همزمان با برگزاری نخستین نشست نسل اول بنیانگذاران «انجمن اصلی» که عصر روز چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ در دفتر کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (دفتر کادرها) برگزار شد، نشر «اختران» ترجمه فارسی ویرایش دوازدهم کتاب دستورنامه رابرت را با عنوان فرعی «قواعد اداره انواع مجامع تصمیمگیری»، در ۷۰۵ صفحه و با جلد گالینگور منتشر کرد.
هنری مارتین رابرت نخستین ویرایش این کتاب را در سال ۱۸۷۶ در ایالات متحد آمریکا منتشر کرد و به همین خاطر، این کتاب به «دستورنامه رابرت» معروف شد.
بعدها، بازماندگان هنری مارتین رابرت، این کتاب را به صورت پیدرپی ویرایش کردند و این کتاب، به مرور، از یک کتاب ساده حاوی قواعد ناظر بر انواع مجامع تصمیمگیری دموکراتیک، به یک کتاب حقوق تبدیل شد که از منظر علم حقوق پارلمانی، درستی این قواعد را نیز تبیین و استدلال کرده است.
قواعد ناظر بر انواع مجامع تصمیمگیری دموکراتیک، طی قرنها و از طریق آزمون و خطا و بدون طرح قبلی، در پارلمان انگلستان ساخته و پرداخته شد و در قرن هفدهم میلادی از طریق مهاجران انگلیسی به قاره جدید انتقال یافت.
مؤلفان متعددی مجموعه این قواعد را در کتابهای گوناگون گردآوری و تبیین کردهاند،اما دستورنامه رابرت، جامعترین و کاملترین مرجعی است که این قواعد را که قواعد دموکراسی است، گردآوری و تبیین کرده است.
در تدوین دوازدهمین ویرایش کتاب دستورنامه رابرت ۶ متخصص با تخصصهای مختلف نقش داشتهاند. در پیشگفتار این مؤلفان، تاریخچه قواعد دموکراسی و نیز تاریخچه کتاب دستورنامه رابرت به صورت مختصر اما جامع تشریح شده است و خوانندگان فارسیزبان برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه لازم است به پیشگفتار مؤلفان مراجعه کنند.
آنچه در ادامه میآید، به صورت مختصر، تاریخچه ترجمه و انتشار این کتاب را در زبان فارسی روایت میکند:
دفتر «کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت» (دفتر کادرها) از نخستین روز فعالیت خود در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۸۶ به این اصل متعهد شد که ترویج این قواعد در ایران باید حتماُ خارج از قلمرو دولت و بدون اتکا به رانتهای فسادآور و فقط با حمایت مردمی که به ترویج این قواعد باور دارند فعالیت خود را ادامه دهد.
البته، تجربههای دفتر کادرها نشان داده است که دستگاههای دولتی بسیار فشلتر از آن هستند که بتوانند حتی از ارایه خدمات رایگان دفتر کادرها نیز بهره ببرند.
طی ۱۳ سال گذشته که دفتر کادرها، از طریق آزمون و خطا و در جریان برگزاری انواع کارگاههای آموزشی میکوشید تا بهترین روشهای ترویج این قواعد را در فرهنگ ایران خلق کند، بسیاری از فعالان سیاسی اجتماعی، با صرف وقت و حضور خود در این کارگاهها، امکان چنین تجربههایی را فراهم آوردند. دفتر کادرها وظیفه خود میداند از تمام این فعالان اجتماعی که بخشی از عمر عزیز خود را صرف تجربه این جهش فرهنگی کردند، قدردانی کند.
خوشبختانه، «جهش فرهنگی» به مرور از حرکت زیرخاکی خود سربیرون میآورد و میرود تا در سطح ملی شاخ و برگ بگستراند.
در چنین شرایطی است که تجهیز دفتر کادرها به نیروهای کارآمد به یک امر حیاتی تبدیل میشود و برای تحقق این هدف، فعالان اجتماعی، علاوه بر اهدا وقت عزیز خود، لازم است از نظر مالی نیز ـ هر اندازه که میتوانند ـ کمک کنند.
این صفحه الکترونیکی، ساعت ۵ بامداد امروز، چهارشنبه، ۲۶ فروردین ماه سال ۱۴۰۴ راهاندازی میشود تا نام کسانی را که به دفتر کادرها کمک مالی میکنند، در جریده عالم برای همیشه ثبت کند.
نام این افراد، در صورتی که موافقت کنند، در اسناد «چهش فرهنگی» و دفتر کادرها برای همیشه باقی خواهد ماند.
به تمام فعالان اجتماعی سیاسی که دغدغه ترویج حاکمیت مردم در چارچوب قانون عام دموکراسی را دارند، یادآوری میشود که کمک آنان، هرچقدر که ناچیز باشد، وقتی جمع شود دریا خواهد شد.
در ادامه نام و مشخصات کسانی که به دفتر کادرها به صورت ماهانه، کمک مالی میکنند، ذکر میشود. این فهرست با افزوده شدن نام هر بک از چراغ افروزان، ویرایش خواهد شد.
دفتر کادرها:
۰۲۱-۸۸۹۱۱۰۱۷
در پي تلاشهاي جناب آقاي مهندس شهرام حلاج پژوهشگر محترم مجلس شوراي اسلامي و متخصص قانون مناقصات كشور، و همكاري سركار خانم مهندس زهرا يزداني نماينده محترم سازمان محيط زيست در كميته فني شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران (شعشما) و استقبال جناب آقاي دكتر مرتضي مقدم مديركل محترم دبيرخانه شعشما و اعضاي محترم كميته فني، از ساعت 9 و 30 تا 12 و 30 روز دوشنبه 23 شهريور ماه 1394 مربي پارلماني در مجمع ويژه كميته فني شعشما حضور يافت و با ادارهي نمايشي نيم ساعت اول اين نشست براساس قواعد دستورنامه رابرت، اين قواعد پيچيده را به صورت عملي و ساده به حضار محترم معرفي كرد و به صحن برگشت تا اعضاي مجمع سؤالات خود را مطرح كنند. در جريان طرح سؤالها به روش هيأتي بود كه جناب آقاي دكتر مرتضي مقدم مديركل محترم دبيرخانه شعشما كه در اين نشست حضور داشت پيشنهاد داد كه ادامه اين نشست نيز بر اساس قواعد دستورنامه رابرت اداره شود. اين پيشنهاد به رأي گذاشته شد و به تصويب رسيد.
رأي اعضاي محترم كميته فني شعشما به كارآمد و اثربخش بودن قواعد دستورنامه رابرت براي اداره جلسات تصميمگيري هرچند يك رأي نمادين بود اما نشان داد كه اگر اعضاي مجامع تصميمگيري كه از مصائب ناشي از ناآشنايي با قواعد عام اداره جلسات (يا قانون عرفي پارلمان) عذاب ميكشند، به درستي با اين قواعد آشنا شوند، لحظهاي در بهرهگيري از آنها ترديد نخواهند كرد.
با عنايت به جايگاه و منزلتي كه هر يك از اعضاي كميته فني شعشما در سازمانهاي متبوع خود دارند، انتظار ميرود بكوشند تا رئيسان و رهبران سازمانهاي متبوع خود را نيز با ضرورت آموزش و ترويج اين قواعد آشنا سازند تا هرچه سريعتر بهرهگيري از اين قواعد رهايي بخش در كشور گسترش يابد.
از آنجا كه نكات و قواعد مطرح شده در اين نشست ميتواند براي ساير علاقمندان به دستورنامه رابرت نيز مفيد باشد، گزارش برخي از آنها، بعد از معرفي اجمالي شورايعالي شهرسازي و معماري ايران و كميته فني آن، در ادامه تقديم ميشود:
دفتر كارگاههاي آموزش دستورنامه رابرت (دفتر كادرها) روز پنجشنبه 12 شهريور ماه 1394 نيز شاهد سه رويداد تاريخي- در سطح ملكولي - بود كه هر يك از آنها تجربههاي بسيار ارزشمندي را در اختيار هر ناظر كنجكاو قرار ميدهد:
از ساعت 8 صبح آن روز كارگاه مترجمان ادبيات پارلماني، نخستين نشست خود را برگزار كرد تا به صورت گروهي سيصد سؤال آموزشي كتاب دستورنامه رابرت را از انگليسي به فارسي ترجمه كند و در اختيار كادرها بگذارد. در اين كارگاه نكاتي مطرح شد و تجربههايي به دست آمد كه توجه به آنها براي تمام كادرها ضروري است.
رويداد دوم به كارگاهي ارتباط مييابد كه هر پنجشنبه از ساعت 10 تا 12 در دفتر كادرها برگزار ميشود و اعضاي آن خودشان را از اشتهارد و از كرج به تهران ميرسانند تا قواعد كتاب دستورنامه رابرت را بياموزند و تمرين كنند. اين افراد در جايگاهي قرار دارند كه ميتوانند به مرور اين قواعد را به بيش از سيصد هزار نفر عضو انجمن متبوع خود - كه نخستين انجمن موفق در تاريخ ايران محسوب ميشود - منتقل كنند و ميتوان اطمينان داشت كه فرهنگ خلق قانون و پايبندي به قانون از طريق اعضاي همين انجمن به مرور در سراپاي جامعه قانونگريز ايران نشت كند.
رويداد سوم، اما، در تمام مجتمعهاي مسكوني تهران و ساير كلانشهرهاي ايران به طور روزمره جريان دارد: كشمكش پايان ناپذير بين صاحبان و مالكان آپارتمانهايي كه خواسته يا ناخواسته در يك مجتمع جمع شدهاند و مجبورند به مثابه يك شخصيت حقوقي در مورد مشاعات مجتمع مسكوني خود به تصميمهاي اجرايي واحد برسند، اما با قواعد قانون پارلمان - يا امالقوانين - كه قواعد پيشگزيدهي اين بازي پيچيده است، آشنايي ندارند. گفتگويي كه روز پنجشنبه با مدير ساختمان داشتم من را مجاب كرد تا مسؤليت مديريت ساختمان را بپذيرم با اين هدف كه تجربههاي مربوط به آموزش قواعد دستورنامه رابرت به مالكان آپارتمانهاي يك مجتمع مسكوني را به صورت يك كتابچه راهنما تدوين كنم و بكوشم با كمك انجمنهاي محلهاي - كه در دست تأسيس هستند- مؤسساتي براي آموزش اين قواعد به مديران و مالكان آپارتمانها ايجاد كنيم.
نوشتهاي كه در زير ميآيد قسمت نخست از روزنوشت روز جمعه 13 شهريور ماه 1394 است كه به رويداد اول پرداخته است. من اميدوارم فرصت كنم قسمت دوم و سوم اين روزنوشت را نيز بنويسم تا در اختيار آيندگان قرار بگيرد. عنوان قسمت اول اين روزنوشت «جهش ژنتيكي از رمه به جامعه» است كه اميدوارم در توضيح منظورم از اين تشبيه موفق بوده باشم. با هم قسمت اول اين روزنوشت را ميخوانيم:
نخستين ترجمههاي كتاب «دستورنامه رابرت» از سال 1387 در وب سايت پيام كارفرمايان، نشريه الكترونيكي «كانون عالي انجمنهاي صنفي كارفرمايي ايران» (كعاصكا) منتشر ميشد. مترجم كتاب كه مسؤليت انتشار نشريه كاغذي و الكترونيكي «پيام كارفرمايان» را نيز بر عهده داشت، اميدوار بود مفاد كتاب، كه از طريق ايميل به دست بيش از 100هزار عضو خبرنامه الكترونيكي پيام كارفرمايان ميرسيد، به دست مسؤلان تشكلهاي كارفرمايي و كارگري سراسر ايران هم برسد. در تمام آن سالها، مهندس محمد عطارديان كه به تناوب، مسؤليت رياست هيأت مديره و دبيركلي كعاصا را بر عهده داشت، از هيچ كمكي به ترويج دستورنامه رابرت در ميان مسؤلان انجمنها و سازمانهاي مختلف دريغ نورزيد.
نخستين كارگاه هم انديشي عرف پارلماني كه به همت و با شركت ده نفر از شخصيتهاي ملي از ارديبهشت ماه 1391 شروع شد، با ميزباني مهندس عطارديان در دبيرخانه انجمن شركتهاي ساختماني تهران برگزار ميشد. مهندس عطارديان تا وقتي كه به توصيه اكيد پزشكان معالج خود مجبور شد از فعاليتهاي اجتماعي و انجمني عظيم خود كم كند، در تمام مدتي كه - به رغم بيماري - در نشستهاي كارگاههاي هم انديشي عرف پارلماني شركت ميكرد يك بار غيبت و حتي يك بار تأخير نيز نداشت (هرچند به دليل حضور الزامي در شوراي عالي اشتغال مجبور شد در نخستين جلسه غيبت كند و با صدرو بيانيهاي [2] به مهمانان خود خوشامد بگويد).
هنگامي كه كتاب براي چاپ آماده ميشد، مهندس عطارديان نخستين و تنها فردي بود كه به هزنيه شخصي خود صد نسخه از كتاب دستورنامه رابرت را پيش خريد كرد تا بعد از نشر به انجمنهاي مختلف هديه دهد، و هميشه نيز پيگير انتشار هرچه سريعتر اين كتاب بوده است؛ هرچند به دلايل فني و نيروي انساني انتشار كتاب به تأخير افتاده است. با اين همه، مربي كارگاههاي آموزش دستورنامه رابرت (كادرها)هميشه آروز داشت فرصتي فراهم شود تا اين قواعد را به اعضاي محترم هيأت مديره كعاصكا معرفي كند و در صورت تشخيص ضرورت، آنها را به هيأت مديرههاي تشكلهاي كارفرمايي و كارگري آموزش دهد. اما پاسخ مهندس عطارديان اين بود: صبر كنيد!
از يك سال پيش كه اعضاي هيأت مديره جديد كعاصكا انتخاب شدند، اميد به اينكه فضا براي معرفي دستورنامه رابرت به اعضاي محترم هيأت مديره فراهم شود، افزايش يافت. حدود دو ماه پيش بود كه به توصيه آقاي مهندس عطارديان، دو نسخه از ترجمه كتاب دستورنامه رابرت صحافي و به ايشان تحويل شد تا به اعضاي محترم هيأت مديره معرفي شود. و سرانجام، ظهر روز دوشنبه 12 مرداد ماه 1394 بود كه به مربي كادرها فرصت داده شد تا به صورت خلاصه، كتاب دستورنامه رابرت را به اعضاي محترم هيأت مديره و كارشناسان و مشاوران كعاصكا - كه در يك ضيافت كاري گردهم آمده بودند معرفي كند. گزارش زير خلاصهي نكاتي است كه مترجم كتاب و مربي كارگاههاي آموزش دستورنامه رابرت در آن جلسه مطرح كرده است:
توجه: به خاطر رعايت اصل گمنامي اعضاي انجمن معتادان گمنام، در ويرايش دوم اين مطلب، نام كارورزان ، حذف و تصوير آنان مخذوش شده است. طبق اين اصل هيچ يك از اعضاي انجمن معتادان گمنام نبايد به عنوان عضو انجمن در رسانهها ظاهر شوند. با اين توضيح، ويرايش دوم مطلب در ادامه تقديم ميشود:
مدتي طول كشيد تا معناي نمادين رفتار دو نفر از كارورزاني كه براي شركت در كارگاههاي آموزش دستورنامه رابرت از اشتهارد و كرج به تهران ميآيند، فهم شود: پنجشنبه گذشته، وقتي وارد كارگاه شدند، دو نسخه صحافي شده از ترجمه فارسي كتاب دستورنامه رابرت را از كيفهاي خود بيرون آوردند و با هيجان و اشتياق آنها را به ساير اعضاي كارگاه نشان دادند و كنار هم پشت كتابهاي رابرت نشستند تا با گرفتن يك عكس يادگاري آن لحظه تاريخي را به ثبت برسانند. مربي پارلماني در طول هفته گذشته به اهميت اين صحنه تاريخي فكر ميكرد. يادداشت زير جمعبندي آن تأملات است و نشان ميدهد اهميت تاريخي آن لحظه در چيست؟ رمز معجزهي انجمن معتادان گمنام را چگونه ميتوان درك كرد؟ و چرا - در ايران امروز - حتي شبهپروفشنهاي ايراني نيز براي بازآفريني خود بايد از معتادان گمنام بياموزند؟ اگر به اين مسائل علاقه داريد ادامه مطلب را مطالعه كنيد:
تا همين چند وقت پيش، مخاطبان احتمالي تاريخ جنبش كادرها، پژوهشگراني فرض ميشدند كه در آينده ممكن است بخواهند جزئيات شكل گيري گفتمان جنبش كادرها را به مثابه يك گفتمان جامع آلترناتيو بررسي كنند. اما اين روش تاريخ نگاري به چند دليل با چالش مواجه شده است و مهمترين دليل آن اين است كه تاريخ كادرها همين حالا نيز مخاطباني يافته است كه احساس ميكنند با خواندن اين خاطرات، نكات جديدي در مورد گفتمان در دست ساخت ميآموزند و در تجربههاي منحصر به فرد كادرها شريك ميشوند. اما اين تغيير مخاطبان مستلزم تغيير در روش نگارش اين روزنوشتها هم بود. و من مدتها با خصوصيات اين مرحله انتقالي تاريخ نگاري دست و پنجه نرم ميكردم. تا اينكه امروز صبح، وقتي از خواب بيدار شدم و طبق معمول ناظر روندهاي درونذهني خودم بودم كه گويا در طول شب در تاريكيهاي ذهنم جريان داشتهاند، دريافتم روزنوشتي كه در آخرين ساعات ديروز پنجشنبه 8 مرداد ماه 1394 براي آيندگان نوشته بودم براي امروزيان نيز ميتواند جذاب و خواندني باشد. آنچه كه در ادامه تقديم ميشود روزنوشت ديروز است كه چند جاي آن كمي دستكاري شده است. ممنون ميشوم اگر حوصله كرديد و آن را خوانديد و نكته ناخوشايندي در آن يافتيد، خبرم كنيد تا اصلاح كنم. و اما اصل روزنوشت ديروز:
در چهل و سومين اجلاس كادر دانشجويان كه عصر روز سهشنبه 30 تير ماه 1394 در دفتر كارگاههاي آموزش دستورنامه رابرت برگزار شد، يكي از كارورزان در مورد جايگاه «آبستراكسيون» [4] - به معناي «كارشكني» - در قانون پارلمان سؤال كرد. مربي كارگاه اين مسأله را در كارگاه به بحث گذاشت. برخي از كارروزان با استناد به قاعدهي «جلب به مجمع» نتيجه گرفتند كه قانون پارلمان نميتواند و نبايد آبستراكسيون را تجويز كند. اما برخي ديگر از اعضاي كارگاه - به ويژه با استناد به تجربههاي شوراها و شوراياريها- استدلال ميكردند كه اتفاقاً ابستراكسيون يك ابزار مفيد و اخلاقي در دست اقليت است تا در برابر باندبازيهاي اكثريت از حقوق خود دفاع كند.
خاطر نشان ميشود حكم جلب به مجمع يك رويهي قانوني است كه بر اساس آن اعضاي يك مجمع يا شوراي تصميمگييري حكومتي كه به رغم فراخوان قانوني، به خاطر غيبت غيرموچه بعضي از اعضاي خود، به نصاب نرسيده باشند، تحت برخي شرايطي كه قانون تعيين ميكند، ميتوانند حكم جلب به مجمع را صادر كنند كه در آن صورت رئيس پليس شهر وظيقه خواهد داشت اعضاي غائب را دستگير كرده و تحت الحفظ به مجمع بياورد تا نصاب حاصل شود. مخالفان آبستراكسيون با استناد به وجود چنين رويهاي نتيجه ميگرفتند كه آبستراكسيون در يك مجمع غيرقانوني و غيراخلاقي است.
در يكي از قسمتهاي مجموعهي طنز «شبهاي برره»، بازيگران اصلي اين مجموعه با يكديگر شطرنح بازي ميكنند: هر دو كاملاً جدي هستند و پيش از حركت دادن كترهاي مهرهها مدتي فكر ميكنند و با حذف هر مهرهي حريف به هيجان ميآيند و در پايان با بيرون ريختن مهرههاي رقيب با لنگه كفش به جان هم ميافتند تا مشخص شود چه كسي برنده اين شطرنج بازي برره ايست. فقط كسي كه با قواعد ناظر بر حركت مهرهها آشنا باشد تلخي اين طنز را درمييابد. ادارهي انواع مجامع تصميمگيري ما ايرانيها نيز كم و بيش شبيه شطرنج بازي بربرهايهاست: ظواهر كار، شبيه مجامع و پارلمانهاي ساير كشورهاست: نوبت ميگيرند، موافق و مخالف مذاكره ميكنند و سرانجام با اكثريت آراء تصميمها گرفته ميشود، اما از قواعد پيچيدهي ناظر بر روند طرح، بررسي و تعيين تكليف پيشنهادها، كه هرچند به چشم نميآيند، اما عادلانه بودن نتايج بازي را تضمين ميكنند، خبري نيست. به اين ترتيب، حتي وقتي «خودي»ها گعده ميكنند تا به يك تصميم گروهي برسند، حتي اگر بخواهند شرافتمندانه بازي كنند - كه محل ترديد است - چون قواعد كار را بلد نيستند، به ريش كشي ميافتند.
در ارديبهشت ماه 1391 كه در تدارك برگزاري نخستين كارگاه آموزش دستورنامه رابرت بوديم، به توصيه آقاي دكتر مصطفي معين - كه آن كارگاه از جمله به همت ايشان تشكيل شد - اين نوشته به رشته تحرير درآمد تا در اختيار بعضي از دوستان نزديك قرار بگيرد. خواندن آن هنوز توصيه ميشود: