بخش چهارم: رسيدگي به يك پيشنهاد
جزئيات رسيدگي به يك پيشنهاد متناسب با شرايط متفاوت است. در وضعيت عادي، به ويژه براي بررسي امور جديد، شش مرحلهي اساسي بايد طي شود: سه مرحله كه طي آنها يك پيشنهاد در مجمع مطرح ميشود، و سه مرحلهي ديگر براي رسيدگي به آن پيشنهاد.
نحوه طرح پيشنهاد در مجمع
يك پيشنهاد معمولاً طي سه مرحله در برابر مجمع مطرح ميشود كه عبارتند از:
- 1) يك عضو پيشنهاد را طرح ميكند.
- 2) عضوي ديگر از پيشنهاد حمايت [1] ميكند.
- 3) رئيس پيشنهاد را به بحث ميگذارد(به بحث گذاشتن پيشنهاد نبايد با به رأي گذاشتن پيشنهاد كه مرحلهي بعدي است خلط شود).
نه طرح و نه حمايت از يك پيشنهاد آن را در برابر مجمع قرار نميدهد، فقط رئيس است كه، در مرحلهي سوم(با قرائت پيشنهاد) آن را در معرض مجمع ميگذارد. وقتي رئيس پيشنهاد را قرائت كند، به يك پيشنهاد دردستبررسي [2] يا «در صحن» تبديل ميشود. آن وقت است كه در معرض مذاكره قرار ميگيرد(اگر يك پيشنهاد اصلي باشد يا يكي از انواع پيشنهادهاي قابلمذاكرهي [3] ديگري كه در بخشهاي بعدي مورد بررسي قرار ميگيرند). در صورتي كه مجمع تصميم بگيرد كاري را كه پيشنهاد توصيه كرده انجام دهد، پيشنهاد را تصويب [4] ميكند يا پيشنهاد برنده [5] ميشود، و اگر مجمع آگاهانه خلاف آنچه كه پيشنهاد مطرح ميكند تصميم بگيرد، آن پيشنهاد رد يا بازنده ميشود.
طرح پيشنهاد. براي طرح يك پيشنهاد اصلي، يك عضو، آنگونه كه پيشتر گفته شد؛ وقتي پيشنهاد ديگري دردستبررسي نباشد و موضوعي كه پيشنهاد مطرح ميكند در دستور [6] (طبق نظامنامه) باشد، بايد نوبت بگيرد. سپس آن عضو، در موارد معمولي، با گفتن «پيشنهاد ميكنم كه . . . [موضوع مورد نظر خود را در قالب عبارات مطلوبي كه به بيانيهي عمل رسمي مجمع تبديل شود، بيان ميكند]» پيشنهاد خود را مطرح ميسازد. براي موضوعهاي مهمتر و پيچيدهتر، يا وقتي رسميت بيشتر مطلوب باشد، پيشنهاد خود را در قالب يك قطعنامه5 ارايه ميدهد. در اين صورت، عبارات رايج از اين قرار است: «پيشنهاد ميكنم قطعنامهي زير تصويب شود: "تصويب شد، كه6 . . . "»، يا «قطعنامهي زير تقديم ميشود: "تصويب شد، كه . . . "». در صورت امكان، يك قطعنامه يا پيشنهاد بلند يا پيچيده پيش از نشست بايد تنظيم شده باشد، و پيش از ارايه بايد مكتوب شود. سپس پيشنهاددهنده به محض اينكه پيشنهاد را مطرح كرد بايد آن نوشته را به دست رئيس برساند. اگر شرايط امكان ندهد كه يك عضو قطعنامهي مكتوب را خودش بخواند بايد آن را امضاء كند و از پيش به دست رئيس برساند(در نشستهاي بزرگ، توسط پيك و نامهبر)، يا پيش از نشست تحويل منشي بدهد. در چنين موردي عضو ضمن اشاره به قطعنامهي خود ميگويد: «پيشنهاد ميكنم قطعنامه مربوط به . . . كه تقديم رئيس شده [يا «به منشي تحويل شده»] تصويب شود». سپس رئيس ميگويد: «قطعنامهي تقديمي از سوي آقاي الف از اين قرار است. . . [يا، «منشي قطعنامهي تقديمي از سوي آقاي الف را قرائت ميكند»]. (براي اطلاعات بيشتر در مورد شكل مناسب پرداختن به پيشنهادهاي اصلي و قطعنامهها نگا ك:10)
پيشنهاددهنده به محض آنكه پيشنهاد خود را مطرح كرد، دوباره سرجاي خود مينشنيد. او، اگر بخواهد، حق خواهد داشت، پس از قرائت پيشنهاد از سوي رئيس، نخستين فردي باشد كه در جريان مذاكره صحبت ميكند. اگر پيشنهاد شنيده نشده باشد يا روشن نباشد، عضو ديگر ميتواند تقاضا كند قرائت آن تكرار شود، كه در آن صورت رئيس ميتواند از پيشنهاددهنده يا منشي بخواهد آن را دوباره بخوانند يا خودش آن را قرائت كند. در رويهي پارلماني، به معناي دقيق كلمه، مذاكره در مورد هر موضوعي فقط با ارجاع به پيشنهاد دردستبررسي مجاز است. هنگام ضرورت، ميتوان يك پيشنهاد را همراه با چند كلمه توضيح مقدماتي، كه نبايد به سخنراني تبديل شود، ارايه داد، يا يك عضو ميتواند تقاضاي اطلاعات كند، يا ميتواند به اجمال خاطر نشان سازد كه ميخواهد موضوعي را مطرح كند و از رئيس بخواهد تا در واژهبندي مناسب آن پيشنهاد به او ياري دهد. به طور كلي، هنگامي كه يك عضو نوبت گرفت در حاليكه پيشنهادي دردستبررسي نيست، بايد بيدرنگ پيشنهاد خود را مطرح سازد مگر آنكه به منظور ديگري مثل طرح سؤال نوبت گرفته باشد. پس از طرح پيشنهاد ميتوان از چند طريق آن را ارتقاء داد(براي توضيح مختصر نگا ك:ص11-108). هنگامي كه پيشنهادي دردستبررسي نيست، و عضوي بخواهد بحث در بارهي موضوعي را آغاز كند، بيآنكه بيدرنگ به طرح پيشنهادي بيانجامد، يك وضعيت غيرمعمول پيش آمده كه، علاوه بر كسب نوبت مستلزم كسب مجوز از مجمع نيز ميباشد(نگا ك:ص88-287). در مجامع بزرگتر رعايت اين قاعده قطعي است. در نشستهاي كوچكتر، اگر اعضاء عادت نكرده باشند در چارچوب قواعد استاندارد كار كنند، ميتوان به خاطر تأثير سازندهاش، از اين قاعده چشمپوشي كرد. در صورتي كه مجمع به طور خاص اجازهي بحث در مورد يك موضوع مشخص را هنگامي كه پيشنهادي دردستبررسي نباشد بدهد، چنين بحثي ميتواند فقط با رضايت رئيس يا تا زمان طرح اخطار نظامنامهاي مطرح شود؛ و هنگامي كه اخطار اعلام شد، رئيس بايد بيدرنگ ارايهي يك پيشنهاد را الزامي و بحث را متوقف كند. قاعدهي عمومي عليه بحث بدون پيشنهاد يكي از ابزارهاي قدرتمند رويهي پارلماني است تا بحث را «در مسير» نگاه دارد، و رعايت روح اين قاعده حتي ميتواند عامل مهمي در جذاب شدن و تحرك سريع نشستهاي بسيار كوچك باشد [7].
حمايت از يك پيشنهاد. پس از آنكه يك پيشنهاد مطرح شد، عضو ديگري كه مايل است آن پيشنهاد مورد بررسي قرار بگيرد، بدون كسب نوبت، و در مجامع كوچك بدون بلند شدن، ميگويد: «پيشنهاد را حمايت ميكنم» [8] ، يا «حمايت ميكنم» [9] ، يا حتي «حمايت!» [10].
در مجامع بزرگ، و به ويژه در در مجامعي كه اعضاء بايد در سالن بشينند، حمايتكننده بايد بلند شود، و بدون آنكه منتظر كسب نوبت بماند، نام(و در صورت لزوم، ساير مشخصات) خود را اعلام ميكند، و ميگويد: «آقاي رئيس» [يا «خانم رئيس»]، پيشنهاد را حمايت ميكنم». در بعضي از سازمانها، به ويژه در اتحاديههاي كارگري، به جاي كلمهي «حمايت» از كلمهي «يپشتيباني» استفاده ميشود.
اگر عضوي پيشنهاد را حمايت نكند، رئيس جلسه بايد پيش از پرداختن به كار ديگر بايد مطمئن شود كه همه پيشنهاد را شنيدهاند. در چنين موردي، رئيس معمولاً ميپرسد: «كسي پيشنهاد را حمايت ميكند؟». در يك سالن بزرگ، پيش از طرح اين پرسش، پيشنهاد را تكرار ميكند. و اگر يك قطعنامهي مكتوب تقديم شده بود و به جاي پيشنهاد دهنده، رئيس يا منشي آن را قرائت كرده بودند(آنگونه كه در صفحه 32 توصيف شد)، رئيس ميگويد: «آقاي الف پيشنهاد كرده قظعنامهاي كه الأن قرائت شد تصويب شود، آيا كسي از قطعنامه حمايت ميكند؟». اگر باز هم حمايت نشود، رئيس ميگويد: «پيشنهاد [يا قطعنامه] حمايت نميشود»، يا «چون حمايت نميشود، پيشنهاد در اين نشست مطرح نخواهد شد». سپس بيدرنگ ميگويد: «موضوع بعدي اين است كه . . .»، يا، اگر مناسب باشد، ميپرسد: «آيا كار ديگري هست؟».
حمايت صرفاً حاكي از آن است كه حمايتكننده موافق است پيشنهاد در نشست مطرح شود و نه اينكه لزوماً از آن پيشنهاد طرفداري ميكند. ممكن است عضوي به اين خاطر از پيشنهادي حمايت كند(حتي اگر، همانگونه كه توضيح داده شد، كلمهي «ياري» را به كار ببرد) كه دوست دارد ثبت رد شدن پيشنهاد در مجمع را ببيند، اگر اعتقاد داشته باشد كه رأيگيري در مورد آن پيشنهاد چنين نتيجهاي در پيخواهد داشت. پيشنهادي كه از سوي يك بورد يا يك كميتهي انتصابي از سوي مجمع ارايه شود نيازي به حمايت از سوي صحن ندارد(مشروط به اينكه بيش از يك نفر عضو داشته باشند)، چرا كه پيشنهاد ارايه شده، از سوي اكثريت آراء بورد يا كميته تصويب شده و بنا بر اين دستكم مورد علاقهي دو عضو مجمع يا دو فرد منصوب يا منتخب مجمع است كه فرض ميشود در ارتباط با موضوع كميته يا بورد به آنان اعبتار داده شده است. (براي قواعد ناظر بر انتصاب اعضاء غيرعضو نگا ك:ص 176، 475، 79-478).
الزام به حمايت از پيشنهاد راهنمايي رئيس است كه آيا پيشنهاد را در برابر مجمع مطرح كند يا نه. پيشگيري از صرف وقت مجمع براي رسيدگي به پيشنهادي كه فقط يك نفر ميخواهد مطرح شدن آن را ببيند اهميت دارد. در جريان كار با پيشنهادهاي روزمره، توجه كمتري صرف الزام حمايت از پيشنهاد ميشود. اگر رئيس مطمئن باشد كه پيشنهاد با تأييد گسترده مواجه ميشود اما اعضاء در حمايت از آن كُند عمل ميكنند، ميتواند بدون انتظار براي حمايت، پيشنهاد را قرائت كند. با اين حال، در چنين موردي تا وقتي مذاكره جريان دارد، يا اگر مذاكرهاي در كار نباشد، تا هنگامي كه رئيس رأيگيري را آغاز ميكند و هنوز عضوي رأي نداده باشد-يك اخطارنظامنامهاي (نگا ك:23) مبني بر اينكه پيشنهاد مورد حمايت قرار نگرفته است ميتواند مطرح شود؛ و در اين صورت رئيس بايد به شكل رسمي شروع كند و بپرسد آيا كسي پيشنهاد را حمايت ميكند يا نه. اگر روشن باشد كه بيش از يك عضو مايل است كه پيشنهاد مطرح شود، چنين اخطار نظامنامهاي نميتواند فقط به خاطر شكل كار مطرح شود. هنگامي كه مذاكره شروع شده باشد، يا اگر مذاكرهاي در كار نباشد، پس از آنكه عضوي رأي داده باشد، نبود حمايت بياهميت ميشود و ديگر بسيار دير شده است كه به اين خاطر اخطار نظامنامهاي داده شود. اگر پيشنهادي بدون حمايت بررسي و تصويب شود- حتي در موردي كه رئيس عذري براي ناديده گرفتن اين الزام نداشته باشد- فقدان حمايت تأثيري در اعتبار تصويب پيشنهاد ندارد. (براي فهرست پيشنهادهاي پارلماني كه نياز به حمايت ندارند نگا ك:ص 43-42 ترامه).
قرائت پيشنهاد. وقتي پيشنهادي كه طبق نظامنامه1 است مطرح و حمايت شده باشد، رئيس با قرائت آن رسماً پيشنهاد را در معرض مجمع قرار ميدهد؛ يعني، او پيشنهاد دقيق را بيان ميكند و خاطر نشان ميسازد كه پيشنهاد، براي مذاكره به شيوهاي كه در زير خاطر نشان شده، و براي اين مورد مناسب است(و بعضي ديگر از روندهاي پارلماني در 5 و 6 بيان شده) مفتوح است:
● شكل اصلي مورد استفادهي رئيس براي بيان يك پيشنهاد معمولي اين است: «پيشنهاد و حمايت ميشود كه [يا «تا»] . . . [تكرار پيشنهاد]». رئيس در ادامه معمولاً رو به سوي پيشنهاددهند ميكند و تا ببيند علاقهاي به كسب نوبت دارد يا نه. اگر پيشنهادكننده نوبت نخواهد و، پس از كمي مكث، كس ديگري نوبت نگيرد، رئيس ميتواند بگويد: «براي رأيگيري آمادهايد؟»٭. به عنوان نمونه: «پيشنهاد و حمايت ميشود كه انجمن پنجاه دلار براي . . . »، يا، «. . . پنجاه دلار براي . . . اختصاص يابد»، يا، «پيشنهاد و حمايت ميشود كه پنجاه دلار براي . . . رئيس به آقاي الف نوبت ميدهد».
● در مورد يك قطعنامه، رئيس ميتواند ضمن بيان اين عبارات قطعنامه را مطرح كند: «پيشنهاد و حمايت ميشود كه اين قطعنامه به تصويب برسد»، [يا، «پيشنهاد و حمايت ميشود كه اين قطعنامه تصويب شود»]؛ "تصويب ميشود، كه. . ." [قرائت قطعنامه]».
● هنگام بيان يك قطعنامه يا پيشنهاد مكتوب، اگر رئيس بخواهد منشي آن را قرائت كند، ميگويد: «پيشنهاد و حمايت ميشود قطعنامه كه اكنون منشي آن را قرائت ميكند به تصويب برسد». منشي قطعنامه را قرائت ميكند، پس از آن رئيس ادامه ميدهد: «رأيگيري براي قطعنامهاي است كه اكنون قرائت شد».
● اگر يك قطعنامهي مكتوب نه توسط پيشنهاددهنده بلكه توسط رئيس يا منشي پيش از حمايت قرائت شود رئيس ميتواند قطعنامه را اينطور به بحث بگذارد: «پيشنهاد و حمايت ميشود قطعنامهي كه اكنون قرائت شد تصويب شود».
● رئيس به دلخواه خود ميتواند شكلي را كه در بند آخر فوق معرفي شد در موردي كه يك عضو قطعنامهي تقديمي خود را به صورت واضح قرائت كرده به نحوي كه رئيس مطمئن شده كه تمام اعضاء آن را درك كردهاند، به كار ببرد. با اين وجود، در چنين حالتي، هر عضوي حق خواهد داشت كه قرائت مجدد قطعنامه يا پيشنهاد را هنگام طرح آن در مجمع الزامي كند.
رئيس، در اصل بايد پيشنهاد را بيدرنگ پس از آنكه مطرح شد و مورد حمايت قرار گرفت در مجمع طرح كند، مگر آنكه ملزم شود اعلام كند آن پيشنهاد خارج از نظامنامه1 است يا اينكه، به نظر او، واژهبندي آن روشن نيست.
قواعد و توضيحهاي مرتبط با شرايطي كه تحت آنها پيشنهادهاي مختلف خارج از نظامنامه هستند به طور خاص در 5، 6، و 7؛ در 10(ص 108-106)؛ و در سه «خصوصيات توصيفي استاندارد» نخست كه در بخشهاي مربوط به پيشنهادهاي پارلماني(37 -11) آمده، توصيف شده است. وقتي عضوي كه به صورت مشروع نوبت گرفته پيشنهادي را مطرح كند كه خارج از نظامنامه است، رئيس قادر است، در بعضي موارد، پيشنهاد جايگزيني مطرح كند كه ميتواند طبق نظامنامه باشد و منظور مطلوب پيشنهاددهنده را تأمين كند. اگر رئيس مجبور باشد به خارج از نظامنامه بودن پيشنهاد حكم كند، بايد بگويد: «ريئس حكم ميكند كه پيشنهاد خارج از نظامنامه است [يا «در نظامنامه نيست»] چرا كه . . . [به اختصار دليل آن را بيان ميكند]». (رئيس هرگز نبايد بگويد: «شما خارج از نظامنامهايد»، يا، «پيشنهاد شما خارج از نظامنامه است». بيان اينكه يك عضو خارج از نظامنامه است حاكي از آن است كه عضو به خاطر نقض ادب معاشرت يا سوءرفتارهاي ديگر گناهكار است، و حتي در چنين موردي، رئيس معمولاً عضو را به صورت دوم شخص مخاطب قرار نميدهد. نگا ك:ص 24-23، نيز 61). اگر رئيس حكم كند كه پيشنهادي خارج از نظامنامه است، تصميم او موضوع يك فرجامخواهي براي قضاوت مجمع است. (براي رويهي مربوط به فرجامخواهي [11] ، نگا ك: 24).
اگر يك پيشنهاد با واژهبندي ناروشن ارايه شود يا پيش از آنكه بتواند در صورتجلسه گزارش شود، به ويرايش نياز داشته باشد، وظيفهي رئيس است كه- با حفظ محتواي پيشنهاد و تأمين رضايت پيشنهاددهنده- پيش از قرائت پيشنهاد، به آن شكل مناسب بدهد. رئيس نبايد پيشنهادي را بپذيرد كه منشي مجبور باشد براي گزارش پيشنهاد آن را بازنويسي كند. رئيس- هم به ابتكار خودش و هم به درخواست منشي- ميتواند ملزم سازد كه هر پيشنهاد اصلي، اصلاحيه2(10،12) و دستوركار به كميته، پيش از قرائت در صحن، به صورت مكتوب ارايه شود.
پيشنهاددهنده حق دارد، تا پيش از قرائت پيشنهاد از سوي رئيس، پيشنهاد خود را، آنطور كه مايل است تعديل كند يا آن را به طور كامل پس بگيرد. پس از آنكه پيشنهاد از سوي رئيس قرائت شد، به دارايي مجمع بدل ميشود، و در نتيجه، پيشنهاددهنده نميتواند بدون رضايت مجمع كاري انجام دهد(نگا ك:ص 86-283)؛ اما تا هنگامي كه پيشنهاد در دستبررسي است مجمع ميتواند پيش از آنكه كاري بر اساس آن انجام شود، واژهبندي آن را از طريق فرايند اصلاح (12) تغيير دهد.
پس از آنكه پيشنهادي تقديم شد اما پيش از آنكه رئيس آن را قرائت كند يا حكم بدهد كه خارج از نظامنامه است، هيچ مذاكرهاي در نظامنامه نيست. در با اين همه، در چنين زماني، هر عضوي ميتواند به سرعت برخيزد و بدون انتظار كسب نوبت بگويد: «آقاي رئيس، ميخواهم از پيشنهاددهنده درخواست كنم با اين تغييرات موافقت كند: . . . [يا «. . . تغيير اين كلمات . . . به . . . را بپذيرد»]. پيشنهاددهنده سپس ميگويد: «آقاي رئيس، تغيير را ميپذيرم [يا «نميپذيرم» يا نميتوان پذيرفت»]». يا ميتواند با تغييرات ديگري پاسخ بدهد: «آقاي رئيس، پيشنهاد را به اين صورت تغيير ميدهم. . . ».
اگر پيشنهاددهنده پيشنهاد را پيش از آنكه قرائت شود تغيير دهد، فردي كه از آن حمايت كرده ميتواند حمايت خود را پس بگيرد؛ اما اگر تغييرات پيشنهادي كه از سوي عضو ديگري ارايه شده، پيش يا پس از مورد حمايت قرار گرفتن پيشنهاد پذيرفته شود، در واقع كسي كه تغييرات را ارايه داده پيشنهاد تغيير يافته را حمايت كرده است، بنا بر اين ديگر نيازي به حمايت ندارد. وقتي تحت هر شرايطي يك حمايت پس گرفته شود، اما روشن باشد كه عضو ديگر طرفدار بررسي پيشنهاد به صورت تغيير يافته است، رئيس با پيشنهاد به مثابه يك پيشنهاد حمايت شده برخورد خواهد كرد. اگر پيشنهاددهنده در پيشنهاد خود تغييري بدهد و پيشنهاد همچنان مورد حمايت باشد، يا (در صورت لزوم) بعداً مورد حمايت قرار بگيرد، رئيس ميگويد: «پيشنهاد و حمايت ميشود كه . . .»، و پيشنهاد تغيير يافته را مانند يك پيشنهاد اصيل قرائت ميكند. اگر تعديلي پيشنهاد شود و پيشنهاددهنده از پذيرش آن خودداري كند، رئيس ميگويد: «تعديل پذيرفته نميشود»، و (به شرطي كه پيشنهاد حمايت شده باشد) آن را به همان شكلي كه از سوي پيشنهاددهنده ارايه شده بود، قرائت ميكند. جرح و تعديلهاي يك پيشنهاد كه پيش از قرائت آن در صحن ارايه ميشود معمولاً بايد به تغييرهايي محدود شوند كه به طور كلي براي عضو پيشنهاددهنده پذيرفتني باشند- يا، به بيان ديگر، تغييرات احتمالاً سبب مذاكراتي نشود كه اگر پيشنهاد دردستبررسي قرار ميگرفت به عنوان اصلاحيه مطرح ميشدند.
به همان ترتيب، پيش از قرائت پيشنهاد، اگر عضوي كه فكر ميكند اگر نكتهي خاصي به پيشنهاددهنده گفته شد، بيدرنگ پيشنهادش را پس ميگيرد، ميتواند، بدون انتظار اخذ نوبت، به سرعت بلند شود و بگويد: «آقاي رئيس، مايلم بپرسم آيا عضو محترم علاقمند هستند پيشنهاد خود را پس بگيرند با توجه به اينكه . . .[دلايل خود را براي طرح پسگرفتن پيشنهاد بيان ميكند]». پيشنهاددهنده پاسخ ميدهد: «پيشنهاد را پس ميگيرم[يا پس نميگيرم]. اگر پيشنهادش را پس بگيرد، رئيس ميگويد: «پيشنهاد پس گرفته ميشود»، و سراغ موضوع بعدي ميرود. اگر نيت پسگرفتن بررسي يك موضوع فوريتر باشد، رئيس بيدرنگ به عضو مناسب نوبت ميدهد تا آن موضوع را مطرح كند. اگر عضو علاقهاي به پسگرفتن پيشنهاد خود نداشته باشد، رئيس ميگويد: «عضو محترم مخالف پسگرفتن پيشنهاد است»، و (اگر پيشنهاد حمايت شده باشد) در آن صورت رئيس پيشنهاد را قرائت ميكند.
به عبارت دقيقتر، پيش از قرائت پيشنهاد هيچ نظري نبايد با توصيههاي مبني بر تعديل يا پسگيري يك پيشنهاد همراه شود. با اين همه، در نشستهاي عادي با ارايهي مشاورههاي غيررسمي مختصر- كه رئيس ميتواند با صلاحديد خودش اجازه آن را صادر كند، به شرطي كه مراقب باشد از اين امتياز سوءاستفاده نشود و يا به مذاكره ميدان ندهد- ميتوان در مصرف وقت صرفهجويي كرد. رئيس ميتواند چنين مشاورههاي غيررسمي را از طريق برخاستن هنگام ارايهي آنها به طور دائم كنترل كند(بر عكس قاعدهاي كه بر اساس آن رئيس معمولاً بايد هنگام مذاكره بنشيند مگر آنكه نشستن مانع از ديدن اعضاء شود؛ نگا ك:ص 36-435).
بررسي يك پيشنهاد اصلي: مراحل اساسي
هنگامي كه يك پيشنهاد اصلي از طريق سه مرحلهاي كه در بالا توصيف شد، در معرض مجمع قرار گرفت، سه مرحلهي اساسي ديگر وجود دارد كه پيشنهاد از طريق آنها در سادهترين وضعيت عادي مورد بررسي قرار ميگيرد(مگر آنكه از طريق توافق عمومي unanimous consent كه در صفحه 53-51 توصيف شده تصويب شود). مراحل عادي عبارتند از:
- 1) اعضا در بارهي پيشنهاد مذاكره [12] ميكنند(مگر آنكه هيچ عضوي براي آن پيشنهاد درخواست نوبت نكند).
- 2) رئيس پيشنهاد را به رأي ميگذارد.
- 3) رئيس نتيجهي رأيگيري را اعلام ميكند.
علاوه بر اينها، تا زماني كه پيشنهاد براي مذاكره گشوده باشد، ممكن است مجمع علاقمند باشد اقدامهايي را به عنوان بخشي از بررسي پيشنهاد در نطر بگيرد- كه خودشان ميتوانند موضوع بعضي از پيشنهادهاي پارلماني باشند، كه در 5 و 6 توضيح داده شدهاند. در ادامه، توصيف مراحل اساسي سهگانه در بررسي يك پيشنهاد اصلي، با فرض اينكه پيشنهادهاي ديگري مطرح نميشود، اريه خواهد شد.
مذاكره در مورد پيشنهاد. رئيس جلسه، بيدرنگ پس از قرائت پيشنهاد بايد رو به سوي پيشنهاددهنده كند تا دريابد آيا تمايلي به اخذ نوبت اول براي صحبت در مذاكره دارد يا نه- چرا كه وي حق دارد اگر مايل باشد، پيش از هر كس ديگري نوبت بگيرد، حتي اگر ديگران زودتر بلند شده و رئيس را مخاطب قرار داده باشند.
به جز در بوردها و كميتههاي كوچك، عضوي كه مايل است در مذاكره صحبت كند بايد همانگونه كه در صفحهي 30-28 توصيف شد، نوبت بگيرد. رئيس در جريان نوبت دهي بايد از قواعدي پيروي كند كه در همان صفحهها و در 42 توصيف شدهاند. هر عضوي در جريان مذاكره حق دارد دو بار در بارهي همان پيشنهاد و در همان روز صبحت كند٭، اما تا وقتي كه تمام اعضاء علاقمند به صحبت در مورد همان موضوع صحبت نكرده باشند، نميتواند به سخنراني دوم بپردازد. هر عضوي كه دوبار در بارهي يك موضوع خاص و در همان روز صحبت كرده باشد حق خود براي مذاكره در مورد آن موضوع و در همان روز را گرفته است. بدون اجازهي مجمع، هيچ كس نميتواند طولانيتر از آنچه كه قواعد گروه مجاز دانسته- يا، در مجمع غيرقانونگذاري كه در ارتباط با ميزان صحبت قواعد خاص خودش را ندارد، بيش از ده دقيقه صحبت كند. مذاكره بايد به مزيتهاي پيشنهاد در دستبررسي محدود شود. سخنرانان بايد ملاحظات خود را خطاب به رئيس مطرح سازند، لحن مؤدبانه را حفظ كنند، و- به ويژه در استناد به اختلاف نظرات، بايد از وارد كردن حواشي شخصي به مذاكره بپرهيزند. براي اين منظور، آنان هرگز نبايد به انگيزههاي اعضاء حمله كنند يا كنايه بزنند. همانگونه كه پيشتر خاطر نشان شد، سخنرانان بايد مسؤلان را با عنوان آنان خطاب كنند و تا آنجا كه ممكن است از به كار بردن اسامي اعضاء بپرهيزند.
به جز در بوردها و كميتههاي كوچك، رياست جلسه نبايد در بحث مربوط به مزاياي موضوعهاي در دستبررسي شركت كند(مگر آنكه، در موارد نادر، تا وقتي تكليف موضوع در دستبررسي روشن ميشود، رياست جلسه را ترك كند، آنگونه كه در صفحههاي 83-382 توصيف شده است). وقتي اعضاء در جريان مذاكره مشغول صبحت هستند رئيس بايد نشسته باشد مگر آنكه چيزي مانع ديدن اعضاء شود. در اين صورت، هنگامي كه عضوي صحبت ميكند او بايد كمي جا به جا شود. گرچه در جريان مذاكره رئيس بايد به ملاحظات هر يك از سخنرانان با دقت گوش دهد، اما، تا هنگامي كه سخنران هيچ قاعدهاي را نقض نكرده و هيچ اختلالي رخ نداده است، نميتواند وسط صحبت كسي كه نوبت گرفته بدود. رئيس جلسه هرگز نبايد به اين دليل كه در بارهي موضوعي بيش از سخنران ميداند وسط صحبت او بدود.
رئيس جلسه نميتواند تا وقتي عضوي حق و علاقه به صحبت دارد به مذاكره خاتمه دهد، مگر به دستور مجمع، كه مستلزم دو سوم آراء است(15، 16، و 43). (براي اطلاعات و قواعد بيشتر مرتبط با مذاكره، نگا ك:43)
به رأي گذاشتن. وقتي به نظر برسد كه مذاكره خاتمه يافته است، رئيس ميپرسد: «براي رأيگيري آمادهايد؟». اگر هيچ كس براي كسب نوبت برنخاست، رئيس موضوع را به رأي ميگذارد- يعني پس از آنكه يك بار ديگر عين پيشنهاد را روشن ساخت از مجمع ميخواهد تا تصميم بگيرد. اگر عبارات رئيس مغلوط باشد، پيش از آنكه كسي عملاً رأي دهد، امكان دادن اخطار نظامنامهاي وجود دارد. به جز موردي كه در پاسخ به اخطار نظامنامهاي تصحيح ميشود، عبارات دقيقي كه رئيس هنگام قرائت پيشنهاد استفاده ميكند قطعي است، و همان عبارات عيناً بايد در صورتجلسه درج شود. وقتي امكان سردرگمي وجود داشته باشد، رئيس پيش از درخواست رأي بايد مطمئن شود كه اعضاء تأثير «آري» و «نه» رأي خود را به خوبي درك ميكنند. هنگام قرائت پيشنهاد(و به جز در كميتهها و بوردهاي كوچك) رئيس بايد برخيزد و به ويژه با چنان صداي رسايي بايد سخن بگويد كه مطمئن شود همه از اينكه قرار است رأيگيري شود شدهاند. معمولاً رأيگيري براي يك پيشنهاد با صدا(گفتن آري و نه) انجام ميشود، مگر، تحت شرايط خاص، كه با قيام و قعود، يا-گاهي اوقات در كميتهها يا در بوردهاي كوچك، يا در مجامع بسيار كوچك- با بلند كردن دست2 رأيگيري ميشود. در هر يك از اين روشها، رئيس ابتداء آراء مثبت را ميگيرد، و به اين ترتيب تمام كساني كه مايلند به نفع پيشنهاد رأي بدهند به شيوهاي خاص مشخص ميشوند؛ سپس آراء منفي گرفته ميشود. رئيس هميشه بايد آراء منفي را نيز، صرفنظر از اينكه آراء مثبت تا چه اندازه به اتفاق آراء نزديك باشد، دريافت كند، به جز در مورد پيشنهادهاي خالي از مناقشهاي كه ماهيت تشريفاتي و تشويقي داشته باشند؛ اما حتي در چين مواردي نيز، اگر عضوي مخالفت كند، رئيس بايد آراء مخالف را بگيرد. يك استثناء ديگر هنگامي بروز مييابد كه رأي منفي اساساً نامربوط ميشود، آنگونه كه، مثلاً، وقتي «رأي يك پنجم اعضاء حاضر» لازم باشد، و تعداد كساني كه رأي مثبت دادهاند آشكارا بيشتر از يك پنج حاضران است(نگا ك:ص 390). در رأيگيري، رئيس نبايد آراء ممتنعها را بگيرد، چرا كه تعداد اعضائي كه به اين درخواست جواب ميدهند، بيمعناست. «امتناع» يعني اصلاً رأي ندادن، و عضوي كه اگر «ممتنعها» درخواست شوند هيچ پاسخي نميدهد درست به اندازهي كسي كه به آن درخواست پاسخ ميدهد، امتناع ميكند[؟](نيز نگا ك:ص 394). روشهاي سهگانهي رأيگيري كه در بندهاي پيشين بيان شد در ادامه توصيف ميشوند. روشهاي ديگر اخذ رسمي آراء(همانگونه كه از تصويب يك پيشنهاد از طريق توافق عمومي متمايز شد، ص 53-51) فقط هنگامي مورد استفاده قرار ميگيرند كه مجمع به صراحت دستور بدهد يا قواعدش تجويز كرده باشد. اين روشها در 45 توصيف ميشوند.
رأيگيري كلامي. رأيگيري از طريق كلام روش رايج در رأيگيري براي هر پيشنهادي است كه تصويب آن به بيشتر از اكثريت آراء نياز ندارد(نگا ك:ص4، و 44). در رأيگيري با كلام، رئيس ضمن به رأي گذاشتن پيشنهاد ميگويد: «رأيگيري براي اين پيشنهاد است كه [يا «تا»] . . . [پيشنهاد را تكرار يا بادقت تعريف ميكند]. كساني كه با اين پيشنهاد موافقند بگويند آري». [مكث براي پاسخ]. . . كساني كه مخالفند بگويند نه». (اشكال جايگزين عبارتند از: «كساني كه موافقند. . . »، «تمام موافقان. . . »). در مورد قطعنامه، به اين شكل گفته ميشود: «رأيگيري براي تصويب اين قطعنامه است: [قطعنامه را ميخواند]. كساني كه با اين قطعنامه موافقند بگويند آري. . . كساني كه مخالفند بگويند نه». اگر قطعنامه همين حالا خوانده شده باشد و به نظر برسد كه كسي تمايلي ندارد دوباره خوانده شود، رئيس اين عبارت را به كار ميبرد: «رأيگيري در مورد قطعنامهاي است كه الأن قرائت شد. كساني كه با تصويب آن موافقند بگويند آري. . . و كساني كه مخالفند بگويند نه».
رأيگيري با قيام و قعود. رأيگيري از طريق قيام ساده(كه در آن آراء هيچكدام از طرفين شمارده نميشود) در اصل در مواردي به كار ميرود كه رأيگيري با صدا انجام شده و نتيجهاش قطعي نبوده است، و در رأيگيري براي پيشنهادهايي كه تصويب آنها به دو سوم آراء نياز دارد روش عادي است(نگ ك به: اعلان نتايج آراء از سوي رئيس، در ادامه). با اين همه، وقتي فقط به اكثريت آراء نياز است، و رئيس از پيش اعتقاد دارد كه رأيگيري با صدا غيرقطعي خواهد بود، از همان ابتداء رأيگيري با قيام و قعود صرفهجويي در مصرف وقت است. در تمام اين موارد شكل رأيگيري اينگونه است: «كساني كه با اين پيشنهاد موافقند كه آقاي جانسون براي سخنراني در نشست آتي دعوت شود قيام كنند[يا «بلند شوند»]. . قعود فرماييد. . . كساني كه مخالفند قيام كنند . . . قعود فرماييد.».
اگر رأيگيري با قيام و قعود غيرقطعي بماند، رئيس يا مجمع ميتوانند دستور شمارش آراء را صادر كنند(نگ ك:ص50 و 30: ص 97-396). در آن صورت شكل مورد استفاده چنين است: «رأيگيري در مورد اين پيشنهاد است كه تمام سخنرانيها در اين نشست به دو دقيقه محدود شود. كساني كه با اين پيشنهاد موافقند قيام كنند و در قيام باقي بمانند تا شمارش شوند. . . قعود فرماييد. كساني كه مخالفند قيام كنند و در قيام باقي بمانند تا شمارش شوند. . .قعود فرماييد».
رأيگيري با بلندكردن دست. به عنوان جايگزيني براي رأيگيري با صدا، رأيگيري با بلند كردن دست، در بوردها و كميتههاي كوچك و در بعضي از مجامع ميتواند انجام شود. گاهي اوقات يك رأيگيري صوتي با نتيجه غيرقطعي نيز به رأيگيري با بلند كردن دست تغيير ميكند. براي تمام اين مقاصد، استفاده از رأيگيري با بلند كردن دست در مجامع بايد به نشستهاي خيلي كوچك كه هر عضوي ميتواند ديگر اعضاء حاضر را ببيند، محدود شود. در اين شيوهي رأيگيري پرسشي كه مطرح ميشود از اين قرار است: «رأيگيري در مورد اين پيشنهاد است كه صورتحساب تعميرات ساختمان آنطور كه صادر شده پرداخت شود. تمام كساني كه با اين پيشنهاد موافقند دست راست خود را بلند كنند. متشكرم[يا دستهايتان را بيناندازيد] كساني كه مخالفند دست راست خود را بلند كنند. متشكرم».
اعلام نتايج آراء از سوي رئيس: تنوع رويهها و مواردي كه رئيس رأي ميدهد. رئيس در حاليكه ايستاده باقي ميماند، نتيجه رأيگيري را بيفاصله پس از اخذ آراء- يعني، به محض اينكه مكث كرد تا امكان پاسخ به فراخوانش براي آراء منفي فراهم شود، بايد اعلام كند. اكثريت آراء مثبت هر پيشنهادي را تصويب ميكند، مگر آنكه تحت قانون پارلماني يا قواعد سازمان، يكي از پيشنهادهاي خاص باشد كه تصويب آنها به آراء بيشتري نياز دارد. (در مورد قانون پارلماني پيشنهادهايي كه به دو- سوم آراء نياز دارند، نگ ك: ص46 ترامه). در تمام روشهاي رأيگيري كه پيشتر توصيف شد به جز آراء شمارششده در قيام و قعود(يا آراء شمارششدهي دستها)، نتيجه بر اساس داوري رئيس در مورد طرف پرتعداد تعيين ميشود- كه در موارد قابل ترديد، از وظايف اوست تا از طريق رويههايي كه در ادامه توصيف ميشود، وراي شك معقول به قطعيت برسد و رضايت اعضاء را تأمين كند.
در رأيگيري با هر يك از اين روشها(از جمله رأي قيام و قعود)، يك عضو حق دارد رأي خود را تا اعلام نهايي نتيجه تغيير دهد. پس از آن، فقط با اجازهي عمومي مجمع ميتواند تغيير دهد.(نگ ك:ص 395 و 53-51 در ارتباط با اعطاء چنين اجازهاي با توافق عمومي).
مضمون اعلام كامل. به طور كلي(يعني، آنگونه كه در مورد پيشنهادهاي اصلي و ديگر انواع پيشنهادها كه در بخشهاي بعدي توصيف ميشوند كاربرد داشته باشد)، اعلام نتايج رأيگيري از سوي رئيس بايد شامل موارد زير باشد:
- 1) گزارش خود رأيگيري، بيان اينكه كدام طرف «آن را ميبَرد»-يعني، كدام طرف تعداد بيشتري رأي دارد- يا، در موردي كه يك پيشنهاد براي تصويب به دو-سوم آراء نياز داشته باشد، آيا آراء مثبت دو سوم هست يا نه. اگر آراء شمرده شدهاند، رئيس بايد ابتداء و پيش از اعلام طرف پيروز، تعداد آراء را اعلام كند.
- 2) اعلام اينكه پيشنهاد تصويب يا رد شد.
- 3) بيان تأثير آراء، يا ترتيب اجراي آن، اگر لازم يا مناسب باشد(نگ ك:ص115 براي يك مثال).
- 4) اگر عملي باشد، اعلام موضوع بعدي، يا(در مورد پيشنهادهاي «فرعي» كه در بخش بعدي توصيف ميشوند) به رأي گذاشتن پيشنهاد بعدي كه تبعاً براي رأيگيري مطرح ميشود.
شكل اعلام. به طور كلي اعلام نتايج آراء از سوي رئيس چهار نكتهي فوق را در برميگيرد اما معمولاً به صورت مجزا بيان نميشوند. شكل استاندارد اعلام نتايج، آن طور كه در ادامه نشان داده شده، ميتواند فقط شامل دو نكتهي اول باشد. شكل قسمت بعدي پيشنهاد مشخص و شرايطي كه تحت آن ارايه شده تعيين ميكند. (براي توصيف اعلام كامل به نحوي كه براي پيشنهادهاي مختلف مناسب كاربرد داشته باشد، نگا ك: ص 115 و نيز شكل و نمونه در 11 - 37). رئيس جلسه با توجه به شيوهي رأيگيري و آراء مورد نياز براي تصويب يك پيشنهاد، به شيوهي استاندارد زير اعلام نتايج را تقسيمبندي ميكند:
● براي رأيگيري با كلام: « . . . موافقان رأي آوردند و پيشنهاد تصويب ميشود. . . ». يا « . . . مخالفان رأي آوردند و پيشنهاد رد ميشود. . .».
● رأيگيري با قيام و قعود(بدون شمارش) يا با بلند كردن دست: «. . . طرفداران برنده شدند و پيشنهاد تصويب ميشود. . .». يا «. . .مخالفان برنده شدند و پيشنهاد رد ميشود. . .».
● براي رأيگيري با قيام و قعود يا بلند كردن دست با شمارش آراء: «. . . 32 رأي مثبت و 30 رأي منفي. مثبتها برنده شدند و پيشنهاد به تصويب ميرسد. . .». يا«. . . 29 رأي مثبت و 33 رأي منفي. منفيها برنده شدند و پيشنهاد به تصويب نميرسد. . .».
● براي پيشنهادي كه تصويب آن به دوسوم آراء نياز دارد(وقتي آراء ناشمردهي قيامكنندگان نهايي است): «. . . دوسوم آراء مثبت است و پيشنهاد به تصويب ميرسد. . .». يا «. . . كمتر از دوسوم آراء مثبت است و پيشنهاد تصويب نميشود . . .».
● براي پيشنهادي كه تصويب آن به دوسوم آراء نياز دارد(وقتي آراء شمارش قيامكنندگان نهايي است): «. . . 51 رأي مثبت و 23 رأي منفي است. دوسوم آراء مثبت است و پيشنهاد تصويب ميشود. . .». يا «. . .48 رأي مثبت و 26 رأي منفي است. آراء مثبت كمتر از دوسوم است و پيشنهاد به تصويب نميرسد. . .».
● وقتي رئيس رأي ميدهد و رأي او در نتيجهي آراء تأثير ميگذارد(پائين را نگاه كنيد): «. . . 35 رأي مثبت و 35 رأي منفي است. رئيس رأي مثبت ميدهد. آراء مثبت 36 و آراء منفي 35 ميشود. بنا بر اين مثبتها برنده ميشوند و پيشنهاد به تصويب ميرسد. . .». يا«. . . 39 رأي مثبت و 38 رأي منفي است. رئيس رأي منفي ميدهد. آراء مثبت 39 و آراء منفي نيز 39 ميشود. بنا بر اين، آراء مثبت كمتر اكثريت است و پيشنهاد رد ميشود. . .».
● وقتي رئيس رأي ميدهد و رأي او بر تصويب پيشنهاد كه مستلزم دوسوم آراء است تأثير ميگذارد: «. . . 59 رأي مثبت و 30 رأي منفي است. رئيس رأي مثبت ميدهد. آراء مثبت 60 رأي ميشود در برابر 30 رأي كه منفي است. بنا بر اين دوسوم آراء مثبت است و پيشنهاد به تصويب ميرسد. . .». يا «. . .60 رأي مثبت و 30 رأي منفي است. رئيس رأي منفي ميدهد. آراء مثبت 60 و آراء منفي 31 ميشود. در نتيجه آراء مثبت كمتر از دوسوم است و پيشنهاد به تصويب نميرسد. . .».
تأييد رأي غيرنهايي. رأيگيري با صدا-يا، در نشستهاي بزرگ، حتي رأيگيري با بلند كردن دست-گاهي اوقات غيرنهايي ميشود، هم به خاطر خاتمهي رأيگيري و هم به خاطر اينكه تعداد قابل توجهي از اعضاء قادر به رأيدادن نميشوند. اگر رئيس احساس كند كه نتيجهي آراء اعضاء نزديك به آن چيزي است كه خودش منطقاً به آن رسيده است، ميتواند بگويد: «به نظر ميرسد كه موافقان [يا مخالفان] رأي آوردند». سپس مكث كند، و به اين ترتيب هر عضوي كه نسبت به نتيجهي آراء شك دارد دعوت ميشود تا با طرح پيشنهاد «تشكيك»، به نحوي كه در ادامه توضيح داده ميشود، درخواست تأييد آراء كند. اگر هيچ عضوي چنين پيشنهادي را مطرح نكند، يا نسبت به نتيجهي آراء شك نداشته باشد، رئيس، به نحوي كه پيشتر توضيح داده شد، ادامه ميدهد: «موافقان برنده شدند. . .». با اين وجود، اگر رئيس نسبت به چنين موردي از رأگيري به طور واقعي ترديد داشته باشد، نبايد نتيجهاي را اعلام كند، بلكه بايد بيدرنگ اخذ رأي را- به شكل قيام و قعود يا بلند كردن دست، تجديد كند.(در ارتباط با استفاده از رأيگيري با بلند كردن دست به عنوان روشي براي تأييد نتيجهي غيرقطعي رأيگيري با صدا، در ادامه بحث شده است). اگر آشكار شود كه موافقان ادعا ميكنند نتيجهي آراء موافق و مخالف آنقدر نزديك به هم هست كه آراء بايد شمارش شود، رئيس بايد آراء را بشمرد، يا از منشي بخواهد كه چنين كند، يا(در يك مجمع بزرگ)، تعداد مناسبي از صندوقداران را- ترجيحاً به تعداد مساوي از موافقان و مخالفان آن پيشنهاد- براي اين كار بگمارد. اگر، پس از اخذ آراء غيرشمارشي از طريق بلند كردن دست يا قيام و قعود، رئيس دريافت كه هنوز نميتواند نتيجه را تعيين كند، بايد براي سومين بار نسبت به رأيگيري شمارشي با قيام و قعود يا بلند كردن دست اقدام كند.
شمارش آراء. صرفنظر از اينكه رئيس در پي گفتن اين عبارت كه:«به نظر ميرسد موافقان برنده شدند. . .»، مكث بكند يا نه، هر عضوي(بدون نياز به حمايت) حق دارد اجبار كند كه يك رأگيري صوتي(يا حتي رأيگيري با بلند كردن دست اما بدون شمارش) به شيوهي قيام و قعود يا دست بلند كردن شمارشي تجديد شود، به شرطي كه از اين رويه به عنوان يك تاكتيك تأخيري استفاده نكند و شك معقول نسبت به نتيجهي آراء مطرح باشد. تجديد رأيگيري از طريق برخاستن طبق خواست يك عضو را تشكيك آراء يا به زبان سادهتر «تشكيك» ميگويند. براي طرح اين پيشنهاد، عضو، بدون كسب نوبت، صدا ميزند: «تشكيك!». يا ميگويد: «تشكيك آراء»، يا «به نتيجهي رأيگيري مشكوكم». در اين صورت، رئيس جلسه بيدرنگ نسبت به رأيگيري شمارشي اقدام ميكند. هم رئيس به تشخيص خود و هم مجمع با اكثريت آراء ميتوانند دستور رأيگيري شمارشي را صادر كنند. اگر آراء موافق و مخالف به نحو مشكوكي نزديك به هم باشند، و رئيس دستور شمارش آنها را صادر نكند، يك عضو ميتواند، به محض اعلام نتايج از سوي رئيس، برخيزد و رئيس را مخاطب قرار دهد. اين عضو حق خواهد داشت كه در كسب نوبت براي ارايهي پيشنهاد تشكيك آراء و شمارش آنها در اولويت قرار بگيرد. اگر چنين پيشنهادي مطرح شود و مورد حمايت قرار بگيرد، رئيس آن را(از طريق رأيگيري با صدا) به رأي ميگذارد. اگر با شمارش آراء موافقت شود، رئيس دوباره پيشنهادي را كه نتايج رأيگيري در مورد آن مشكوك بوده است، به رأيگيري شمارشي ميگذارد. (براي اطلاعات بيشتر در مورد تشكيك آراء و پيشنهادهاي مرتبط با رأيگيري نگا ك: 29 و 30).
تأييد با بلند كردن دست. در مجامع بسيار كوچك كه هر فرد ميتواند افراد ديگر را ببيند، هر رأيگيري صوتي غيرقطعي، اگر هيچ عضوي مخالفت نكند، ميتواند با بلند كردن دستها به نحو رضايتمندانهاي قطعيت يابد. هر چند بلند كردن دست شمارش مجدد بر اساس پيشنهاد «تشكيك آراء» نيست، با اين همه، هميشه هم اثربخش نخواهد بود كه اكثريت اعضاء وادار به رأي دادن شوند در حاليكه بقيه چنين نميكنند. در نشستهاي كوچك، رأيگيري صوتي ميتواند به ابتكار رئيس، با بلند كردن دست تجديد شود؛ يا، در همان مدت كه پيشنهاد تشكيك آراء طبق نظامنامه است، هر عضوي ميتواند صدا بزند: «آقاي رئيس، ممكن است به بلند كردن دست رأي بدهيم؟». در اين مورد، هر عضو ديگري حق خواهد داشت كه تشكيك آراء كرده و درخواست تجديد رأيگيري كند، كه در آن صورت مستلزم آن خواهد بود كه رئيس دوبار رأيگيري با شمارش انجام دهد. در پاسخ به درخواست رأيگيري با بلند كردن دست رئيس نيز ميتواند بيدرنگ نسبت به رأيگيري با بلند كردن دست و شمارش آنها اقدام كند.
رأي رئيس به عنوان بخشي از اعلام نتيجه، هنگامي كه در نتيجه تأثير ميگذارد. اگر مسؤل رياست جلسه عضو مجمع يا سازمان عضويتي باشد، همان حق را در رأي دادن دارد كه هر عضو ديگري داراست. به استثناء بوردها يا كميتههاي كوچك، البته به جز در مواردي كه رأيگيري در آنها مخفي(يعني با ورقه ؛ نگا ك: 45) است، رئيس با اِعمال حق خود فقط در مواقعي كه رأي وي در نتيجهي رأيگيري تأثير داشته باشد، موضع بيطرفي خود را حفظ ميكند. در چنين مواردي نيز وي ميتواند رأي بدهد و نتيجهي آراء را تغيير دهد يا از دادن رأي امتناع كند. اگر ممتنع باشد، بدون تذكر رأي خود، فقط نتيجهي رأيگيري را اعلام ميكند. در يك رأيگيري قيام و قعودي شمارشي(يا شمارش دستها) براي پيشنهادي كه تصويب آن به اكثريت آراء نياز دارد، نتيجهي آراء را اقدام رئيس در مواردي تعيين ميكند كه، بدون رأي وي، نتيجه، الف) مساوي باشد، يا ب) آراء موافق، يك رأي بيش از آراء مخالف باشد٭. چون اكثريت آراء مثبت براي تصويب پيشنهاد ضروري است، در موارد مذكور تساوي آراء سبب رد پيشنهاد ميشود. هنگامي كه بدون رأي رئيس آراء مثبت و منفي مساوي باشند، رئيس ميتواند رأي مثبت بدهد، و با رأي او پيشنهاد به تصويب برسد؛ اما اگر رئيس از رأي دادن امتناع كند، پيشنهاد رد ميشود. اگر بدون رأي رئيس، آراء مثبت يك رأي بيش از آراء منفي باشد، اگر رئيس ممتنع بماند، پيشنهاد تصويب ميشود، اما اگر رأي منفي بدهد، نتيجهي رأيگيري مساوي خواهد شد و پيشنهاد به تصويب نميرسد. (براي اطلاعات بيشتر در ارتباط با رويههاي مورد استفاده در رأيگيري نگا ك: 44 و 45).
تصويب پيشنهاد يا اقدام بدون پيشنهاد، با توافق عمومي
در مواردي كه به نظر برسد نسبت به يك امر روزمره يا يك پيشنهاد كم اهميت مخالفتي وجود ندارد با استفاده از رويهي توافق عمومي، يا به بيان ديگر اجماع آراء، ميتوان از اتلاف وقت پيشگيري كرد. اقدام به اين شيوه با اين اصل كه قواعد براي حفاظت از اقليت تدوين ميشوند و هنگامي كه اقليتي وجود ندارد نيازي به اجراي سختگيرانهي آن نيست، منطبق است. در اين شرايط، رويهي توافق عمومي ميتواند هم براي تصويب يك پيشنهاد بدون طي كردن مراحل قرائت و به رأيگذاشتن رسمي پيشنهاد مورد استفاده قرار بگيرد، و هم براي انجام كاري بدون حتي طرح پيشنهاد از اين روش استفاده كرد. براي كسب توافق عمومي در هر موردي، رئيس اعلام ميكند كه «اگر مخالفتي نيست. . .[يا «بدون مخالفت. . .»]»، اقدامي كه وي ذكر ميكند انجام خواهد شد؛ يا ميپرسد: «آيا با اين پينشهاد مخالفتي هست كه . . .». سپس مكث ميكند، و اگر هيچ عضوي اعلام نكرد كه: «من مخالفم»، رئيس اعلام ميكند: «چون مخالفي نيست. . .» براي اين اقدام تصميمگيري ميشود. اگر عضوي مخالفت كند، رئيس بايد پيشنهاد را قرائت كند و فرصت مذاكره در مورد آن را فراهم سازد(به جز در مورد پيشنهادهاي پارلماني «غيرقابلمذاكره» نگا ك: 6 و نيز به ص 45-44 ترامه)، و طبق معمول آن را به رأي بگذارد. يا-اگر پيشنهادي مطرح نشده باشد- رئيس اول بايد بپرسد: «آيا پيشنهادي در اين مورد هست كه . . . [اقدام مورد نظر را بيان ميكند]»؛ يا دستكم، مثل يك پيشنهاد بايد آن را به رأي بگذارد. اگر در فرصت معقول مخالفتي صورت بگيرد، حتي هنگامي كه رئيس توافق عموم را در نتيجهي «نبود مخالفت» اعلام كرده باشد، با نديده گرفتن چنان اعلاني بايد طبق معمول با قرائت پيشنهاد كار را شروع كند.
«توافق عمومي» لزوماً حاكي از اين نيست كه تمام اعضاء طرفدار اقدام پيشنهادي هستند، بلكه فقط به اين معني است كه اپوزيسيون، با احساس اينكه مخالفت يا بحث در بارهي آن موضوع بيفايده است، به سادگي سكوت ميكند. به همين ترتيب، وقتي عضوي در پاسخ اين پرسش رئيس كه: «آيا مخالفتي هست. . .؟»، جواب ميدهد: «من مخالفم»، لزوماً به اين معني نيست كه شخصاً با اقدام پيشنهادي مخالف است، بلكه ممكن است فكر كند كه رأيگيري رسمي تحت آن شرايط عاقلانه است. به بيان ديگر، مخالفت مطرح شده، مخالف با اقدام پيشنهادي نيست، بلكه مخالفت با انجام كاري بدون رأيگيري رسمي است. هيچ عضوي در بيان مخالفت نبايد ترديد كند اگر احساس كرد كه مخالفت مطلوب است، اما مخالفت نبايد صرفاً با هدف تأخيري صورت بگيرد. اگر عضوي در مورد تأثير اقدام پيشنهادي براي كسب توافق عمومي در ترديد است ميتواند اعلام كند: «تحفظ»، يا، «حق مخالفت من محفوظ»، يا، «حق مخالفت من را حفظ كنيد، . . .». بعداً، پس از يك مشاورهي كوتاه ميتواند مخالفت كند يا تحفظ خود را پس بگيرد.
تصحيح و تأييد صورتجلسات(ص343) يك نمونه از اموري است كه معمولاً با توافق عمومي انجام ميشوند. به عنوان نمونهي دوم، فرض كنيد كه وقت يك سخنران در جريان مذاكره در مورد يك پيشنهاد تمام شده و دو دقيقه وقت اضافي درخواست ميكند. اگر رئيس احساس كند كه تمام اعضاء تصويب خواهند كرد، ممكن است با موضوع به روش زير برخورد كند:
رئيس: «اگر مخالفتي نيست، وقت اين عضو محترم دو دقيقه اضافه خواهد شد. . . [مكث]. چون مخالفتي نيست، وقت عضو محترم دو دقيقه اضافه ميشود».
يا:
رئيس: «آيا با افزايش وقت اين عضو محترم به مدت دو دقيقه كسي مخالف است؟. . . [مكث]. رئيس مخالفتي نميبيند، پس اضافه ميشود».
يا، به ويژه مخالفتي پيشبيني نشود:
رئيس: «بدون مخالفت، وقت عضو محترم دو دقيقه افزايش مييابد».
در مواردي كه توافق عمومي از پيش معلوم باشد، رئيس ممكن است آن را مفروض بگيرد. به عنوان نمونه، اگر همه به وضوح مجذوب استماع سخنراني هستند كه چيزي به خاتمهي مطالبش باقي نمانده است، رئيس ميتواند بدون قطع سخنان او اجازه دهد، به رغم آنكه وقتش به پايان رسيده، مطالب خود را به پايان برساند. هر وقت در اين كتاب بيان ميشود كه يك اقدام مشخص يا تصويب يك پثشنهاد مشخص «مستلزم دوسوم آراء» است، در اصل همان اقدام نيز ميتواند با توافق عمومي انجام شود. با اين وجود، اگر نتيجه به چيزهاي مختلفي بستگي داشته باشد، معمولاً بهتر است كه به صورت رسمي رأيگيري شود. اقدام بر اساس توافق آراء مستلزم رسيدن به نصاب است، درست مانند انجام امور با روشهاي ديگر.
ارتباط پيشنهادهاي ديگر با پيشنهاد اصلي
پيشتر خاطر نشان شد كه توصيف اوليهي ارايه شده در مورد روش برخورد با پيشنهادها در اصل به پيشنهاد اصلي [13] برميگردد، يعني شكل اساسي پيشنهاد كه از طريق آن موضوعها مطرح ميشوند و بوسيلهي آن مجمع دست به كار واقعي ميزند. همانطور كه در فوق نيز بيان شد، بررسي يك پيشنهاد اصلي مستلزم برخي از رويههاي ديگر است كه هرچند هنوز توصيف نشدهاند اما از نوع كارهاي مجمع هستند و خودشان دقيقاً موضوع پيشنهادها ميشوند. به همين ترتيب، برخي پيشنهادهاي «فوريتي» [14] نيز وجود دارند كه به پيشنهاد اصلي مربوط نميشوند، با اين وجود ميتوانند ضمن بررسي پيشنهاد اصلي مطرح شوند، چرا كه به برخي امور فوري مربوط هستند كه ميتوانند بروز يابند و در همان زمان بايد بيدرنگ تعيين تكليف شوند. به استثناء قطع روند بررسي پيشنهاد اصلي، پيشنهادهايي از اين نوع تأثير مستقيمي بر وضعيت پيشنهاد اصلي نميگذارند. نكتهي آخر اينكه، پيشنهادهايي موجود دارند كه از طريق آنها مسائلي در مجمع تحت شرايط خاصي مطرح ميشوند كه مستلزم مسألهاي مقدماتيتر است. براي هر يك از روندهاي مجاز در تمام اين مقولات، پيشنهاد خاصي با نام خودش و قواعد حاكم بر كاربردش، به مقادير متنوعي از شباهت يا تفاوت با پيشنهاد اصلي، مورد استفاده قرار ميگيرد. به تمام اين اشكال اشتقاقي از پيشنهاد اصلي، كه تحت قانون پارلماني مراحل تشريفاتي خاصي را مطرح ميكنند، با توجه به مقاصد توصيفي اين كتاب پيشنهادهاي «پارلماني» گفته ميشود. بخش بعدي شامل توضيح مختصري در مورد هر يك از اين پيشنهادهاي پارلماني است، همراه با توضيح دستههايي كه تمام پيشنهادها به آنها تقسيم شدهاند. به پيشنهاد اصلي در قسمت 10 به طور كامل پرداخته شده است، همانطور كه در 11 تا 37 بقيهي پيشنهاد مورد بررسي قرار گرفتهاند.
[1] second
[2] pending
[3] debatable
[4] adapt
[5] carried
[6] in order
[7] در مراحل بسيار اوليهي توسعهي رويهي پارلماني، از رئيس جلسه انتظار ميرفت → جوهر يك پيشنهاد را از درون فشردهي مذاكرات استخراج كند و، در خاتمه براي آن پيشنهاد رأي بگيرد. در مجلس لردهاي انگليس رايج بود كه وقتي يك پيشنهاد مشخص دردستبررسي نبود امكان نداشت گفته شود كه بحث وارد است يا نه، و خود بحث اغلب پراكنده و طولاني بود. به علاوه، رئيس جلسه نميبايست مذاكره را به صورت يك پيشنهاد به نحوي كه رضايت بيشتر اعضاء را تأمين كند، تنظيم ميكرد. در چنين موردي فرصت كمي براي طرح پيشنهاد در شكل مناسب براي رأيگيري فراهم ميآمد، چرا كه رئيس در خاتمه مذاكره آن را صورت بندي ميكرد
[8] I second the motion
[9] second
[10] support
[11] appeal
[12] debate
[13] main motion
[14] privileged motions
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل دوم: انجام كار در مجمع مشورتي ?