هاي شركتي. اين
نخستين شباهت است. شباهت دوم به ساز شهاي گريزناپذير در پراكتيس بيزينس ايتكز اشاره م يكند. بيشتر
اوقات براي كسب هدف هاي اخلاقي قيمتي پرداخت م يشود. با اين همه، ساز شهاي اخلاقي با ساز شهايي
كه در تحقيق اقتصادي مذكور در فوق قيد شد فرق دارند، زيرا، با توجه به اينكه به سوي مسائل هماهگي
متفاوت با مسائل اقتصادي جه تگيري م يكند، تفاوت چشمگيري بين دو رويكرد هماهنگ ساز موجود است.
مشكلات هماهنگ يدر اقتصاد به شكس تهاي بازار مربوط مي شوند. مشكلات هماهنگي در بيزينس اتيكز به
ارتباط بين قواعد اقتصادي و الزام هاي اخلاقي در چارچوب يك بافت نهادي بزرگتر كه قبلاً ذكر شد مربوط
م يشود. اين همان اختلافي است كه م يتوان ذكر كرد. با اين همه، يك شباهت سوم نيز با ماهيتي متفاوت در
اين زمان وجود دارد. همانطور كه مؤلفان «همسايگان چالشي » با نگاه به آلمان و هلند ثابت كرده اند ، رويكرد
اقتصادي به هماهنگي اجتماعي و نهادي با شرايط ملي و فرهنگي متفاوت كاملاً جور است. دليلي ندارد كه
چرا همين وضعيت در مورد يك رويكرد اتيكال در جهت همين مسيرها صدق نكند.
«بيزينس اتيكز در اروپا » اينگونه خاتمه م ييابد: «در سا لهاي آتي، بيزينس اتيكز به تدريج يك وضعيت پسا
آكادميك را كسب خواهد كرد، بدون فراموش كردن مكتب جواني خود، با مراجع هي مشتقانه و مرتب به آنجا،
16. Externalities
17. hold-up problem
20
اما در عين حال با اذعان به اينكه عقل آنجاست كه اقدام هست. اين تلاش براي توسعه ي بيزينس اتيكز به
مثابه يك نهاد اجتماعي ممكن است سهم ويژ هي اروپا در اين عرصه بشود.
بيزينس اتيكز: از تخصص دانشگاهي تا نهاد اجتماعي
اگر مسؤليت پژوهش در درستي رفتار كسب وكار بر عهد هي بيزينس اتيكز به مثابه يك ديسيپلين آكادميك
باشد، در آن صورت ، بيزينس اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي چگونه ساخته و بازساخته خواهد شد؟ هرچند
قاره ي اروپا، آنطور كه هنك ون لوجيك در مقاله اش نشان داد، تازه در آستانه ي تجربه ي ساخت بيزينس
اتيكز به مثابه يك نهاد اجتماعي قرار گرفته ، اما ايالات متحد آمريكا، كه سن تهايش ريشه در جزير هي انگليس
دارد، در اين زمينه نيز تجربه هاي قابل توجهي كسب كرده است. گزارش هاي مكتوب برخي از اين تجرب هها
در دسترس است و تأمل در آ نها براي كساني كه بخواهند منشور اخلاقي سازما نهاي تحت مديريت خود
را تدوين كنند واجب است. برگردان يكي از آ نها در ادامه ارايه م يشود:
تدوين كد اتيكز براي آموزش پي شدبستاني
از سال 1984 تا 1989 يك استاد فلسفه و يك استاد تعليم و تربيت به اتفاق يكديگر به تدوين كد اتيكزي براي
«انجمن ملي آموزش نونهالان » )امان( كه انجمن پروفشنالي است كه بيش از 100000 عضو شاغل در آموزش
پي شدبستاني دارد كمك كردند. «كد رفتار اتيكال امان » از زمان تصويب آن در سال 1989 در دستورعم لهاي
امان براي برنام ههاي آماد هسازي معلمان گنجانده شده، در روي ههاي تأييد برنام ههاي پي شدبستاني به عنوان مرجع
مورد استفاده قرار گرفته، در كتب درسي آموزش پي شدبستاني تجديد چاپ شده و در دو نشري هي اخير امان
مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. نسخ ههاي اين كد در هزاران محيط آموزشي پي شدبستاني موجود بوده و
هنگامي كه مشكلات اتيكال براي معلمان پي شدبستاني مطرح م يشوند مورد مراجعه و استفاده قرار م يگيرند. به
اعتقاد ما تدوين اين كد موفقيت چشمگيري بوده است. دلايل اين موفقيت چيست؟ به اعتقاد ما كد اتيكز بايد
استاندار دهاي دوگان هي جامعيت واحساس مالكيت را برآورد ه سازد. جامعيت مستلزم آن است كه كد مورد نظر
رهنمود عملي لازم را براي تمام مشكلات اتيكال متداولي كه براي اعضاي يك پروفشن پيش م يآيند مشخص
كنند. برخي پرس شها مستقيماً پاسخ داده م يشوند اما برخي ديگر بايد از طريق تلفيق قضاوت صحيح پروفشنال
با رهنمودهاي كلي ارائه شده در كد حل و فصل شوند. استاندارد دوم، احساس مالكيت، مستلزم آن است كه
اعضاي پروفشن كد را به عنوان تعري فكنند هي تعهد پروفشنال مشتركشان تلقي كنند. از اين حيث، نحو هي
تدوين يك كد حداقل به انداز هي آنچه كه م يگويد اهميت دارد.
چالش پيش رو ارائه ي سندي است كه هر دو استاندارد را برآورده سازد. معدودي چنينند. آنچه در پي ارائه
مي شود به عنوان طرح سودمندي از آنچه در اين مورد خاص انجام شد قابل استفاده است.
پيش شر طهاي سازماني
بهترين برداشت از تدوين كد اتيكز، آن را به عنوان فرآيندي آموزشي تعريف م يكند كه مي تواند هزاران
شركت كننده را در بر بگيرد. هر چند كانال هاي ارتباطي نيرومند براي دستيابي به شفافيت حياتي اند، اما درعين
حال ضروري است كه 1( اعضا به هدايت آمرانه احساس نياز كنند، و 2( رهبري باثبات و پراطلاعاتي ارتقاي
پروفشن را از طريق رفع آن نياز بر عهده گيرد. در جايي كه رهبري بي ثبات است- مثلاً در جايي كه هيأت
مديره مكرراً عوض م يشود- كساني در پايان فرآيند مسؤل آن خواهند بود كه در ابتدا بوجودآورنده ي آن
نبود هاند. يك ساختار مشخص و مطمئن در درون سازمان بايد براي هدايت كد موجود باشد: امان هيأت
)بورد( دائمي اتيكز را تأسيس كرد.
اعضاي پروفشن احتمالاً از كدها استقبال نم يكنند. چنانچه كدها دستورعمل صريحي ارائه كنند، نوعي رفتار را به
عنوان غير پروفشنال تعريف م يكنند كه اعضاي شاغل به حرفه را محدود م يكند. برخي پروفشنا لها شايد مايل
نباشند كه به آنان، حتي از سوي همكارانشان، گفته شود كه چه كار كنند. سايرين ممكن است بر اين باور باشند كه
اخلاق پي شپروفشنال هم هي آن چيزيست كه نياز دارند. نهايتاً، چنانچه كدي صرفاً به خاطر ارزش روابط عمومي
آن مورد نظر باشد، هيچ استقبال واقعي از آن نخواهد شد. نداشتن خريدار: يعني عدم احساس مالكيت.
21
خريدار داشتن بايد تقويت و ارزيابي شود. ما پس از بحث هاي مقدماتي با رهبري امان مقاله اي را در
نشريه ي كودك امان منتشر كرديم. مشكل اتيكال زير كه براي معلمان پيش دبستاني كاملاً آشناست، براي
جلب توجه مفيد واقع شد.
خواب نيمروز: مادر «تيموتي » از شما خواسته است كه نگذاريد پسر چهار ساله اش بعدازظهرها بخوابد. او
م يگويد: «وقتي پسرم بعدازظهرها مي خوابد تا ساعت 10 شب بيدار م يماند. من صب حها سر كار م يروم و
خواب كافي ندارم. تيموتي تقريباً هر روز بعد از ظهر يك ساعت همراه بقي هي بچ هها مي خوابد. ب هنظر مي رسد
كه او براي آنكه بعد از ظهر سرحال باشد، به اين يك ساعت خواب نياز دارد.
ما بر اين باوريم كه مربيان پيش دبستاني براي آنكه از پس بعد اتيكال كار پروفشنال شان برآيند بايد مشخص
كنند كه والدين چه ديني بر گردنشان دارند و بچ هها چه ديني؟ با بررسي چندين مثال ما ازطريق پرسشن ام هي
ضميم هاي اين سؤال را مطرح كرديم كه آيا امان بايد ارائ هي رهنمود هاي اخلاقي به اعضاء)شاغلان( حرف هها
را بر عهده بگيرد يا خير. مهمتر از آن اينكه، ما از آنان خواستيم كه مشكلات اتيكالي را كه كساني كه در اين
زمينه كار مي كند با آ نها مواجه مي شوند، بيان كنند.
بيش از 800 پرسشنامه حاوي صد ها مشكل مطرح شده تكميل و برگردانده شدند: كه واكنش بسيار خوبي بر
اساس استانداردهاي امان بود. پس از آنكه رهبري امان به لحاظ تجربي استقبال واقعي)خريدار بودن( اعضاء
را به اثبات رساند فوراً تصميم به حمايت از تدوين كد اتيكز گرفت. پايگاه داد ههاي مشكلات مطرح شده در
پاسخ ها به عنوان مبناي اساس كار ما براي تدوين كد اتيكز عمل كرد.
تمري نهاي كارگاهي
ما با كمك امان و اعطاي كمك مالي از جانب بنياد والاس الكساندر گربود مجموعه كارگا ههاي سه ساعت هاي
را با گرو ههاي رهبري در اقصي نقاط ايالات متحده برگزار كرديم. اين نشست هاي كاري با حدود 3060
شركت كننده بخشي اساسي از تدوين كد بود.
ما كار خود را با توضيح اين موضوع كه چه تفاوتي ميان اتيكز پروفشنال و قانون، ارزش هاي فردي،
سياست هاي سازماني و اخلاق فردي وجود دارد آغاز كرديم. در حوز هي آموزش پيش دبستاني پايه ي اتيكز
پروفشنال را مي توان در اجماعي در مورد اينكه مدرسان خوب پيش دبستاني بايد به چه چيزهايي اهميت دهند
قوي كرد. شركت كنندگان در كارگاه براي توسعه ي فهرست ارز شهاي محوري به گروه هاي سه تا شش نفره
تقسيم شدند. هر كس م يتوانست ارزشي را معرفي كند اما يك ارزش محوري پيشنهادي زماني در فهرست
گروه قرار م يگرفت كه تمام افراد گروه مشتاقانه آن را تأييد كنند. براي جلوگيري از ورود ارزش هاي فردي
در فهرس تها حق وتو پيش بيني شد.
پس از حدود پانزده دقيقه، از گروه كوچكي خواسته شد ارزشي را كه در فهرستش از حمايت نيرومندي برخوردار
است اعلام كند. ارزش ذكر شده بر روي تخت هاي نوشته شد. آنگاه از ساير گرو هها خواسته شد ارز شهايي را
در فهرس تشان كه با ارزش نوشته شده بر روي تخته همخواني تقريبي دارند را اعلام كنند. اين دسته ارز شها
در زير ارزش اعلام شد هي اول نوشته شدند. پس از انجام اين كار، از گروه ديگري خواسته شد ارزش محوري
متفاوتي را اعلام كند. ارزش مذكور بر روي تخت هي ديگري نوشته شد. اين بار نيز از ساير گرو هها خواسته شد
كه ارز شهاي موجود متناظر با اين ارزش در فهرس تها يشان را بيان كنند تا در زير آن نوشته شود. اين كار تا
زماني كه تمام ارز شهاي فهرس ت شده از سوي گرو هها سازماندهي و به معرض نمايش درآمد ادامه يافت.
شركت كنندگان عموماً از اين اتفاق نظر به شگفت م يآمدند . در واقع بقدري در مورد ارز شهاي محوري
آموزش پي شدبستاني اجماع وجود داشت ما پس از چندين كارگاه از اين دست قادر بوديم نتيجه را با اطمينان
پي شبيني كنيم. متعاقب اين «تمرين ارز شهاي محوري » شركت كنندگان را مجدداً به گرو ههاي حدوداً بزرگتري
22
تقسيم كرديم. بر اساس صدها مشكل اتيكالي كه از طريق پرس شنام ههاي عودت داده شده شناسايي كرده بوديم
مجموع هاي از مطالعات موردي را به صورت داستاني ابداع كرديم كه مسائل ارزشي برجسته در حوز هي آموزش
پي شدبستاني را پوشش م يداد. يكي از اين مور دپژوه يها در اختيار هر يك از گرو هها قرار داده م يشد و از آنان
خواست ه م يشد در مورد اينكه يك آموزگار پي شدبستاني خوب در آن موقعيت چگونه بايد به ارز شهاي محوري
كه اكنون مشخص شد هاند احترام بگذارد. شرك تكنندگان نبايد به اخلاق فردي، ارز شهاي شخصي، قانون يا
سياس تهاي سازماني متوسل م يشدند. با اين حال، چنانچه براي حل يك مورد نياز به ارز شهاي محوري جديد
بود، م يتوانست پس از جلب اتفاق نظر و حمايت گروه به ليست اضافه شود.
پس از انجام اين كار در گروه هاي كوچك، مجموعه ي كامل موارد در ميان تمام شركت كنندگان توزيع شد.
پس از آن كه هر يك از موارد با صداي بلند خوانده مي شد، سخنگوي گروه نظر اكثريت را اعلام مي كرد،
و پاسخ عملي مورد توجه گروه و ارز شهاي محوري كه در پس آن قرار دارد را توضيح مي داد. بحث ادامه
يافت، اما تأثير محدو دكنده ي فهرست ارزش هاي محوري عدم توافق را نادر مي ساخت.
با چنيين رويكردي، مشكلات مربوط به اتيكز پروفشنال به عنوان تضادهاي ارزشي يا در موارد معدود به عنوان
پيامد ابهام ارزشي قاب لدرك هستند. به طور مثال در بحث «خواب نيمروز »، دغدغ هاي كاملاً موجه در مورد
سلامت و راحتي كودك با دغدغ هاي به همان اندازه موجه براي احترام به تصمي مگيري والدين در تعارض قرار
م يگيرد. در اينجا پروفشن نيازمند يك قاعد هي اولويت بندي است. با اين حال در ساير موارد يك ارزش محوري
منفرد مبهم است. مثلاً، هرچند بايد به محرمانه بودن اطلاعات خانوادگي احترام گذارد، اماهنگامي يكي از والدين
كه سرپرستي كودك را بر عهده ندارد خواستار دريافت اطلاعات محرمانه دربار هي كودك م يشود مشكل اتيكال
م يتواند مطرح شود. حل اين مشكل مستلزم آن است كه پروفشن مربوطه از واژ هي «خانواده » ابها مزدايي كند.
ما در مجموعه اي ازمقالات در خصوص كودكان كم سن و سال برخي مشكلات اتيكالي را كه به دفعات
فراوان حادث مي شوند معرفي كرده، براي حل آن ها كمك خواستيم و در ادامه مقالاتي را كه راه ح لهاي
پيشنهادي را به بحث و تبادل نظر م يگذاشت به رشت هي تحرير درآورديم.
كد و بازنگري آن
ما پس از ملاحظه و بررسي ك دهاي ساير پروفش نها پيش نويسي را براي بحث و تبادل نظر در كنفرانس
سالان هي امان تهيه كرديم. بحث هاي صورت گرفته ما را ناگزير به بازنگري در پي شنويس ساخت. آنگاه
پي شنويس اصلاح شده در نشريه ي كودك همراه با درخواست براي ارائ هي نظرات و پيشنهادها منتشر شد.
اين پيشنهادها به تجدي دنظرها و اصلاحات بيشتر انجاميد. پي شنويس نهايي كد امان به هيأت مدير هي امان
تسليم شد كه بلافاصه مورد تصويب قرار گرفت.
اين كد متشكل از يك مقدمه و چهار بخش است. بخش مقدمه كد را معرفي كرده، برخي از تعهدات اساسي
اين حوزه را بر مي شمرد. اين چهار بخش كه در پي مقدمه مي آيد مؤلف ههاي تشكي لدهند هي اين حوزه را مورد
بحث و بررسي قرار م يدهد: كودكان، خانواده ها، همكاران، و جامعه در مقياس بزرگتر. هر يك از فص لها
«ايده آ لها » و «اصول » را شامل م يشوند. «ويلز » به طرقي كه ارز شهاي پروفشن قابل تقويت هستند اشاره
كرده، رفتار پروفشنال نمونه را تشريح مي كند. اين اصول عموماً بين سلوك قابل قبول و سلوك غير قابل قبول
يعني سلوكي كه به ارز شهاي محوري پروفشن خيانت مي كنند مرزبندي مي كنند.
در مثال «خواب نيمروز » ارزش هاي متعارض مربوط به خانواده و فرزند هستند. اگرچه ايد هآل يك خانواده
احترام به ارزش هاي سرپرستي و تربيت فرزند از سوي خانواده و حق خانواده براي تصميم گيري براي
كودكش را سفارش مي كند، اصل 1. 1 م يگويد:
مخصوصاً، ما به كودكان آسيب نخواهيم رساند.... اين اصل نسبت به تمام اصول بيان شده در اين كد اولويت دارد.
بنابراين، اينكه بايد از خواب نيمروز تيموتي جلوگيري ب هعمل آيد يا خير، بستگي به اين دارد كه آيا اين كار
23
به او آسيب خواهد رساند يا خير. مثال «خواب نيمروز » به قضاوت دربار هي نياز هاي كودك سفارش مي كند،
قضاوتي كه ب يشك در صلاحيّت معلمان پر معلومات اوست.
تمام مشكلاتي كه گردآوري كرديم با شروط مندرج در اين كد محك زده شدند. جامعيت اين كد بر اساس
مجموعه مشكلات تنظيم شده در سال 1988 تحقق يافت. اما از آن زمان تا به حال، اعضاي امان مسائل
جديدي را براي هيأت اتيكز ارسال كرده اند. اين هيأت كد را به طور منظم مورد بررسي مجدد قرار داده و دو
بار بازنگر يها را براي برقراري مجدد جامعيّت كد در دستور كار خود قرار داده است. 18
چگونه كد اتيكز بنويسيم؟
دبليو. مايكل هافمن از مركز اتيكز كس بوكار در كالج بننتلي تجرب ههاي 20 ساله ي خود در تدوين كد اتيكز
براي ده ها كمپاني را در گزارشي كوتاه و خواندني ارايه داده است. وي كار خود را با پي.اچ.دي فلسفه به
عنوان رئيس دپارتمان فلسفه شروع كرد و كوشيد تا فلسفه را با اتيكز كسب وكار پيوند بزند. متن برگردان
نوشته ي وي در ادامه نقل م يشود:
من كد اتيكز نم ينويسم. من به كمپاني ها كمك مي كنم تا خودشان كد اتيكز بنويسند. من به ده ها كمپاني، به
صورت غيررسمي مشاوره داد هام تا كد اتيكز بنويسند. كمپاني ها با هم فرق داشتند. بعضي از آن ها فقط با اين
ايده كه بايد كد اتيكز بنويسند، نزد من مي آمدند، بعضي ها با يك پي شنويس اوليه مي آمدند تا من آن را نقد
كنم، بعضي با متني كه نهايي و چاپ شده بود مراجعه م يكردند.
صر فنظر از اينكه در چه مرحل هاي بودند، كارم را با يك توضيح شروع مي كردم: كسي كه بايد اتيكز را
بنويسد، من نيستم. خودشان هستند. آنان با فرهنگ خودشان و جنبه هايي از عملكردشان كه از نظر اخلاقي
حساس است، آشنا هستند. بعد، به آنان م يگفتم كه نوشتن كد اتيكز فقط رديف كردن يك مشت كلمه روي
كاغذ نيست. نوشتن يك كد اتيكز، فرايندي است كه دست كم به انداز هي نتيج هي آن اهميت دارد. آنان
م يبايست با دقت به اين موضوع فكر م يكردند كه چگونه از تمام قسمت هاي كمپاني با خبر خواهند شد،
چگونه كد اتيكز به رفتار درست منجر م يشود، و چگونه اين كد مي تواند رفتار درست را آ «وزش دهد.
موضوع بعد؟ مركز اتيكز كسب و كار بنتلي، مجموعه اي از كدهاي شركت ها را گردآوري كرده است. اگر يك
كمپاني به يك «نمونه » نياز داشته باشد، من چند تا از آ نها را برايش مي فرستم و به آنان م يگويم كه آ نها
را با محيط كاري خودشان منطبق كنند. بعد كه پي شنويس آماده مي شود، در بار هي آن نظر م يدهم. مثلاً
مي گويم: «خيلي مغلق است، طوري بنويسيد كه كاركنان شركت بتوانند آن را بفهمند ». به مضمون، نگارش، و
از قلم افتادگ يها توجه م يكنم)چرا در باره ي تضاد منافع چيزي ننوشتيد؟(. چه بسا پيشنهاد كنم كه در كد اتيكز
تصوير، گوي، كلمات با حروف درشت، بخش پرسش و پاسخ اضافه كنند تا خواندن آن جذاب شود.
بيانيه ي ارز شها
كد اتيكز بايد چيزي بيش از آئي ننامه ي رانندگي باشد، و بياينه ي ارزش هاي اساسي كمپاني را در بر بگيرد. اگر
يك كمپاني چنين بيانيه اي ندارد، پس نخستين كلماتي كه بر كاغذ مي نويسد، بايد بياني هي ارز شهاي كمپاني
باشد. كد اتيكز بايد حول ارزش هاي اساسي سازماندهي شود.
در ميان چيزهايي كه يك كد اتيكز را «كاربرپسند » مي كند، توصي ه در بار هي نحوه ي استفاده از آن است.كد
اتيكز بايد يك شماره تلفن داشته باشد كه از طريق آن بتوان تفسير هاي مربوط به كدها را دريافت كرد، و
نيز، روي هي ارايه ي يك مسأله اخلاقي را توضيح داده باشد) «اول به سرپرست خود مراجعه كنيد، بعد به .
». . (. حتي رويه ي اراي هي پيشنهاد براي تغيير آن بايد در كد اتيكز گنجانده شود. همچنين بايد يك الگوي
نوشته ي كنت كيپنيس و استفاني فيني، داشنگاه هاوايي در مانوآ . 18
24
تصمي مگيري اخلاق را عرضه كند)مرحل هي اول: مستندات خود را چك كنيد. مرحله ي دو: . . .(.
به لحن كد اتيكز هم بايد توجه شود. به عنوان نمونه يك بار از من خواستند تا عنوان يك كد اتيكز را بررسي
كنم. عنوانش اين بود: «مسؤلي تهاي ما ». عنوان خوبي است، اما هر قاعد هاي اينگونه شروع م يشد: مسؤليت
شما اين است كه . . . ». پيشنهاد كردم تمام «شما » ها را به «ما » تبديل كنند، و توجه داشته باشند كه تمام
كاركنان كمپاني، و از جمله مديران ارشد بايد از قواعد پيروي كنند.
مساعدت به فرايند نوشتن كد اتيكز به اندازه مساعدت به شكل و محتواي كد اتيكز اهميت دارد. يك چيز كه
به تمام كمپان يهايي كه به من مراجعه مي كنند م يگويم اين است كه كسي بايد در كمپاني آن را بنويسد- يك
توماس جفرسون- كه به آن نظم، وضوح و دقت ببخشد. اما پيش از آنكه توماس حفرسون محلي به كد اتيكز
شما شكل «نهايي » بدهد، مراحل گوناگوني بايد طي شود. كد اتيكز نبايد توسط يك نفر، يا حتي توسط يك
گروه)مثل مديران ارشد يا واحد روابط عمومي( نوشته و ارسال شود. هر گروه مسؤلي كه پيش نويس كد اتيكز
را مي نويسد بايد نمايندگان تمام سطوح كاركنان را در بر بگيرد.
مالكيت مشاع كد اتيكز
«تمام سطوح » يعني سطوح. روزي يك كمپاني با برنامه اي براي تدوين يك كد اتيكز به من مراجعه كرد و
بر اين بارو بود كه اين استاندارد را رعايت كرده است. وقتي برنامه را نگاه كردم فهميدم يك گروه را از قلم
انداخته اند: كاركنان اتحاديه را. پرسيدم چرا؟ اين جا افتادگي از روي غفلت نبود. مسؤلان كمپاني به گنجاندن
اتحاديه فكر كرده بودند. اما در اين مورد تصميمي نگرفتند. چون فكر م يكردند كه اتحاديه به اين موضوع
علاقه اي ندارد يا با طرح تدوين كد اتيكز مخالفت مي كند. كمپاني عملاً موافقت كرد سعي خودش را بكند.
اتحادي ه مسؤلان كمپاني را حيرت زده كرد. آنان با علاقه در روند تدوين كد اتيكز مشاركت كردند. بعدها
كمپاني به من گفت گنجاندن اتحاديه بهترين توصي هاي بود كه من به آ »ان كرد هبودم.
وقتي توماس جفرسون محلي پي شنويس را ويرايش كرد، معمولاً كمپاني تمايل دارد آن را چاپ و با جلد
زيبا صحافي كند. من به آنان م يگويم روي برگ ههاي آ 4 پرينت كنند و با ماشين دوخت آن را منگنه بزنند و
روي هر صفح هي آن با حروف درشت بنويسند: «پيش نويس ». هرچند از نظر نويسندگان كد اتيكز، كار تمام
شده به نظر برسد، كمپاني به عنوان يك كل بايد آن را به عنوان پيي شنويس تلقي كند كه براي نظرخواهي
ارايه شده است.
وقتي كد اتيكز به شكل اوليه منتشر مي شود به اين معنا نيست كه نبايد مورد استفاده قرار بگيرد. متن اوليه
مي تواند به شيو هاي درست، مثلاً در برنامه ي آموزش اتيكز كمپاني، مورد استفاده قرار بگيرد. استفاده از
نگارش «پايلوت » كد اتيكز بهترين روش براي دريافتن اين نكته است كه آيا مطالب آن مفهوم هست، به
مشكلات عملي ارتباطي دارد، و توصي ههاي آن چقدر مناسب است؟ برنامه ي آموزشي فرصت خوبي در
اختيار كاركنان م يگذارد تا با كد اتيكز كار كنند و پيشنهادهاي خود را براي بهبود آن ارايه دهند. مانند هر
برنامه ي آموزشي خوب اتيكز، برنامه اي كه كد اتيكز را آزمايش مي كند بايد حول «مورد » هايي سازماندهي
شود كه در كمپاني بروز پيدا مي كنند.
كد اتيكز پيش از آنكه نهايي شود بايد چند مرحل هي پايلوت را پشت سر بگذارد. در هر مرحله بايد كلم هي
«پي شنويس » بالاي هر صفحه قيد شود تا به مرحل هي نهايي برسد. كاركنان بايد احساس كنند كه در تدوين
كد اتيكز تقش دارند. آنان نمي توانند به چنين حسي برسند مگر آنكه در تدوين پيش نويس نقش ايفا كنند.
آنان بايد تغيير كد اتيكز را در واكنش به پيشنهادهايشان ببينند.
تحميل «آنان » بر «ما »
اگر كاركنان به شيوه هايي مانند آنچه كه من پيشنهاد كردم در اين فرايند مشاركت داده نشوند، از كد اتيكز
رويگردان خواهند شد. كد اتيكز چيزي به نظر خواهد رسيد كه «آنان » بر «ما » تحميل كرده اند. اتيكز نبايد اين
25
چنين باشد. اتيكز بايد بخشي ازاموال عمومي سازماني باشد. كاري بايد كرد تا كاركنان ببينند كه داشتن كد
اتيكز به معناي تقويت اخلاقي محيطي است كه در آن كار مي كنند، نيز به معناي حفاظت قانوني از كمپاني
است. كاري بايد كرد تا كاركنان دريابند كه كد اتيكز مي تواند تغيير كند، مورد تجديد نظر قرار بگيرد و
بازنويسي شود.، و آنان در اين فرايند مشاركت دارند. پس، به اين معنا كد اتيكز هرگز به پايان نمي رسد.
هر كوششي براي نوشتن كد اتيكز با موفقيت به سرانجام نخواهد رسيد. چه بسا اراي هي يك نمونه «ناكامي »
براي روشن ساختن اينكه چه خطايي مي تواند رخ دهد كافي باشد. روزي از من خواسته شد كه به يك
كمپاني كه رهبرانش به يك برنامه ي اتيكز متعهد به نظر مي رسيدند، مشاوره بدهم. پس اراي هي مشاور هي
معمولي، آنان فرايند ايجاد يك گروه ضربت مناسب را آغاز كردند. نام ههايي حاكي از حمايت مديريت ارشد
به كاركنان ارسال شد. سپس، در ميانه ي راه، يك فرد مهم پرسيده بود: «ما واقعاً به كد اتيكز نياز داريم؟ چرا
يك برنامه ي انضباطي نداشته باشيم؟ .»
هر چه اتفاق مي افتاد، پشت درهاي بسته بود. بنا بر اين، من نمي دانم دليل آن چه بود. شايد كسي متوجه شد
برنام هي اتيكز منابعي را مصرف مي كند كه واحد ديگر سازمان به آن نياز دارد. شايد هيأت مدير ه متوجه شد
كه برنام هي اتيكز كمپاني را به شيو هاي متحول مي سازد كه آنان دوست نداشتند. اما در همان هنگام، كمپاني
به اين نتيجه رسيد كه برنامه كد اتيكز نم يخواهد.
تمام اين مسائل براي من خيلي دلسرد كننده بود. وقت زيادي صرف برنامه كرده بودم. با كاركنان حرف زده
بودم و آنان را متقاعد كرده بودم كه برنامه ي اتيكز ايده ي بسيار خوبي است. كاركنان مشتاق شده بودند. تعهد
نسبت به اهميت و منافع برنامه مكرراً از سوي عالي ترين سطوح كمپاني ايجاد شده بود. بعداً كسي از راه
رسيد و يك سوزن به بادكنك زد.
اما دلسرد كنند هترين چيز اينكه، فكر مي كنم آن كمپاني اشتباه كرد. يك كمپاني بدون برنام هي اتيكز يك
كمپاني رو در رو با ريسك است. چقدر ريسك؟ كمپاني ديگري را به خاطر م يآورم كه برنامه ي اتيكز خودش
را با نظر خواهي از كاركنان در مورد ارزيابي فضاي اخلاقي كمپاني آغاز كرد. مديريت ارشد دريافت كه نيايج
تكان دهنده است. آنان توجه نكرده بودند كه چقدر كم رهنمودهاي اخلاقي ارايه داده بودند، يا فقدان اين
راهنماهاي اخلاقي چه اثراتي داشته است.
من الگوي رسمي براي اراي هي اين جور مشاوره ها ندارم. من كار خودم را در بنتلي بيش از بيست و
پنج سال پيش با پي.اج.دي در فلسفه آغاز كردم. به عنوان رئيس دپارتمان فلسفه، كوشيدم تا فلسفه را با
اتيكز كسب وكار پيوند بزنم. پس از مدتي، آنقدر با تجربه نظر مي رسيدم كه پروفسورهاي كس بوكار، در
مشاوره هايشان خواهان كمك من مي شدند. من آدم خوش شانسي بودم كه همكاران خوبي داشتم تا پيش از
تلاش براي اراي هي مشاوره به شيوه ي خودم، به من كمك كردند تا تجربه هاي فراواني كسب كنم. نظراتي كه
اينجا بيان شد حاصل آن تجرب هها بود.
[1] business ethics
[2] code of ethics
[3] نوشتن كد اتيكز. مايكل ديويس. ص. 2. بند 6
[4] codex
[5] همان. صفحه يك، بند 6
[6] professinalism
[7] deontology
گروه نويسندگان
مقالههاى اين نويسنده
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین طرح بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی ?