بخش 10- پيشنهاد اصلي
پيشنهاد اصلي
همانگونه كه در 3 تا 6 توضيح داده شد، پيشنهاد اصلي پيشنهادي است كه طرح آن كاري را در برابر مجمع قرار ميدهد؛ چنين پيشنهادي فقط هنگامي ميتواند مطرح شود كه هيچ پيشنهاد ديگري در دست بررسي نباشد.
تمايز بين پيشنهاد اصلي اوليه و پيشنهاد اصلي ضمني
تقسيم پيشنهادهاي اصلي به پيشنهادهاي اصلي اوليه و ضمني در 6 ذكر شد و در ادامه بحث ميشود.
پيشنهاد اصلي اوليه يك پيشنهاد اصلي است كه يك موضوع قائم به ذات را به عنوان يك مسأله جديد مطرح ميكند. اين پيشنهاد است كه اغلب مورد استفاده قرار ميگيرد، و وسيلهي اساسي است جهت طرح موضوع در مجمع براي يك اقدام محتمل، مانند: «. . . كه باشگاه 50 دلار به مراسم مسابقه كمك كند»، يا: «. . . كه انجمن به عنوان طرفدار ساخت جادهي كمربندي ثبت نام كند»، يا: «. . . تصويب اين قطعنامه: تصويب شد؛ كه انجمن ارتقاء نورثريج با افزايش ماليات شهرداري در اين زمان مخالف است». يك پيشنهاد اصلي اوليه بهتر است كه به صورت شفاهي، يا با توجه به پيچيدگي، اهميت، و بلندي آن، به صورت مكتوب ارايه شود. (نگا ك: طرح يك پيشنهاد، ص 32 كه بسياري از گزارهها به ويژه براي پيشنهاد اصلي كاربرد دارند).
پيشنهاد اصلي ضمني يك پيشنهاد اصلي است كه نسبت به كار مجمع، يا اقدام گذشته يا آيندهي آن ضمني است يا به آنها مربوط است. چنين پيشنهادي با خصوصيات زير متمايز ميشود:
1) به طور خاص اقدامي را مطرح ميكند كه در قانون پارلمان و با يك اصطلاح خاص پارلماني تعريف ميشود. به اين ترتيب تعدادي معين، تا حدودي به تعداد پيشنهادهاي ثانويه (فرعي، فوريتي، و ضمني) و پيشنهادهايي كه يك موضوع را دوباره در برابر مجمع قرار ميدهند، پيشنهاد اصلي ضمني وجود دارد.
2) شروع به كار مجمع در خصوص يك موضوع قائم به ذات را، آنطور كه يك پيشنهاد اصلي اوليه نشان ميدهد، نشان نميدهد. (با اين وجود، مانند تمام پيشنهادهاي اصلي فقط هنگامي ميتواند مطرح شود كه هيچ چيزي در دست بررسي نباشد، و اين پيشنهاد كاري را در برابر مجمع ميگذارد). اقدامي كه به وسيلهي پيشنهاد اصلي ضمني ميتواند طرح شود ممكن است با:
(الف) مراحله ديگر در برخورد با يك موضوع قائم به ذات كه مجمع پيشتر دست به كار آن بوده است مربوط باشد؛ يا
(ب) بدون ارجاع مستقيم به يك فقره خاص از كار قائم به ذات، به رويه ارتباط داشته باشد.
يك پيشنهاد اصلي ضمني كه يك موضوع پيشتر مطرح شده را در بر ميگيرد ممكن است پيشنهاد تصويب توصيههايي باشد كه يك كميته طبق دستورات (نه در ارتباط با يك پيشنهاد ارجاع شده به كميته) آماده كرده است، يا پيشنهاد تأييد اقدام غيرمترقبهاي باشد كه در نشستي كه نصاب نداشته، صورت پذيرفته است. نمونهي يك پيشنهاد اصلي ضمني مربوط به رويه، بدون ارجاع به يك فقره كار، پيشنهاد تنفس است كه وقتي هيچ چيزي در دست بررسي نباشد مطرح شود، يا پيشنهاد ِاعمال محدوديت خاص بر مدت نطقها در طول يك نشست است. در هر يك از نمونههايي كه اكنون مطرح شد، كلمات كج شدهي تصويب، تأييد، محدوديت و تنفس، اصطلاحهاي پارلماني هستند كه پيشنهاد را توصيف ميكنند.
پيشنهاد اصلي ضمني معمولاً به صورت شفاهي بيان ميشود. تفاوت عمده در قواعد ناظر بر پيشنهادهاي اصلي اوليه و ضمني اين است كه پيشنهاد مخالفت با بررسي يك موضوع (26) ميتواند فقط براي پيشنهاد اصلي اوليه كاربرد داشته باشد و نه براي پيشنهاد اصلي ضمني. دليلش اين است كه در مورد يك پيشنهاد اصلي ضمني كه با موضوع پيشتر مطرح شده برخورد ميكند، پرداختن به موضوع قبلاً شروع شده و مخالفت با آن ديگر بسيار دير شده است؛ و در مورد پيشنهاد اصلي ضمني كه فقط به رويه ميپردازد، مخالفت با بررسي موضوع، هدف قانوني ندارد. در كنوانسيونها، پيشنهادهاي اصلي ضمني به كميتهي قطعنامهها ارجاع نميشوند. شكلي كه يك پيشنهاد اصلي اوليه نوشته ميشود به هيچ صورتي تعيين نميكند كه چه چيزي بايد به «كميتهي قطعنامه» ارجاع شود، و بر شكل پيشنهادهاي گزارش شده از سوي چنان كميتهاي تأثير نميگذارد (به عنوان نمونه نگا ك: به «پلتفرم» در ص: 18-617).
بيشتر پيشنهادهاي اصلي ضمني با پيشنهادهاي ثانويه (فرعي، فوريتي، و ضمني) كه با همان نام يا نام مشابه توصيف ميشوند، مانند دو مثال آخر از چهار مثال فوق، مشابهتهاي نزديكي دارند. (مقايسه كنيد با پيشنهاد فرعي كميت مذاكره (15) و پيشنهاد فوريتي تنفس،20). مراجعه به «جدول قواعد مربوط به پيشنهادها» در صفحههاي 6 تا 29 بخش خاكستري آخر اين كتاب نشان ميدهد كه بيشتر پيشنهادهايي كه به عنوان «اصلي» فهرست شدهاند- به استثناء پيشنهاد شماره يك (پيشنهاد اصلي اوليه)- پيشنهادهاي اصلي ضمني در كاربرد معمولياشان هستند. پيشنهادهاي تصويب و تأييد به اختصار در پايان اين بخش بررسي شدهاند.
خصوصيات توصيفي استاندارد
يك پيشنهاد اصلي:
1. از هيچ چيز جلو نميافتد- يعني، وقتي هر موضوع ديگري در دست بررسي باشد، نميتواند مطرح شود. از تمام پيشنهادهاي فرعي، از تمام پيشنهادهاي فوريتي، و از تمام پيشنهادهاي ضمني به كاربردني عقب ميافتد؛ يعني، در حاليكه يك پيشنهاد اصلي در دست بررسي است، هر پيشنهاد فرعي يا فوريتي، يا هر پيشنهاد ضمني كه در آن مورد خاص در آن زمان خاص به كاربردني باشد، ميتوانند مطرح شوند.
2 ) در مورد هيچ پيشنهاد ديگري نميتواند به كار برود. تمام پيشنهادهاي فرعي ميتوانند در مورد آن به كار روند. اگر به يك زمان مشخص تعويق شود يا روي ميز قرار بگيرد، هر پيشنهاد فرعي را نيز كه ميتواند در دست بررسي باشد، همراه خود حمل ميكند. اگر به كميته ارجاع شود، تنها پيشنهادهاي فرعياي را كه با خود حمل ميكند اصلاحيههاي در دست بررسي هستند (بنا بر اين، اگر پيشنهاد تعويق نامشخص در دست بررسي باشد، كنار گذاشته ميشود). پيشنهاد مخالفت با بررسي يك موضوع فقط ميتواند در مورد يك پيشنهاد اصلي اوليه به كار رود و نه در مورد يك پيشنهاد اصلي ضمني.
3) وقتي ديگري صحن داشته باشد خارج از دستور است.
4) بايد حمايت شود.
5) قابلمذاكره است.
6) قابلاصلاح است.
7) به اكثريت آرا نياز دارد، به اسثتنای:
الف) وقتي پيشنهاد اصلي اقدامي را طرح كند كه آئيننامه تصويب آن را مشروط به بيش از اكثريت آراء كرده باشد (مانند دوسوم آراء، يا اطلاعيهي قبلي[ص 18-116]، يا هر دو)- به عنوان نمونه، مانند مورد پيشنهادهاي پذيرش عضويت، خريد و فروش اموال و از اين قبيل.
ب) وقتي تصويب پيشنهادي تأثيرش تعليق يك قاعده از دستورنامه يا يك حق پارلماني اعضاء باشد، كه در اين مورد به دوسوم آراء نياز خواهد بود- مانند پيشنهادي مبني بر اعمال محدوديت در مدت و تعداد نطق به ازاء هر عضو در جريان يك نشست يا اجلاس.
پ) وقتي تصويب پيشنهادي سبب تغيير مصوبههاي قبلي شود، مانند پيشنهاد تعويق رويدادي كه قبلاً با رأي مجمع به تصويب رسيده است، يا خلع يد كميته (نسبت به وظيفهي تكميل نشدهاي كه قبلاً با تصويب يك پيشنهاد اصلي به آن تخصيص يافته است، پيش از آنكه كميته آماده ارايه گزارش باشد)- كه در اين مورد آراء مورد نياز همان است كه در صفحههاي 96-295 در بخش خصوصيت استاندارد 7 مربوط به پيشنهادي كه هم براي لغو و هم براي اصلاح مصوبه صورت ميپذيرد، بيان شده است.
8) ميتواند تجديد نظر شود. (با اين همه، بنگريد به خصوصيت استاندارد 8 پيشنهادي كه هم براي لغو و هم براي اصلاح مصوبه صورت ميپذيرد، ص. 296؛ با ارجاع به تصويب آئيننامهها، بنگريد ص.542، س. 28 تا 29 و ص. 574، س. 5 تا 6).
قالببندي پيشنهادهاي اصلي
جملهبندي يك پيشنهاد اصلي. اگر يك پيشنهاد اصلي به تصويب برسد به گزارش رسماً ثبت شدهي اقدامي تبديل ميشود كه از سوي مجمع صورت گرفته است. از همين رو يك پيشنهاد بايد به صورت موجز، واضح، كامل و متناسب با چنين منظوري تنظيم شود. پيشنهاد اصلي نميتواند زباني را به كار ببرد كه كاربرد آن در مذاكره مجاز نيست (43). عضوي كه چيزي را پيشنهاد ميكند كه از سوي رئيس يا عضوي ديگر در جريان يك مشاورهي غيررسمي در يك نشست بيان ميشود، نبايد بگويد: «من هم همين را پيشنهاد ميكنم»، بلكه خودش بايد به طور كامل چيزي را كه پيشنهاد ميدهد بازگو كند.
پيشنهادي كه تنها تأثيرش طرح اين باشد كه مجمع از انجام كاري دست بردارد، اگر همان نتيجه از طريق تصويب نكردن هيچ پيشنهادي حاصل شود، اصلاً نبايد مطرح شود. به عنوان نمونه، درست نيست پيشنهاد شود به درخواست كمك به يك صندوق «هيچ پاسخي داده نشود»، مگر آنكه تصويب چنين پيشنهادي به منظوري كمك كند. مثلاً، اگر اعضاء يك سازمان بخواهند اطمينان يابند كه يك ركن تبعي، مانند هيأت اجرايي، در آينده به چنين اقدامي دست نخواهد زد، يا اگر يك پيشنهادْ نظريه يا دليلي را بيان كند كه چرا اقدامي نبايد صورت بگيرد، از اين موارد هستند.
پيشنهادهاي مبني بر «تجديد تأكيد» موضعي كه پيشتر با تصويب يك پيشنهاد يا قطعنامه اتخاذ شده باشد، خارج از دستور است. چنين پيشنهادي به نيت مفيدي مدد نميرساند زيرا پيشنهاد اوليه هنوز به قوت خود باقي است، نيز تلاشهاي احتمالي براي اصلاح يك پيشنهاد تجديد تأكيد با قواعد ناظر بر پيشنهاد اصلاح مصوبه (35) در تعارض قرار ميگيرد؛ و اگر چنين پيشنهاد تجديد تأكيدي شكست بخورد وضعيت مبهمي ايجاد ميشود.
اجتناب از پيشنهادي كه داراي يك گزاره منفي است حتي در مواردي كه معنا داشته باشد، ارجح است، زيرا ممكن است اعضاء را نسبت به تأثير رأي موافق يا مخالف با آن گيج كند. براي نمونه، به جاي پيشنهاد اينكه كانون «عدم هواداري خود را نسبت به انتشار قرضه عمومي» نشان دهد، بايد پيشنهاد شود كه انجمن با انتشار قرضه عمومي«مخالف» است يا موضع مخالف خود را «اعلام ميكند». در اين ارتباط بايد خاطر نشان شود كه رد كردن پيشنهاد يا قطعنامهاي كه نظريه خاصي را بيان ميكند با تصويب پيشنهادي كه با آن نظريه مخالفت ميكند، يكسان نيست، زيرا - اگر پيشنهاد رد شود- هيچ نظريهاي بيان نشده است. يك عضو ممكن است با نظرات مندرج در يك قطعنامه توافق كامل داشته باشد، لكن احساس كند سازمانش در مورد موضوع آن بايد ساكت، وممكن است به همين دليل عليه آن رأي بدهد.
پيشنهادهاي تقديمي به صورت مكتوب: قطعنامهها. همانطور كه پيشتر بيان شد، يك پيشنهاد اصلي- به ويژه يك پيشنهاد اصلي اوليه- هم به خاطر اهميت و هم به خاطر طولاني و پيچيده بودن آن، بيشتر به صورت قطعنامه تقديم ميشود. هر قطعنامهاي- و هر پيشنهاد پيچيده و طولاني، چه در قالب قطعنامه باشد يا نه- هميشه بايد، آنطور كه در صفحهي 32 توصيف شد، به صورت مكتوب تقديم شود. در آماده سازي يك پيشنهاد يا قطعنامهي مكتوب مهم (كه بايد پيش از نشست انجام شود)، هميشه عاقلانه است با اعضائي كه ميتوانند در تكميل آن كمك كنند، و نيز با كساني كه حمايتشان براي تصويب آن احتمالاً ضروري است مشاوره شود. اگر چنين پيشنهادي به عنوان قطعنامه تقديم نميشود، ميتواند صرفاً به صورتي مكتوب شود كه به طور شفاهي قرائت گردد (با «كه» شروع شود)؛ به عنوان نمونه، «كه كانون بازرگانان از يك مسابقهي آسان حمايت كند كه دانشآموزان دبيرستانهاي شهر بتوانند در آن شركت كنند، و طبق شرايط زير برگزار شود: . . .». مثال قبلي، اگر به قالب قطعنامه درآيد بايد نوشته شود، «تصويب شد، كه كانون بازرگانان از يك مسابقهي آسان حمايت كند . . ». در يك قطعنامه، نام سازمان تصويب كننده نيز ميتواند به عنوان بخشي از قطعنامه ذكر شود، مثلاً «از سوي كانون خيريه بينالمللي در مجمع كنوانسيون تصويب شد، كه. . .».
يك نمونه از قطعنامهي سادهاي كه نظر يا موضع يك انجمن سازمان يافته را بيان ميكند در ص. 95، س. 20 تا ص. 96 خ. 1، ارايه شده است. اگر قطعنامهاي در يك نشست تودهاي ارايه شود (يا در هر نشستي كه در آن سازمان مستقري وجود ندشته باشد تا قطعنامهي مصوب اقدام آن سازمان تلقي شود)، ميتواند اين گونه آغاز شود: «تصويب شد، كه معناي اين نشست اين است كه . . .». يك قطعنامه، مانند نمونهي زير، ميتواند بيش از يك بند مصوب داشته باشد:
تصويب شد، كه معناي اين نشست اين است كه حكم منطقهبندي موجود بايد به طور كامل مورد بازنگري قرار بگيرد؛ و
تصويب شد، كه از منشي خواسته شود تا يك نسخه از اين قطعنامه، و گزارشي را كه پيشتر در اين نشست عرضه شد، براي شهردار و هر يك از اعضاء شوراي شهر ارسال كند.
استفاده از مقدمه. معمولاً معقول نيست كوشش شود تا دلايل اصلي تصويب يك پيشنهاد در خود پيشنهاد گنجانده شود. اين كار ممكن است تصويب پيشنهاد را دشوار كند- زيرا بعضي از اعضاء كه اقدام پيشنهادي را تأييد ميكنند ممكن است با دلايل ارايه شده موافق نباشند و به همين خاطر به پيشنهاد رأي ندهند. وقتي شرايط خاص گنجاندن يك مقدمه در مورد سوابق پيشنهاد را ايجاب ميكند، پيشنهاد بايد به صورت قطعنامه عرضه شود، و سوابق و دلايل مربوطه در يك مقدمه كه پيش از بندهاي قطعنامه ميآيد، گنجانده شود. مقدمه از يك يا چند بند تشكيل ميشود كه با عبارت: «از آنجا كه . . .» آغاز ميشوند. بايد تأكيد شود كه نه قاعده و نه عرف وجود مقدمه را الزامي نساختهاند و مقدمه نبايد صرفاً به دليل صوري در آن گنجانده شود. به طور كلي، استفاده از مقدمه بايد محدود به مواردي باشد كه اطلاعات كمتر شناخته شدهاي را عرضه كند كه بدون آنها، نكته يا مزاياي قطعنامه به درستي درك نشود، وقتي مكتوب ساختن دلايل يك اقدام اهميت غيرعادي داشته باشد، يا از اين قبيل.
يك نمونه از قطعنامه با يك مقدمهي مناسب ميتواند مثال زير باشد:
از آنجا كه، يك پژوهش صورت گرفته به صورت خصوصي از سوي متخصصان مرتبط با انجمن شرايط ايجاد خطر جدي آتشسوزي در محوطهي پائين ساختمان اداري كنار ساحل را نشان ميدهد؛
تصويب شد، كه يك كميتهي هفت نفرهي مركب از [نام چهار نفر] و سه نفر ديگر به انتخاب رئيس، سازماندهي شود تا توصيههاي لازم را تدوين كند تا به استناد آنها انجمن تمام نفوذ ممكن براي تضمين اجراي مناسب مقررات آتشنشاني و هر نوع بازنگري مناسب در آنها را فراهم آورد.
براي پيشگيري از كم اثر شدن خود قطعنامه، يك مقدمه به طور كلي نبايد بيش از چند بند كه واقعاً لازم هستند داشته باشد. در مواردي كه تدوين يك قطعنامهي مشروح (شامل چند بند مقدمه و چند بند قطعنامه) اجتنابناپذير شود، الگوي زير ميتواند به عنوان راهنما مورد توجه قرار بگيرد:
- از آنجا كه؛ . . . [متن بند اول مقدمه]؛
- از آنجا كه؛ . . .[متن بند دوم مقدمه]؛ و
- از آنجا كه؛ . . .[متن بند سوم مقدمه]؛
- تصويب شد؛ كه . . .[بيان كاري كه بايد انجام شود]؛
- تصويب شد؛ كه . . .[بيان كاري كه بايد انجام شود]؛ و
- تصويب شد؛ كه . . .[بيان كاري كه بايد انجام شود].
در بررسي قطعنامههايي كه مقدمه دارند، مقدمه هميشه آخر اصلاح ميشود، زيرا تغييرات در بندهاي مصوب ممكن است تغييرات در مقدمه را الزامي كند. هنگام پيشنهاد تصويب يك قطعنامه، مقدمه معمولاً ذكر نميشود، زيرا مقدمه بخشي از قطعنامه است. هنگامي كه پيشنهاد كفايت مذاكره (16) در مورد قطعنامه وارد باشد، پيش از آنكه مقدمه براي اصلاح مورد بررسي قرار گرفته باشد، در مورد مقدمه، كه به روي مذاكره و اصلاح مفتوح ميشود، كاربرد ندارد، مگر آنكه كفايت مذاكره به صورت جداگانه براي مقدمه نيز مطرح شود.
جزئيات شكل و تنوعات قطعنامه. جزئيات زير در ارتباط با شكل معمولي قطعنامههاي مكتوب و تنوعات آن بايد مورد توجه قرار بگيرد:
اگر قطعنامه مقدمه داشته باشد، هر ماده، كه مانند يك بند جداگانه نوشته ميشود، با عبارت «از آنجا كه»، همراه با يك كاما شروع ميشود، و كلمهي بعدي بايد با حرف بزرگ نوشته شود (كه در فارسي كاربرد ندارد. م). جملههاي مقدمه، صرفنظر از اينكه چند بند داشته باشد، هرگز نبايد نقطه داشته باشند. هر يك از بندهاي آن بايد با نقطهويرگول [؛] بسته شود، و در مورد يك جمله مانده به آخر بايد بعد از نقطهويرگول كلمهي «و» (كه براي بندهاي قبلي نيز انتخابي است) بيايد. آخرين بند مقدمه بايد با يك نقطهويرگول بسته شود و به دنبال آن يك حرف ربط مانند «بنا بر اين» يا «بنا بر اين، اكنون» اضافه شود. وقتي يكي از اين عبارتها ميآيد، ديگر نقطهگذاري لازم نيست، و اين عبارتها بايد در آخر بند مقدمه گنجانده شود، و هرگز در بند آغازين قطعنامه نبايد ذكر شود، به اين ترتيب:
از آنجا كه، . . .[متن مقدمه]؛ بنا بر اين، اكنون
تصويب شد كه . . .[بيان كاري كه بايد انجام شود].
با اين وجود، مانند نمونههاي قبلي، يك قطعنامه با كمترين كلمات ربطي اغلب قويتر ميشود.
زير عبارت «تصويب شد» خط كشيده ميشود يا هنگام چاپ بايد از حروف كج استفاده كرد و به دنبال آن كاما ميآيد و پس از كاما كلمه «كه» [با حرف اول بزرگ در زبان انگليسي] (كه در فارسي كاربرد ندارد. م). اگر قطعنامه بيش از يك ماده داشته باشد، هر كدام از آنها بايد به صورت بندهاي جداگانه نوشته شوند. به جز بندهايي كه، در يك شكل ديگر قطعنامه كه در ادامه معرفي شده است، شمارهگذاري ميشوند، هر يك از بندها درست مانند بند اول قطعنامه، با عبارت «تصويب شد، كه» آغاز ميشوند. هر يك از بندهاي قطعنامه ممكن است با يك نقطهويرگول (و به دنبال آن كلمهي «و»، دستكم در مورد يك بند مانده به بند آخر، مانند نمونهي پيشين) بسته شود؛ يا هر بند از قطعنامه ميتواند با نقطه به پايان برسد. يك بند قطعنامه، در چارچوب ساختاري كه دارد، نبايد نقطه داشته باشد، هرچند سختگيري در رعايت اين قاعده دارد كم ميشود. به عنوان يك شكل جايگزين، بندهاي جداگانه، به جز بند نخست، ميتوانند با شماره و كلمهي «كه» آغاز شوند، مانند نمونهي زير:
تصويب شد، كه . . .
2، كه . . .
3، كه . .
(براي شكل مورد استفاده در پلتفرم نگا ك: ص.18-617)
دستورها (احكام كاركنان). در سازمانهاي داراي كارمند، مجمع يا هيأت مديره ميتواند در قالب يك دستور، كه درست مانند قطعنامه نوشته ميشود، با اين تفاوت كه به جاي عبارت «تصويب شد» از كلمههاي «دستور داده شد» استفاده ميشود، دستورات را به يك كارمند ابلاغ كند. يك نمونه: «دستور داده شد، كه نگهبان تمام خودروهاي بدونمجوز پارك شده در محوطهي ساختمان كلوپ را توقيف كند».
مجموعهاي از قطعنامههاي ارايه شده با يك پيشنهاد اصلي. اگر يك طرح تركيبي منفرد براي انجام دادن چند اقدام در ارجاع به يك موضوع خاص آنقدر عناصر متعدد داشته باشد كه گنجاندن آنها در يك قطعنامه (حتي در چند ماده) راحت نباشد، ميتواند در يك مجموعه قطعنامههاي جداگانهي شمارهگذاريشده تنظيم و در قالب يك پيشنهاد اصلي ارايه شود، به اين ترتيب: «آقاي رئيس، پيشنهاد ميكنم قطعنامههايي را كه در ادامه تقديم ميكنم، تصويب شوند: . . .». چنين مجموعه قطعنامههايي ميتوانند ترتيباتي داشته باشند كه در فوق توصيف شد. در مورد يك مجموعه از قطعنامههاي مرتبط با يك موضوع منفرد، اگر اعضا تمايل داشته باشند كه يك يا چندتا از آنها را به صورت جداگانه بررسي كنند، بايد پيشنهاد تفكيك موضوع (27) مطرح و با اكثريت آرا تصويب شود. گاهي اوقات يك مجموعه از قطعنامههاي مستقل مربوط به موضوعهاي كاملاً جداگانه در قالب يك پيشنهاد اصلي واحد به همين روش مطرح ميشود. در مورد اخير- كه موضوعها مستقل هستند- هر قطعنامهي مجموعه بايد بر اساس درخواست يك نفر، جداگانه بررسي شده و به رأي گذاشته شود. چنين پيشنهادي حتي وقتي كس ديگري نوبت صبحت دارد، تا زماني كه در مورد اين مجموعه رأي گرفته شود، ميتواند مطرح شود. عضوي كه مايل است چنين درخواستي را مطرح كند بايد برخيزد، و به عنوان مثال بگويد: «آقاي رئيس، رأيگيري جداگانه در مورد قطعنامهي شمارهي 2 را درخواست ميكنم».
پيشنهادهاي اصلي كه طبق دستور نيستند
در ادامه تعدادي از خصوصيات يا شرايطي كه سبب ميشوند تا يك پيشنهاد اصلي خاص خارج از دستور باشد، و مسيرهاي جايگزيني كه - وقتي به كاربردني باشند - براي رسيدن به نتيجه مطلوب مفتوح هستند، بيان ميشود:
1) اگر پيشنهاد اصلي با آئيننامه (يا اساسنامه) يا قواعد سازمان يا مجمع در تعارض باشد، طبق دستور نيست، و تا حدي كه قواعد رويهاي مربوط به سازمان يا مجمع توسط قانون فدرال، ايالتي، يا محلي تقرير شده باشد، پيشنهادي كه با چنان قواعدي در تعارض باشد طبق دستور نيست.
2) پيشنهاد اصلي كه اساساً موضوعي را مطرح كند كه در همان اجلاس به وسيله پيشنهاد ديگري مطرح و رد شده باشد، خارج از دستور است؛ و غير از پيشنهاد لغو يا اصلاح مصوبه (35)، پيشنهادي كه با يك پيشنهاد اصلي كه قبلاً در هر زماني تصويب شده باشد و تا هنگامي كه هنوز معتبر است، در تضاد باشد، خارج از دستور است. اگر يك پيشنهاد اصلي با اقدام مطلوبي كه به تصويب رسيده تداخل پيدا كند، يك پيشنهاد براي تجديد نظر (37) در مورد رأي اخذ شده، در يك مدت محدود در جريان همان اجلاس قابل طرح است؛ و اگر مورد تجديد نظر قرار بگيرد، در جريان بازنگري ميتواند اصلاح يا با اكثريت آراء رد شود. هرچند در چنين مواردي تجديد نظر اگر ممكن باشد رويهي بهتري است، يك پيشنهاد اصلي مصوب، در هر زماني پيش يا پس از آنكه تجديد نظر آن خيلي دير شود، ميتواند با پيشنهاد اصلاح مصوبه تغيير كند، يا ميتواند لغو شود و سپس اقدام مطلوب مورد نظر ارايه شود. اگر يك پيشنهاد اصلي در مورد يك اقدام مطلوب قبلاً در اجلاس جاري رد شده باشد، در هر اجلاس بعدي، ميتواند تجديد شود (38)- يعني همان موضوع انگار كه جديد است ميتواند دوباره مطرح شود.
3) يك پيشنهاد اصلي كه به طور اساسي با موضوعي مغاير باشد يا همان موضوع را ارايه كند كه پيشنهاد ديگري آن را (در همان اجلاس يا اجلاس قبلي، نگا ك: ص88، 30-329) مطرح كرده است اما تكليف آن به صورت موقت و نه نهايي مشخص شده- و تحت كنترل مجمع باقي مانده باشد، خارج از دستور است. با استناد به چهار فرايند محتمل كه از طريق آنها يك پيشنهاد اصلي ممكن است در چنين وضعيتي قرار گرفته باشد، اگر با طرح پيشنهاد اصلي ديگر تداخل پيدا كند، ميتواند دوباره در برابر مجمع قرار بگيرد و ميتواند اصلاح شود تا ايدهي مطلوب پيشنهاد جديد را در بربگيرد، به شرح زير:
الف) اگر پيشنهاد تا زماني بعد تعويق شده باشد (يا با ساختن دستور اختصاصي به زماني بعد منتقل شده باشد) (41،14)، قواعد ميتوانند تعليق شوند(25) و پيشنهاد ميتواند به دست گرفته شود؛
ب) اگر پيشنهاد روي ميز گذاشته شده باشد (17)، ميتواند از روي ميز برداشته شود(34)؛
پ) اگر پيشنهاد تجديد نظر آن قبلاً ارايه شده باشد اما در دست بررسي قرار نگرفته باشد، پيشنهاد تجديد نظر ميتواند فراخوان شود (37)، كه اين امر سبب خواهد پيشنهاد اول يا تجديد نظر شود و يا تكليف نهايي آن بدون تجديد نظر روشن شود؛ يا
ت) اگر پيشنهاد اول به كميتهاي ارجاع شده كه گزارش نهايي را ارايه نداده است (13)، كميته را ميتوان از بررسي بيشتر موضوع خلع يد كرد (36).
4) يك پيشنهاد اصلي كه اقدامي خارج از حيطه هدف سازمان كه در آئيننامه يا منشور ثبتي تعريف شده، مطرح كند، خارج از دستور است مگر آنكه مجمع با دوسوم آراء اجازهي طرح آن پيشنهاد را بدهد.
بسياري از مسيرهاي جايگزين براي دستيابي به نتيجهاي كه نميتوان از راه مستقيم و به وسيلهي يك پيشنهاد اصلي به آن رسيد، همان طور كه در موارد (2) و (3) فوق توصيف شد، مستلزم پيشنهادهاي پارلماني هستند كه تصويب آنها الزامهاي ويژه دارند (مانند دوسوم آراء يا اخطار قبلي، نگا ك: ص. 18-116). قواعد ناظر بر پيشنهادهاي تعليق قواعد (25)، روي ميز برداري (34)، لغو يا اصلاح مصوبه (35)، خلع يد كميته (36)، و قواعد مرتبط با تجديد پيشنهادها (38)، بايد در ارتباط با كاربرد اين روشها مطالعه شوند.
برخورد با پيشنهادهاي اصلي
جزئيات رويهي اساسي كه از طريق آن پيشنهادهاي اصلي مطرح و بررسي ميشوند در 4 توصيف شد. نكات ديگري كه در ارتباط با روش كار با پيشنهادهاي اصلي بايد خاطر نشان شود عبارتند از:
رويههايي كه از طريق آنها محتواي پيشنهاد اصلي ميتواند پيش از اقدام ارتقاء يابد. همانگونه كه پيشتر گفته شد(ص:33-32)، اين يك قاعدهي پارلماني است كه يك موضوع بايد از طريق يك پيشنهاد (حاوي يك طرح خاص) ارايه شود تا بتواند در نشست يك مجمع مورد بررسي قرار بگيرد. يك پيشنهاد پيش از طرح بايد تا آنجا كه ممكن است پخته شده باشد. در همان حال، بارها رخ داده كه مجمع- هرچند دوست دارد در بارهي موضوعي كه پيشنهاد اصلي در برابرش گذاشته كاري بكند- اما مايل است پيش از رأيگيري براي تصويب پيشنهاد كم يا بيش تغييراتي در آن بدهد. براي دستيابي به اين نتيجه، با توجه به شرايط و ميزان و گسترهي تغييرات مورد نظر، چندين وسيله در دسترس است. راههايي كه در چنين وضعيتهايي گشودهاند در ادامه به صورت خلاصه بيان شده است:
1) پس از طرح يك پيشنهاد و پيش از قرائت آن از سوي رئيس، هر عضوي ميتواند به سرعت برخيزد و، با يا بدون اظهار نظر كوتاه مقدماتي، به صورت غيررسمي يك يا چند دستكاري در پيشنهاد ارايه دهد، كه در اين هنگام پيشنهاددهنده ميتواند به دلخواه بپذيرد يا نپذيرد (نگا ك: ص. 39-38). كاربرد اين روش به طور كلي بايد به حداقل تغيرات محدود شود كه بر سر آنها تفاوت نظر نباشد.
2) پس از قرائت پيشنهاد از سوي رئيس- هرچند كه از اين پس مجمع، و نه پيشنهاددهنده اختيار طرز جمله بندي آن را خواهد داشت- پيشنهاددهنده ميتواند توافق عمومي براي دستكاري پيشنهاد را درخواست كند (نگا ك: ص. 86-296). با اين همه، هر عضوي مخالفت كند دستكاري دلخواه بايد در شكل يك پيشنهاد اصلاح، كه در زير بيان شده، مطرح شود.
3) به وسيلهي پيشنهاد فرعي اصلاح (12)، اعضاء ميتوانند تغييرات مورد نظر در جملهبندي پيشنهاد و، تحت محدوديتهايي، معناي پيشنهاد اصلي در دست بررسي را پيش از رأيگيري مطرح كنند. اين اصلاحيهها بايد حمايت شوند، و قابلمذاكره هستند، و با رأي اكثريت به تصويب ميرسند. چنين اصلاحيههايي ميتوانند به اشكال زير باشند:
- الف) تغييرات كلمه به كلمه، يا عبارت به عبارت در پيشنهاد اصلي- كه چندين نوع آنها در چارچوب قواعد پيشنهاد اصلاح مجاز است، يا
- ب) پيشنهاد جايگزين يك متن كاملاً جديد از پيشنهاد اصلي به جاي نسخه در دستبررسي آن (نگا ك: ص. 54-146).
وقتي اصلاحيهها تصويب شد، در مورد پيشنهاد اصلي در شكل اصلاح شدهي آن رأيگيري ميشود.
4) اگر بازنويسي پيشنهاد اصلي مستلزم زمان و پژوهش باشد، ميتوان از پيشنهاد فرعي ارجاع (13)، كه با اكثريت آراء به تصويب ميرسد، براي ارجاع يك پيشنهاد اصلي به كميته استفاده كرد. وقتي اين كميته گزارش بدهد، به طور معمول اصلاحيههاي مناسبي براي بررسي به مجمع توصيه ميكند. چنين كمتيهاي ميتواند يك كميتهي ويژه باشد، كه فقط براي يك مورد خاص منصوب شده باشد، يا ميتواند يكي از كميتههاي دائمي باشد كه در سازمان تشكيل شده است (نگا ك:50) بعضي از مجامع در قواعد خود ارجاع خود به خودي تمام پيشنهادهاي اصلي كه با بعضي از انواع موضوعها برخورد بكنند، به كميتههاي دائمي خاص را، به محض مطرح شدن آنها، پيشبينيكردهاند. لوايح در بيشتر تشكيلات قانونگذاري به اين شكل بررسي ميشوند. در كنوانسيونها، قواعد سازمان، اغلب تمام قطعنامهها را كه در كميتهي ديگري بررسي نشده باشند، ملزم ميسازد كه پيش از آمدن به ركن عمومي رأيگيري به كميتهي قطعنامهها بروند (نگا ك: صص. 15-614). وقتي يك مجمع بزرگ و كارهايش زياد باشد، معمولاً مناسب است كه هر موضوع اصلي پيش از اقدام نهايي به يك كميته ارجاع شود.
5) اگر مشكل كلي مطرح شده به وسيلهي يك پيشنهاد اصلي با هر اقدام جايگزيني بهتر حل و فصل شود كه نميتوان آن را به نحو مناسب و به عنوان اصلاحيه به شكل يك جايگزين (فوق را بنگريد) مطرح كرد، عضوي كه در جريان مذاكره صحبت ميكند ميتواند در مخالفت با بررسي پيشنهاد اصلي استدلال كند و بگويد اگر با اكثريت آراء اين پيشنهاد رد شود، او پيشنهاد اصلي متفاوتي ارايه خواهد داد كه ميتواند به اختصار آن را توضيح دهد و آن پيشنهاد با مشكل كلي به شيوهاي اساساً متفاوت برخورد خواهد كرد (نگا ك: ص. 106 س.1 تا 26 تا ص.107 س. 1 تا 14). يا، با همان توضيحها، ميتواند پيشنهاد كند كه پيشنهاد اصلي به صورت نامشخص تعويق شود (11). اگر پس از آن، پيشنهاد در دست بررسي با اكثريت آراء رد شد، يا به مدت زمان نامشخص به تعويق افتاد، رئيس جلسه بيدرنگ به اين عضو دوباره صحن ميدهد تا پيشنهاد جايگزين خودش را مطرح كند، حتي اگر عضو ديگري زودتر برخاسته و رئيس را مخاطب قرارداده و تقاضاي صحن كرده باشد.
طرح پيشنهادهاي فرعي يا ضمني به عنوان بخشي از بررسي يك پيشنهاد اصلي و طرح پيشنهادهاي فوريتي به عنوان قطع روند اين بررسي. هنگامي كه يك پيشنهاد اصلي در دست بررسي است، همانگونه كه در 5 و 6 توصيف شد، يك يا چند پيشنهاد فرعي يا ضمني ميتوانند مطرح و به بخش لازم روند بررسي يك پيشنهاد اصلي تبديل شوند، يا طرح يك يا چند پيشنهاد فوريتي ميتواند روند بررسي را قطع كند. يك عضو ميتواند در جريان مذاكره در مورد پيشنهاد اصلي سخن بگويد اما با طرح يك پيشنهاد فرعي سخنش را تمام كند.
چنين پيشنهادهايي معمولاً هنگامي كه يك پيشنهاد اصلي به روي مذاكرات مفتوح است، مطرح ميشوند، هرچند بعضي از پيشنهادهاي ضمني ميتوانند پيش و پس از اين مرحله از بررسي نيز مطرح شوند. اوقات و شرايط دقيقي كه هر يك از اين پيشنهادها طبق دستور هستند، در سه خصوصيات توصيفي استاندارد اول هر پيشنهاد تعيين ميشود. اگر طرز برخورد مجمع با يك پيشنهاد اصلي خاص مستلزم تعدادي از اين پيشنهادهاي ديگر باشد، هر پيشنهادي به چنان روشي مطرح ميشوند كه تكليف هر يك از آنها پيش از آنكه ديگري در دست بررسي قرر بگيرد روشن ميشود، يا - بسته به شرايط- چندتا از آنها در يك زمان و طبق ترتيب نظام اولويتبندي پيشنهادها، در دست بررسي قرار ميگيرند (نگا ك: ص 59-58).
در مورد اخير، وقتي پيشنهادي كه از تمام پيشنهادهاي در دست بررسيِ مطرح شده جلو ميافتد، مطرح ميشود، اول تكليف همين پيشنهاد مشخص ميشود، و بعد دوباره آخرين پيشنهاد مطرح شدهي قبلي مورد بررسي قرار ميگيرد؛ يعني (تا آنجا كه در وضعيت پارلماني موجود به كاربردني باشد)، بررسي آن در نقطهاي كه پيشنهادي با رتبهي بالاتر روند بررسي را قطع كرده بود دوباره از سرگرفته ميشود. اين پيشنهاد نيز اگر پيشنهاد قابلمذاكره و قابل اصلاح باشد، دوباره به روي مذاكره و اصلاح مفتوح ميشود. به اين شيوه، پيشنهادها در مجموعههايي از موضوعهاي در دست بررسي، بر عكس نظمي كه طبق آن مطرح شدهاند، به رأي گذاشته ميشوند- و در مورد پيشنهاد اصلي آخر از همه رأيگيري خواهد شد- مگر آنكه نتيجهي رأيگيري روي يكي از پيشنهادهاي ديگر سبب توقف بررسي مجموعهي باقي مانده شود.
اين اصل ميتواند با نمونهاي پيچيدهتر از آنچه كه به صورت عادي در عمل رخ ميدهد، روشن شود. با توجه به توضيح پيشنهادهاي فرعي، فوريتي، و ضمني در 6، فرض كنيد كه مجموعهي پيشنهادهاي زير در دست بررسي هستند و پيشنهادها به ترتيبي كه نشان داده شده، مطرح شده باشند:
- 1) پيشنهاد اصلي؛
- 2) پيشنهادي مبني بر تعويق نامشخص پيشنهاد اصلي؛
- 3) اصلاحيهاي به پيشنهاد اصلي؛
- 4) پيشنهاد ارجاع پيشنهاد اصلي(همراه با اصلاحيه در دست بررسي) به يك كميته؛
- 5) پيشنهادي مبني بر تعويق مسائل در دست بررسي تا يك زمان مشخص؛
- 6) پيشنهادي مبني بر رأيگيري با ورقه در مورد تعويق؛
- 7) پيشنهادي براي روي ميز گذاشتن مسائل در دست بررسي؛
- 8) پيشنهاد تنفس.
در چنين موردي، اول پيشنهاد تنفس به رأي گذاشته ميشود، سپس پيشنهاد روي ميز گذاري، و به همين ترتيب، كار رأيگيري از پائين به بالاي اين فهرست ادامه مييابد. با اين حال، اگر هر يك از پيشنهادهاي (8)، (7)، (5)، (4)، يا (2)، تصويب شود، بررسي پيشنهادهاي باقي مانده متوقف ميشود. اين فرايندها، و فرايندهاي ديگري كه در بررسي يا قطع بررسي يك پيشنهاد به كار ميروند، ابتداء در 6 و با توضيحهاي بيشتر در 11 تا 33 تحليل شدهاند.
پيشنهاد فرعي يا ضمني به موضوع اصلي ميچسبد اگر به نحوي با موضوع اصلي ارتباط داشته باشد كه- وقتي مطرح شد- ميبايست پيش از آنكه در مورد پيشنهاد اصلي اخذ تصميم شود، تكليف آن را روشن ساخت. به اين ترتيب، اگر روند بررسي آن موضوع قطع يا تكليف آن به طور موقت مشخص شود، پيشنهادهاي چسبيده، با موضوع اصلي مرتبط باقي ميمانند، و اگر موضوع اصلي دوباره به دست گرفته شود، ابتداء بايد در مورد آنها تصميم گرفت. در نمونهي بند قبلي، پيشنهادهاي (2) تا (7) چسبيده به پيشنهاد اصلي هستند- به جز پيشنهاد (2)، تعويق نامشخص، كه اگر پيشنهاد (4)، يعني پيشنهاد ارجاع به كميته تصويب شود، چسبيدگي آن به پيشنهاد اصلي به پايان ميرسد (بنگريد به خصوصيت توصيفي استاندارد شماره 2، ص. 98). پيشنهاد (8) در مثال مورد بحث به پيشنهاد اصلي چسبيده نيست.
پيشنهادهاي اصلي كه به وسيلهي اخطارهاي برنامهاي يا طرح يك تقاضاي فوري مطرح ميشوند. همانگونه كه گفته شد، يك پيشنهاد اصلي فقط وقتي ميتواند مطرح شود كه هيچ پيشنهادي در دست بررسي نباشد. با اين وجود، بعضي مسائل، پس از آنكه موضوع ديگري را قطع كردند، اگر توسط يكي از دو پيشنهاد فوريتي با پائينترين رتبه مطرح شوند، ممكن است با موقعيت پيشنهاد اصلي در برابر مجمع قرار بگيرند،. هر دو پيشنهاد اخطار برنامهاي (18) و طرح تقاضاي فوري(19) رتبهي فوري دارند و در نتيجه ميتوانند موضوع در دست بررسي را قطع كنند. در نتيجهي كاربرد يكي از اين وسيلهها براي قطع روند بررسي يك موضوع، يك دستور روز (يعني، موضوع ديگري كه از قبل براي طرح خود به خودي در اين زمان تنظيم شده) ممكن است به دست گرفته شود، يا يك پيشنهاد اضطراري در ارتباط با حقوق مجمع يا يك عضو ممكن است به عنوان يك تقاضاي فوري پذيرفته شود و بي درنگ مورد بررسي قرار بگيرد. اما وقتي چنين دستور روز يا تقاضاي فوري به اين ترتيب مورد مطرح شود، با آنها دقيقاً همانند يك پيشنهاد اصلي برخورد ميشود (در ارتباط با اين بند، توصيف دو پيشنهاد اول فوريتي در صفحه 65-64 و بخشهايي كه در بالا به آنها ارجاع شد بايد مورد مطالعه قرار بگيرند).
يادداشتهايي در خصوص صورت مثالهاي سراسر كتاب. در مثالهايي براي كار با پيشنهادها كه در زير و در سراسر كتاب ارايه ميشوند، روشهاي علامتگذاري به شرح زير است:
● به طور كلي براي نمايش نحوهي مخاطب قراردادن رئيس از اين مثالها استفاده ميشود: «آقاي رئيس» يا «خانم رئيس». گرچه در بسياري از انجمنهاي سازمانيافته رئيس را به اين شكل مخاطب قرار ميدهند، مسؤل رياست جلسه بايد با عنوان رسمي او در هر سازمان و مجمع خاص مورد خطاب قرار بگيرد. جايي كه وي عنوان رسمي ندارد، يا در نشستهاي تشكلهاي سازماننيافته مانند نشستهاي تودهاي، بايد از عنوان «آقاي رئيس» يا «خانم رئيس» استفاده شود (نيز نگا ك: ص. 23-22).
● عبارت «كسب صحن» در پرانتز پيش از سخنان يك عضو به اين معناست كه اين عضو اول بايد به شيوهاي كه در صفحههاي 30-28 توصيف شده كسب صحن كند.
● كلمهي «حمايت» در پرانتز پس از سخنان يك سخنران حين ارايهي پيشنهاد خاطر نشان ميسازد كه، به جز در مواردي كه وي از سوي يك كميته يا بورد پيشنهاد ميدهد، عضو ديگر بايد پيشنهاد را آنگونه كه در صفحههاي 36-34 توصيف شده مورد حمايت قرار دهد، و اينكه فرض ميشود اين كار صورت گرفته است.
مثال. نمونهي زير برخورد با يك پيشنهاد اصلي را در موردي كه فقط مستلزم شش مرحله است، سه مرحله براي طرح يك پيشنهاد در مجمع (ص. 31) و سه مرحله براي بررسي آن (ص. 40)، نشان ميدهد.
فرض كنيد كه رئيس تازه همين حال پرسيده كار ديگري هست؟ (نگا ك: ص. 349).
عضو الف (كسب صحن): پيشنهاد ميكنم كه انجمن 100 دلار به جشن صدمين سالگرد كمك كند. (حمايت.)
رئيس: پيشنهاد و حمايت ميشود كه انجمن 100 دلار به جشن صدمين سالگرد كمك كند. [ادامهي ماجرا به شكلي كه در صص. 37-36 نشان داده شده].
رئيس بيدرنگ رو به عضو الف (كه پس از ارايهي پيشنهاد نشسته) ميكند تا دريابد كه آيا نوبت اول مذاكره را ميخواهد يا نه (نگا ك: ص. 30 س. 6-4). عضو الف آماده است كه كسب صحن كند. رئيس به او نوبت ميدهد:
رئيس: آقاي الف.
عضو الف دلايل كمك كردن را توضيح ميدهد، پس از وي اعضاء ديگر نيز كسب صحن كرده در اين مذاكره شركت ميكنند. وقتي به نظر برسد كه مذاكره خاتمه يافته، رئيس براي كسب اطمينان از اينكه كسي تمايلي به صحبت كردن ندارد ميپرسد: «براي رأيگيري آمادهايد؟»، و پس از مكثي كوتاه، پيشنهاد را به شيوهي زير به رأي ميگذارد:
رئيس: رأيگيري در مورد اين پيشنهاد است كه انجمن 100 دلار به مراسم صدمين سالگرد كمك كند. موافقان اين پيشنهاد بگويند: «بله». [مكث براي پاسخ] . . . مخالفان بگويند «نه». . . موافقان بردند و با پيشنهاد موافقت شد. خزانهدار چك آن را صادر كند و منشي نيز طي نامهاي به رئيس كميسيون جشن صدمين سالگرد كمك را به وي تقديم كند. آيا كار جديد ديگري هست؟
اگر مجمع موضوعي از زير سرفصل دستورات اختصاصي در دستوركار، يا از زير سرفصلهاي دستور كلي يا كار ناتمام (به جاي كار جديد در مثال بالا) را به دست بگيرد، رئيس به جاي گفتن «آيا كار جديد ديگري هست؟»، اعلام ميكند: «كار بعدي اين است كه . . . [بيدرنگ قرائت پيشنهاد را آغاز ميكرد]» (نگا ك: ص. 48-346).
(براي تنوعات در مراحل موصوف در فوق بنگريد به 4. براي نمونههاي استعمال پيشنهادهاي فرعي و ضمني در كار با يك پيشنهاد اصلي و كاربرد پيشنهادهاي فوريتي وقتي يك پيشنهاد اصلي در دست بررسي است، نگا ك: 33-11)
اخطار قبلي براي پيشنهادها
اصطلاح اخطار قبلي (يا اخطار)، آن طور كه به عنوان شرط لازم براي تصويب بعضي از پيشنهادها به كار ميرود، در قانون پارلمان معناي خاص دارد. الزام اخطار قبلي به اين معناست كه اعلام اينكه اين پيشنهاد مطرح خواهد شد- با بيان محتواي دقيق آن به نحوي كه در ادامه توصيف ميشود- بايد در فراخوان نشستي كه پيشنهاد در آن ارايه خواهد شد (ص. 5)، گنجانده شود، يا، به عنوان يك جايگزين مجاز، اگر فاصلهي زماني با نشست قبلي بيش از سه ماه نباشد (نگا ك: ص. 88)، بايد در نشست قبلي اعلام شود. فراخوان نشست معمولاً به مدت معقولي زودتر، كه ممكن است در آئيننامه نيز قيد شده باشد، براي تمام اعضاء پست ميشود. در سازمانهايي كه اغلب در فاصله كمتر از سه ماه دور هم جمع ميشوند (نگا ك:ص. 88)، يا كنوانسيون نمايندگان تشكيل ميشود، آئيننامه بايد منشي را ملزم سازد فراخوان صادر كند.
پيشنهادهايي كه سبب تغيير يا ابطال اقدام قبلي مجمع ميشوند- مانند پيشنهاد لغو يا اصلاح مصوبه (35)، يا پيشنهاد خلع يد كميته (36)، يا پيشنهاد تعويق يك رويداد قبلاً تنظيم شده- اگر قرار است فقط با اكثريت آراء به تصويب برسند، مستلزم اخطار قبلي است. تصويب يا اصلاح دستورنامه اختصاصي مستلزم: (الف) اخطار قبلي، و دو سوم آراء، يا (ب) رأي اكثريت كل اعضاء است- همانطور كه اصلاح آئيننامهها، اگر روش اصلاح خودشان را توصيف نكرده باشند، كه بايد توصيف كنند، به همين ترتيب صورت ميپذيرد (نيز نگاه كنيد به «جدول قواعد ناظر بر پيشنهادها» در صفحههاي 6 تا 29 بخش خاكستري آخر كتاب). آئيننامهها همچنين گاهي اوقات براي پيشنهادهاي اصلي اوليه كه به بعضي موضوعها مربوط شوند الزام اخطار را تعيين ميكنند (خصوصيت استاندارد 7 [الف]، ص. 98 را مقايسه كنيد).
اگر قواعد يك سازمان نحوهي دادن اخطار را تعيين نكرده باشند، به روش زير ميتوان اخطار داد:
اگر اخطار قبلي در يك نشست داده شود، ميتواند به صورت شفاهي باشد، مگر آنكه قواعد سازمان مكتوب بودن آن را الزامي كرده باشند- كه در مورد اخطار براي اصلاح آئيننامهها اغلب اينطور است. در صورتي كه قواعد سازمان ضميمه كردن متن كامل پيشنهاد، قطعنامه، يا آئيننامه اصلاحي به اخطار قبلي را الزامي نكرده باشند، فقط لازم است خلاصهي آنها ذكر شود؛ اما چنين خلاصهاي بايد دقيق و كافي باشد- مانند اين عبارت: «افزايش حق عضويت سالانه به 20 دلار»- چرا كه اين خلاصه تعيين خواهد كرد در جريان بررسي پيشنهاد كدام اصلاحيهها طبق در دستور هستند. اگر پيشنهاد در وراي حيطه اخطار اصلاح شود، اخطار بياعتبار خواهد شد (نيز نگا ك: 57، 35).
وقتي هيچ موضوعي در دست بررسي نباشد، عضوي كه مايل به دادن اخطار است در كسب صحن اولويت دارد (اما براي شرايطي كه در آن ديگران ميتوانند اولويت بيشتري براي كسب صحن داشته باشند نگاه كنيد به صفحههاي 70-366). اما اگر عضوي كه ميخواهد اخطار بدهد ماداميكه هيچ موضوعي در دست بررسي نيست، قادر نباشد كسب صحن كند (چنانكه گاهي چنين ميشود، به عنوان نمونه، در يك كنوانسيون كه طبق يك برنامه يا اجنداي مصوب عمل ميكند، 41، يا در موردي كه نشست يك انجمن معمولي، پيش از انجام برنامهي كاري خود، خاتمه يابد)، در صورت ضرورت، اخطار ميتواند موضوع در دست بررسي يا هر پيشنهاد ديگر در دست بررسي را قطع كند؛ نيز وقتي فرد ديگري صحن گرفته اما هنوز سخن خود را شروع نكرده باشد، اخطار طبق دستور خواهد بود، حتي هنگامي كه پيشنهاد ختم جلسه تصويب شود، اخطار طبق دستور است، مشروط بر اينكه رئيس هنوز ختم جلسه را اعلام نكرده باشد (نيز نگا ك: ص 32-230).
در يك نشست به شكل زير اخطار اعلام و صول ميشود:
عضو الف (كسب نوبت): اعلام اخطار ميكنم كه در نشست آتي پيشنهاد لغو قطعنامهي مصوب 17 اكتبر سال _،20 در ارتباط با . . . را مطرح خواهم كرد.
رئيس: اعلام اخطار شد كه در نشست آتي . . . [خلاصهي اخطار را تكرار ميكند].
منشي سپس اخطار را در صورتجلسه قيد ميكند. اگر عضو علاقمند به اعلام اخطار قادر به كسب صحن نباشد، از اشكال متنوع زير ميتوان حسب مورد استفاده كرد:
عضو الف (به محض اينكه رئيس فرد ديگري، آقاي ايكس، را تأييد كرد، برخاسته يا - اگر در كسب صحن موفق نشد - نشسته در جاي خود و پيش از آنكه آن فرد آغاز به صحبت كند): آقاي رئيس!
رئيس: چرا عضو محترم برخاسته [يا، اگر عضو الف پس از تلاش براي كسب صحن سر جاي خود نشسته باشد؛ عضو محترم با رئيس چكار دارد]؟
عضو الف: ميخواهم نسبت به اصلاح «ماده 2، بخش 3 . . . »آئيننامه، اعلام اخطار كنم . . .
رئيس: نسبت به اصلاح «ماده 2، بخش 3 . . . » آئيننامه اعلام اخطار شد. آقاي ايگرگ، صحن دارد.
اخطار، به جاي آنكه در يك نشست داده شود، ميتواند از طريق نامه همراه با فراخوان نشستي كه در آن اين موضوع براي اقدام مطرح خواهد شد، براي تمام اعضاء ارسال شود، مگر آنكه قواعد سازمان روش ديگري را مطرح كرده باشد. در چين موردي، عضوي كه مايل به اعلام اخطار قبلي است، نامهاي فقط به منشي مينويسد و درخواست ميكند تا اخطارش همراه با فراخوان نشست آتي فرستاده شود؛ و منشي نيز بايد همين كار را به هزينهي سازمان انجام دهد.
پيشنهاد براي تصويب و پيشنهاد براي تأييد
يك پيشنهاد براي تصويب (يا پذيرش يا موافقت با) گزارش يك مسؤل يا يك كميته يا توصيههايي كه مجمع (به وسيلهي يك پيشنهاد اصلي) براي اجرا به يك مسؤل يا يك كميته ميكند يك پيشنهاد اصلي ضمني است. با اين حال، يك پيشنهاد مبني بر تصويب يا پذيرش يك گزارش يا توصيههايي كه يك كميتهي دائم بر اساس ابتكار خودش تدوين كرده و به موضوعي مربوط ميشود كه صراحتاً به كميته ارجاع نشده است، يك پيشنهاد اصلي اوليه است.
يك پيشنهاد مبني بر تصويب يك قطعنامه، آئيننامه، يا هر سند ديگر ميتواند با افزودن، «و چاپ شود و نسخ آن در اختيار اعضاء قرار بگيرد»، يا، «از پايان نشست امسال به اجرا درآيد [يا «درآيند»]»، يا هر چيز ديگري مانند اين امور، اصلاح شود (نيز نگا ك: 51 ؛ براي تصويب آئيننامه بنگريد: 56 و ص. 553، س. 1 تا 3).
پيشنهاد تأييد (نيز تصديق و تنفيذ) يك پيشنهاد اصلي ضمني است كه براي تنفيذ يا معتبر ساختن اقدام قبلاً صورت گرفتهاي كه تا در مجمع تصويب نشود نميتواند قانوناً اعتبار پيدا كند، مورد استفاده قرار ميگيرد. مواردي كه در آنها رويهي تأييد به كاربردني است عبارتند از:
● اقدام اضطراري كه در يك نشست عادي و به شيوه مناسب فراخوان شدهاي كه نصاب نداشته، صورت گرفته باشد؛
● اقدام اضطراري كه از سوي مسؤولان، كميتهها، يا نمايندگان، فراتر از دستورات آنان صورت پذيرفته باشد؛
● اقدام صورت گرفته از سوي يك واحد محلي كه مستلزم تأييد سازمان ايالتي يا ملي است؛ و
● اقدام صورت گرفته از سوي يك انجمن ايالتي يا ملي مشروط به تصويب شعبههاي آن انجمن.
يك مجمع ميتواند فقط چنان اقدامهايي از مسؤلان، كميتهها، نمايندگان، و اركان وابستهي خود را تأييد كند كه از قبل حق دادن مجوز را كسب كرده باشد. مجمع نميتواند، وقتي آئيننامهاش رأيگيري با ورقه را الزامي كرده است، با صدا رأيگيري كند؛ نيز نميتواند كاري را تأييد كند كه قواعد رويهاي مقرر از سوي قانون محلي، ايالتي يا فدرال، يا آئيننامه خودش را نقض كرده باشد؛ مگر آنكه مقررهاي براي يك نصاب در آئيننامه مانع مجمع از تأييد يك اقدام انجام شده در نشستي كه به نصاب نرسيده نشود.
يك پيشنهاد تأييد يك اقدام، وقتي توسط يك مسؤل يا نماينده مجمع صورت پذيرفته باشد، ميتواند با جايگزين كردن پيشنهاد نكوهش، يا برعكس، اصلاح شود. زيرا پيشنهاد تأييد (يا نكوهش) يك پيشنهاد اصلي است، قابلمذاكره است و كل مسأله را به روي مذاكره باز ميكند.
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل پنجم: پيشنهاد اصلي ?