بخش 38. سوال ها و تقاضاها
در ارتباط با كار در يك نشست، اعضاء ممكن است بخواهند اطلاعاتي كسب كنند يا كاري انجام دهند يا داده باشند كه مستلزم كسب اجازه از مجمع است. هر عضو ميتواند انواع سؤالها و تقاضاهاي در پي آمده را مطرح كند: (لف) سؤال پارلماني؛ (ب) تقاضاي توضيح؛ (پ) تقاضاي مجوز استرداد يا اصلاح پيشنهاد؛ (ت) تقاضاي قرائت مطبوعه؛ و (ث) و تقاضاي ساير.
خصوصيات توصيفي استاندارد
در ارتباط با تقاضاها و تحقيقهاي ناشي از كار مجمع كه در بالا فهرست شد، قواعد زير كاربرد دارند:
1. تمام آنها از هر پيشنهاد ديگري كه با مقاصدشان مرتبط باشند جلو ميافتند، و هرگاه هيچ پيشنهادي در دست بررسي نباشد ميتوانند مطرح شوند. يك پيشنهاد در مورد تقاضايي كه در دست بررسي است از تمام پيشنهادهاي فوريتي و از پيشنهادهاي ضمني ديگر عقب ميافتد.
2. تمام آنها ميتوانند در ارجاع به هر پيشنهاد يا وضعيت پارلماني كه از آن ناشي ميشوند به كار روند. هيچ پيشنهاد فرعي نميتواند در مورد آنها كاربرد داشته باشد.
3. هرگاه مستلزم توجه فوري باشند اگر فرد ديگري صحن داشته باشد طبق دستور هستند.
4. سؤال پارلماني و تقاضاي توضيح به حمايت نياز ندارند. تقاضاهاي ديگر هم مستلزم حمايت نيستند، جز هنگامي كه رسماً توسط متقاضي تقاضا مطرح شوند. پيشنهاد تصديق تقاضاي عضو ديگر به حمايت نياز ندارد، چون دو عضو اظهار علاقه كردهاند كه مسأله مطرح شود - متقاضي تقاضا و طراح پيشنهاد.
5. هيچ كدام قابل مذاكره نيستند.
6. هيچ كدام قابل اصلاح نيستند.
7. براي سؤال پارلماني و تقاضاي توضيح اخذ رأي نميشود. بقيهي تقاضاها به اكثريت آراء نياز دارند تا تأييد شوند، و بيشتر با اجماع عمومي مورد توافق قرار ميگيرند. وقتي براي تجديد پيشنهاد خيلي دير شده باشد، تأييد مجوز استرداد يك پيشنهاد تجديدنظر (ص. 306، س. 16 تا 20)، يا استرداد يك اخطار قبلي يك پيشنهاد مطرح شدهاي كه مستلزم چنين اخطاري بوده است (ص. 116تا 118)، به اتفاق آراء نياز خواهد داشت.
8.. سؤال پارلماني وتقاضاي توضيح موضوع تجديدنظر واقع نميشوند. رأي در مورد تقاضاي مجوز اصلاح يك پيشنهاد، قرائت مطبوعه، و تقاضاي ساير ميتواند مورد تجديد نظر قرار بگيرد. در مورد تقاضاي مجوز استرداد يك پيشنهاد، فقط رأي منفي ميتواند مورد تجديد نظر قرار بگيرد.
قواعد و توضيح بيشتر (همراه با شكلها)
الف. سؤال پارلماني. سؤال پارلماني پرسشي است كه رئيس را مخاطب قرار ميدهد تا در خصوص مطلبي از قانون پارلمان يا قواعد سازمان مربوط به موضوع در دست بررسي اطلاعاتي كسب كند. پاسخگويي به چنين پرسشهايي، وقتي به يك عضو كمك كند تا پيشنهاد مناسبي مطرح سازد، اخطار دستور مناسبي بدهد، يا وضعيت پارلماني يا تأثير يك پيشنهاد را درك كند، وظيفه رئيس است. با اين حال، رئيس مجبور نيست به پرسشهاي فرضي پاسخ بدهد.
براي طرح يك سؤال، سؤال كننده برميخيزد، و كسب صحن ميكند، و خطاب به رئيس ميگويد:
عضو الف: خانم رئيس، سؤال پارلماني دارم. [يا «سؤال پارلماني، لطفاً»].
رئيس: عضو محترم سؤال پارلماني مطرح ميكند. بفرماييد.
عضو الف: آيا الآن طرح پيشنهاد كفايت مذاكره در دستور است؟
پاسخ رئيس به سؤال پارلماني موضوع فرجامخواهي نخواهد بود، چون يك نظر است و نه يك حكم. به هر حال، عضو حق دارد برعكس آن نظر عمل كند، و اگر حكم خارج از دستور صادر شد، چنان حكمي را فرجام خواهي كند. اگر يك سؤال پارلماني وقتي كه عضو ديگري صحن دارد مطرح شود و به پاسخ فوري نياز نداشته باشد، رئيس ميتواند پاسخ را تا انقضاي صحن به تأخير بياندازد.
ب. تقاضاي توضيح. يك تقاضاي توضيح درخواستي از رئيس، يا از طريق او از مقام يا عضوي ديگر است براي اطلاعات مرتبط با موضوع در دست بررسي اما نه در ارتباط با رويهي پارلماني. خطاب به رئيس، مانند سؤال پارلماني به شرح زير عمل ميشود:
عضو الف: آقاي رئيس، تقاضاي توضيح دارم. [يا، «تقاضاي توضيح»].
رئيس: عضو محترم تقاضاي توضيح دارد. بفرماييد..
عضو الف: آيا نمايندگان كنوانسيون در اين نشست گزارش خواهند داد؟
يا:
عضو الف: اين پيشنهادها هزينهها را افزايش خواهد داد. آيا خزانه دارد تراز مالي را اعلام ميكند؟
اگر عضوي كه صحبت ميكند مخاطب تقاضاي توضيح باشد، متقاضي ميتوان شكل زير را به كار ببرد:
عضو الف: خانم رئيس، عضو محترم اجازهي يك سؤال را خواهد داد؟
يا:
عضو الف: آقاي رئيس، از عضو محترم تقاضاي توضيح دارم. .
اگر ناطق با قطع نطقش راضي باشد، زمان صرف شده از وقت مجاز او كسر خواهد شد. بنا بر اين، رئيس از ناطق ميپرسد آيا مايل است نطقش قطع شود، و اگر مايل بود، به متقاضي ميگويد شروع كند. هرچند رئيس معمولاً در جريان تبادلهاي بعدي ساكت باقي ميماند، سؤال، جواب، و نتايج اين مذاكره از طريق طرف ثالث رئيس صورت ميپذيرد. براي حفظ نزاكت، اعضاء مجاز نيستند به طور مستقيم با يكديگر بحث كنند.
تقاضايي از اين نوع ميتواند به منظور تذكر يك نكته به ناطق يا رد موضع او نيز مطرح شود؛ اما هميشه بايد در قالب سؤال ارايه شود.
پ. تقاضاي مجوز استرداد يا اصلاح يك پيشنهاد. شرايط پسگيري يا اصلاح يك پيشنهاد بستگي به اين دارد كه پيشنهاد دهنده چقدر زود تمايلش به پسگيري يا اصلاح پيشنهادش را مطرح كند. كسب اجازه براي انجام چنين كاري فقط وقتي الزامي است كه پيشنهاد مربوط به او از سوي رئيس به عنوان يك پيشنهاد در دست بررسي قرائت شده باشد.
يك پيشنهاد پيش از آنكه از سوي رئيس قرائت شود، در تملك پيشنهاد دهنده است، كه ميتواند آن را پس بگيرد يا اصلاح كند بدون اينكه رضايت كسي را بخواهد. به اين ترتيب، در فاصلهي كوتاه بين طرح يك پيشنهاد و زماني كه رئيس با قرائت آن پيشنهاد را در برابر مجمع قرار ميدهد، پيشنهاد دهنده ميتواند پيشنهاد خود را به شكل زير پس بگيرد:
عضو الف (كه پيشنهاد داده): خانم رئيس، پيشنهاد را پس ميگيرم.
يا:
عضو الف (كه پيشنهاد داده): آقاي رئيس، مايلم پيشنهادم را با خط زدن كلمهي «درخواست» و گنجاندن كلمهي «اصرار» اصلاح كنم.
در همان فاصله نيز، عضو ديگر ميتواند بپرسد آيا پيشنهاد دهنده مايل است پيشنهادش را پس بگيرد يا اصلاح آن را بپذيرد، درخواستي كه پيشنهاد دهنده ميتواند آن را بپذيرد يا رد كند. در يك چنين موردي رئيس هم اعلام ميكند؛ «پيشنهاد پسگرفته شد»، يا پيشنهاد اصلاح شده را قرائت ميكند. اگر پيشنهادي اصلاح شود، حمايت كننده ميتواند حمايت خود را پس بگيرد. وقتي حمايت كننده حمايت خود را از يك پيشنهاد اصلاح شده پس گرفت، عضوي كه اصلاحيه داده، در واقع از آن حمايت كرده است.
پس از قرائت يك پيشنهاد از سوي رئيس، آن پيشنهاد به نشست به عنوان يك كل تعلق دارد، و پيشنهاد دهنده ميبايست اجازه مجمع براي پسگيري يا اصلاح پيشنهاد خودش را، طبق قواعدي كه در خصوصيات استاندارد 1 تا 8 بالا بيان شد، درخواست كند. در چنين حالتي رويه به شرح زير است.
براي استرداد پيشنهادي كه در برابر مجمع قرار دارد، عضوي كه آن را طرح كرده ميتواند از شكل زير استفاده كند:
عضو الف (كه پيشنهاد داده): خانم رئيس، تقاضاي مجوز استرداد پيشنهاد را دارم.
رئيس ابتداء با اين مورد به عنوان تقاضاي يك توافق عمومي برخورد ميكند. يعني اگر هيچكس مخالفت نكند، اعلانش اين است:
رئيس: اگر مخالفتي نباشد [مكث] پيشنهاد پس گرفته ميشود.
اگر مخالفتي باشد، رئيس طبق صلاحديد خودش ميتواند تأييد تقاضا را به رأي بگذارد، يا هر عضو ديگر به جز متقاضي ميتواند پيشنهاد كند كه «با تقاضاي مجوز استرداد پيشنهاد موافقت شود». اگر عضوي غير از متقاضي پيشنهاد كند، نيازي به حمايت ندارد، زيرا طراح پيشنهاد تأييد مجوز و متقاضي مجوز مطمئناً هر دو طرفدار اين نكته هستند.
تقاضاي مجوز استرداد يك پيشنهاد، يا طرح پيشنهادي مبني بر تأييد اين تقاضا، در هر زماني پيش از آنكه اخذ رأي در مورد آن آغاز شده باشد، حتي اگر آن پيشنهاد اصلاح شده باشد، و حتي اگر پيشنهادهاي فرعي يا ضمني در دست بررسي باشند، ميتواند مطرح شود. اگر پيشنهاد اصلي پس گرفته شود تمام چنين پيشنهادهايي كه به پيشنهاد اصلي وابسته هستند، متوقف ميشوند و ديگر نيازي به تعيين تكليف ندارند. هر عضوي ميتواند پيشنهاد كند كه طراح يك پيشنهاد تقاضاي مجوز استرداد پيشنهاد خود را مطرح كند، و پيشنهاد كننده، طبق انتخاب خودش ميتواند بپذيريد يا نپذيرد.
پس از آنكه يك موضوع تفكيك شد، يك يا چند بخش آن ميتواند بدون تأثير بر ساير بخشها پسگيري شود. يك پيشنهاد تجديدنظر (37)، يا يك اطلاعيهي قبلي در مورد يك پيشنهاد مطرح شدهاي كه به چنين اطلاعيهاي نياز دارد (ص.18 - 116)، پس از آنكه براي تجديد خيلي دير شده باشد، نميتوانند پسگيري شوند مگر با اجماعي عمومي.
بعد از پسگيري يك پيشنهاد، وضعيت چنان ميشود كه انگار اصلاً مطرح نشده بوده است؛ بنا بر اين، همان پيشنهاد ميتواند در همان نشست دوباره مطرح شود.
براي تعديل يك پيشنهاد پس از قرائت از سوي رئيس، پيشنهاد دهنده، مانند مورد پسگيري يك پيشنهاد، تقاضاي مجوز اين كار را مطرح ميكند. اگر مخالفتي نباشد، رئيس پيشنهاد تعديل شده را قرائت ميكند. اگر كسي مخالفت كند، در آن صورت رئيس بايد تعيين كند كه آيا يك اصلاحيه معادل تعديل درخواستي ميتواند در دستور باشد يا نه. اگر نباشد، تعديل نبايد مطرح شود مگر آنكه پيشنهاد تعليق قواعد مطرح شده و به تصويب برسد. اگر پيشنهاد براي چنان اصلاحيهاي طبق دستور باشد، رئيس ميتواند آن را فرض بگيرد يا هر عضوي ميتواند به صورت رسمي آن را مطرح كند. اين اصلاحيه اگر از سوي همان كسي كه در اصل درخواست تعديل كرده بود طرح شود نياز به حمايت دارد. قواعد ناظر بر اصلاحيهها دنيال ميشوند (بنگريد به 12). يك پيشنهاد در دست برسي، حتي اگر پيشنهاد دهنده اعلام كند كه اصلاحيه را «ميپذيريد»، فقط با رأي يا اجماع عمومي مجمع ميتواند اصلاح شود. (نيز بنگريد به «اصلاحات دوستانه» در ص 154)
ت. تقاضاي قرائت مطبوعه. اگر عضوي مخالفت كند، يك عضو حق ندارد بدون كسب مجوز از مجمع، به عنوان بخشي از نطق خود از روي روزنامه يا كتاب بخواند - يا از منشي بخواهد چنين كند. اين قاعده عليه استفاده از قرائت مطالب به عنوان وسيلهاي براي كش دادن به مذاكره و به تأخير انداختن كارهاست. با اين حال، دادن اجازهي قرائت گزيدههاي چاپي مرتبط و كوتاه به اعضاء در جريان مذاكره تا حدي كه سوءاستفاده از موقعيت نباشد مرسوم است. اگر عضوي تمايل به چنين كاري داشته باشد، ضمن سخنراني در مذاكره، ميتواند بگويد: «اگر مخالفتي نيست، ميخواهم . . . [توضيح ماهيت و حجم مطلب] را قرائت كنم». اين عضو سپس ميتواند مطلب را بخواند مگر آنكه عضو ديگري مخالفت كند. در چنين موردي، در هر زمان تا وقتي كه سخنران قرائتش را تمام كند، عضو ديگر ميتواند با مخالفت خود، كه بايد خطاب به رئيس باشد سخن او را قطع كند. يا، اگر سخنران تمايل به قرائت نوشته دارد، او ميتواند به طور رسمي تقاضاي مجوز كند: «آقاي رئيس، تقاضاي مجوز قرائت . . . [به اختصار نوشته را شرح ميدهد] را دارم»؛ و رئيس سپس ميپرسد مخالفتي هست. در هر دو حال، اگر مخالفتي باشد، رئيس ميتواند طبق نظر خودش، اعطاء مجوز را به رأي بگذارد، يا هر عضوي ميتواند پيشنهاد «اعطاء مجوز قرائت مطبوعه» را مطرح كند. چنين پيشنهادي به حمايت نياز ندارد مگر آنكه از سوي كسي مطرح شده باشد كه متقاضي مجوز است. اقدام مجمع مبني بر اعطاء مجوز قرائت ميتواند در هر زمان در تا خاتمهي قرائت مطبوعه مورد تجديد نظر قرار بگيرد.
بند مذكور فقط در مورد نوشتهها يا اسنادي كاربرد دارد كه براي اقدام در برابر مجمع مطرح نشده باشد. هرگاه نوشتهاي براي اقدام در برابر مجمع مطرح شود، حق هر عضو است كه آن نوشته يك بار قرائت شود؛ و، اگر مذاكره يا اصلاحيهاي در كار باشد، پيش از اخذ رأي از اعضاء بايد بار ديگر قرائت شود. به جز آنچه كه گفته شد، هيچ عضوي حق ندارد بدون كسب اجازه از مجمع چيزي قرائت كند. اما هرگاه عضوي درخواست كند سندي كه در نزد مجمع است قرائت شود - طبعاً به خاطر كسب اطلاعات و نه به تأخير انداختن كارها - و هيچ كس هم مخالفت نكند، رئيس معمولاً بايد اجازهي قرائت را صادر كند. اگر مخالفتي باشد، اكثريت آراء لازم است تا اجازهي قرائت صادر شود. اگر هنگام قرائت نوشته در دست بررسي عضوي از سالن غائب باشد، حتي غيبت موجه، نميتواند بر قرائت دوباره آن اصرار كند؛ در اين حالت، منافع مجمع از منافع يك عضو واحد بسيار مهمتر است.
ث. تقاضاي ساير. هرگاه عضوي تمايل به طرح تقاضايي داشته باشد كه تحت چهار نوع تقاضاي مذكور نگنجد - به عنوان نمونه، تقاضاي بيان برخي نكات يا ارايهي يك سخنراني در زماني كه موضوعي در دست بررسي نيست - برميخيزد، خطاب به رئيس، و، به محض آنكه توجه رئيس معطوف به او شد، درخواست خود را بيان ميكند. هرچند لازم نيست منتظر بماند تا تخصيص صحن شود و ميتواند خواسته خود را حتي وقتي كه عضو ديگري صحن گرفته باشد، بيان كند، اما هرگز نبايد سخن عضو ديگر را قطع كند مگر آنكه فوريت مسأله آن را توجيه نمايد. به طور كلي، چنين مسائلي با اجماع عمومي يا به صورت غيررسمي حل و فصل ميشوند، اما اگر مخالفتي باشد، براي تأييد تقاضا ميتوان يك پيشنهاد مطرح كرد. اگر توضيحي لازم باشد، ميتواند درخواست يا داده شود، اما نبايد به مذاكره بيانجامد.
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل هشتم: پيشنهادهاي ضمني ?