ويرايش دهم كتاب رابرتز رولز آو اوردر [2] (دستورنامه رابرت) كه در سال ۲۰۰۰ و در ۸۰۰ صفحه در ايالات متحد آمريكا منتشر شده است، تمام قواعد و رويههاي پيشگزيدهي ادارهي انواع مجامع تصميمگيري و سازمانها و انحمنهاي دموكراتيك را به صورت جامع و كامل تشريح كرده است. ريشهي اين قواعد، به دولتشهرهاي يونان باستان ميرسد. سنتهاي دموكراسي يونان به روم منتقل شد و برخي از آنها در دوران چهار صد سالهي حكومت امپراتوري رم بر بريتانيا، با سنتهاي قبيلهاي آنگلوساكسونها در آميخت. اما بخش اصلي قانون عرفي پارلماني طي حدود هشتصد سال در پارلمانهاي انگلستان ساخته و پرداخته شد و از آنجا به مهاجر نشينهاي قارهي جديد انتقال يافت.
به دليل حضور مهاجر نشينان غيرانگليسي تبار در ايالات متحد آمريكا و شكلگيري سنتهاي متفاوت پارلماني در ايالات مختلف آن كشور، مكتوب كردن و نشر اين قواعد در آمريكا ضرورت پيدا كرد. توماس جفرسو نخستين رئيس مجلس سنا و معاون رئيس جمهور ايالات متحد آمريكا نخستين نگارش اين قواعد را با عنوان راهنمای پراکتیس پارلمانی برای استفاده در سنای ایالات متحده براي استفاده در مجلس سناي آمريكا مكتوب كرد. بعدها، هنري مارتين رابرت براي نخستين بار روايتي از اين قواعد را براي استفاده در انواع جامعه/انجمنها و مجامع تصميمگيري گردآوري و در سال ۱۸۷۶ منتشر ساخت. اين كتاب به همت همسر، عروس، پسر و نوهي هنري مارتين رابرت به صورت مرتب مورد بازنگري قرار گرفته و ویرایشهای جدید آن منتشر شده است و به همین خاطر، از سوي بيش از هشتاد درصدانجمنها و سازمانهاي دموكراتيك در كشورهاي توسعهيافته، به عنوان «مرجع پارلماني» مورد استناد قرار ميگيرد و طبق قواعد آن اداره ميشوند. براي مطالعه بيشتر در اين زمينهها به پيشگفتار اين كتاب دراينجا مراجعه فرماييد.
ويرايش دهم اين كتاب كه زير نظر هنري مارتين رابرت سوم و با همكاري گروهي از وكلاي پارلماني، تهیه و منتشر شده است، سالها پيش (۱۳۸۵) به فارسي ترجمه شد و از طريق وبسايتهاي مختلف در اختيار علاقمندان قرار گرفت. قرار است متن کاغذی آن نیز به همت نشر اختران در آیندهی نزدیک منتشر شود.
گفتنی است که ویرایشهای یازدهم و دوازدهم این کتاب نیز منتشر شده است که با ویرایش دهم آن تفاوتهای بسیار جزئی دارد.
علاقمندان به متن کامل این کتاب میتوانند با دفتر کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (دفتر کادرها) در تهران، با شماره تلفن۸۸۹۱۱۰۱۷ - ۰۲۱ تماس بگیرند. برگزاری انواع کارگاههای آموزشی نحوهی اداره مجامع و جلسات تصمیمگیری بر اساس قواعد منطقی و عادلانهای که در این کتاب تشریح شده است، و نیز، ارایه مشاوره در خصوص تدوین انواع اساسنامهها و آئیننامههای جامعه/انجمن/سازمانها نیز بخشی از خدماتی است که دفتر کادرها ارایه میدهد.
لازم به یادآوری است که از سوی مؤسسه رابرتز رولز آو اوردر، خلاصهی ویرایش دهم کتاب دستورنامه، به صورت رسمی تهیه و منتشر شده است. ترجمه فارسی این کتاب خلاصه نیز اینجا دردسترس علاقمدان است.
فهرست مطالب ترجمه غيرنهايي ويرايش دهم دستورنامه رابرت در ادامه تقديم ميشود:
پا به پای رشد بذری که در پی آشنایی با کتاب دستورنامه رابرت در فرهنگ ایرانیان کاشته شد، وزنِ بارِ نوشتن «خاطرات زیرخاکی» بر دوش مترجم این کتاب نیز کاهش مییافت. چرا؟ دلیلش روشن است: تعداد هرچه بیشتری از ایرانیان خوش ذوق و دست به قلم شاهد سر به در آوردن این نهال از زیر خاک بودند و هستند و میتوانستند و میتوانند داستان رشد این نهال را از زوایای گوناگون روایت کنند.
با تأسیس هر کارگاه آموزش دستورنامه رابرت و یا تأسیس هر انجمن جدید بر اساس این قواعد، دست کم از یک عضو آن کارگاه یا انجمن خواسته میشد که به عنوان «مورخ»، بکوشد تا تاریخ آن کارگاه یا انجمن را، حتی اگر طبق معمول مضحمل شد و فروپاشید، جایی ثبت کند تا آیندگان، دست کم بتوانند از این همه شکستهای تلخ ما درس بگیرند. آیا آن «مورخان» انتصابی به وعهد خود وفا خواهند کرد؟ و آیا آیندگان از این شکستها درس خواهند گرفت؟
اگر قرار بود تمام آن تجربهها منجر به محلیسازی روش استفاده از این قواعد در فرهنگ ایرانیان شده باشد، با اطمینان میتوان گفت که این هدف محقق شده است و نتیجه آن را هم آیندگان تأیید خواهند کرد. جزوه راهماهای متعددی در دست تهیه است که این تجربهها را به صورت مکتوب تقدیم علاقمندان خواهند کرد. بعضی از آنها در همین وب سایت در دست انتشار هستند و علاقمندان میتوانند به آنها مراجعه کنند.
بعد از این مقدمه، خاطر نشان میشود که «خاطرات زیرخاکی» مربوط به تجربههای سال ۱۳۹۵ مترحم کتاب دستورنامه رابرت، به صورت یک فایل پیدیافی در انتهای این صفحه بارگذاری شده است و به عنوان مشت نمونه خروار، روزنوشت جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵ به صورت متن در ادامه تقدیم میشود. این روزنوشت به دستاوردهای معرفی دستورنامه رابرت به اعضای «مجمع رابطان تشکلهای فرهنگی کشور» اختصاص دارد. اگر وقت و حوصله دارید، با هم بخوانیم:
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۱
خاطرات زیرخاکی: یسال ۱۳۹۲
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۳
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۴
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۵
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۶
در پی اعمال محدودیت بر شبکههای اجتماعی و اختلال در اطلاعرسانی به اعضای گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی و مهمانان آن، این پیشنهاد در گروه حامیان به تصویب رسید که اسناد این انجمن در وب سایت کادرها دات کام - همین سایت - بارگذاری شود و از طریق پیامک به اعضای گروه اطلاع داده شود تا به این اسناد مراجعه کنند. این صفحه به همین منظور گشوده شده است و فقط اسناد درونی گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی در آن بارگذاری خواهد شد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انجمن اصلی میتوانید به اینجا مراجعه فرمایید.
در انتهای این صفحه، اسناد انجمن اصلی ضمیمه شده است.
«خاطرات زیرخاکی» عنوان روزنوشتهای مترجم کتاب دستورنامه رابرت است که طی حدود ۱۵ سال گذشته به صورت مستمر و تمام وقت کوشیده است علم حقوق پارلمانی و قانون عام پارلمانی را - آنطور که در دستورنامه رابرت (Robert’s Rules Of Order) تشریح و تبیین شده است - فرابگیرد، بفهمد و به فعالان اجتماعی علاقمند معرفی کند و آموزش بدهد. در مقدمهی نخستین قسمت این خاطرات، نویسنده آنها در چند جمله معرفی شده است. از سرش هم زیاد است.
دومین قسمت و سومین قسمت این خاطرات به تجربههای سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ اختصاص یافته است. در انتهای این صفحه، روزنوشتهای تجربههای سال ۱۳۹۴ در ۴ فایل پیدیافی - مربوط به بهار، تابستان، پائیز و زمستان - بارگذاری شده است. هدف این خاطرات، فقط مستندسازی تجربههایی بوده است که در جریان محلیسازی قواعد مندرج در کتاب دستورنامه رابرت کسب میشده است. بعدها قضاوت خواهد شد که آیا این تجربهها یک «جهش تمدنی نامرئی» بوده است یا نه؟
امید میرود - اگر نه همه - اما گروهی از فعالان اجتماعی شجاع، متعهد و علاقمند که طی ۱۵ سال گذشته با دستورنامه رابرت آشنا شدهاند همت کنند و با مشارکت در تأسیس شورای عالی نهادهای مدنی و انجمن اصلی و سایر انجمنها و جامعههایی که دارند بر اساس همین تجربههای محلیسازی شده تأسیس میشوند - کمک کنند و آن «جهش تمدنی نامرئی» را به منصه ظهور برسانند. گرچه در آن صورت نیز این جهش تمدنی با چشم سر قابل رؤیت نخواهد بود؛ درست همانطور که قواعد حرکت مهرهای بازی شطرنج قابل رؤیت نیست و فقط کسانی که با قواعد بازی شطرنج آشنا شده باشند درک میکنند «شطرنجبازی بَرَرِهای» یعنی چی!
کسی انتظار ندارد - در شرایطی که خیزش زن، زندگی، آزادی با شتاب فزاینده به پیش میتازد - خوانندگان این وبسایت وقت عزیزشان را صرف خواندن خاطرات زیرخاکی کسی کنند که با صبوری یک باغبان دل به جوانه زدنهایی خوش کرده بود که ظاهراً هیچ کدامشان هنوز به بار ننشستهاند! انتشار علنی این خاطرات شاید یک حسن داشته باشد: تمام کسانی که نام عزیزشان در این خاطرات ذکر شده است، گردهم آیند و دست یکدیگر را بگیرند تا شاید کمک کنند و این کشتی را به ساحل برسانند تا غرق نشود. به امید آن روز.
در ادامه، یکی از روزنوشتهای سال ۱۳۹۴، مشت نمونه خروار، تقدیم میشود. در جهانی که رسانه سلبریتی میسازد، مرور این روزنوست، به عنوان یک نمونه، نشان میدهد چه کسانی، «زیرخاک» مشغاول کاشتن چه بذرهایی هستند! با هم بخوانیم:
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۱
خاطرات زیرخاکی: یسال ۱۳۹۲
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۳
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۴
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۵
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۶
در قسمت اول و قسمت دوم این سلسله یادداشتها، خاطرات زیرخاکی مترجم کتاب دستورنامه رابرت در سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ بارگذاری شده است. در انتهای این صفحه نیز خاطرات سال ۱۳۹۳ در ۴ فایل پیدیافی (در ۱۲۳۰ صفحه آ۴) بارگذاری شده است. این خاطرات، در واقع مستندسازی بخشی از تلاشهایی است که طی نزدیک به ۱۵ سال اخیر، دور از چشم رسانهها و به صورت زیر پوستی، در ایران جریان داشته است تا تعداد هرچه بیشتری از فعالان اجتماعی با علم حقوق پارلمانی و قانون عام پارلمانی - آنطور که در دستورنامه رابرت تشریح و تبیین شده است - آشنا شوند و جامعه/انجمن/سازمانهای خودشان را بر اساس این قواعد بنا یا بازسازی کنند. گروهی از همین فعالان اجتماعی در تدارک تأسیس شورای عالی نهادهای مدنی، انجمن اصلی و انجمنهای دیگری هستند که همه یک هدف را دنبال میکنند: شناسایی کاستیهای ساختاریِ ناشی از عدم آشنایی با علم حقوق پارلمانی در انواع مجامع تصمیمگیری و تلاش برای رفع این کاستیها در عمل و بازسازی نظام تصمیمسازی سیاسی در سطح خرد و کلان.
خاطر نشان میشود این خاطرات قرار بوده است موادخام مورد نیاز برای تحلیل جهش تمدنیِ نامرئیای را تأمین کنند که تاریخ ایران در دههی اخیر به صورت زیرپوستی تجربه کرده است و همچنان در حال انکشاف مداوم است.
توقع نمیرود کسی در این زمانهی پرشتاب فرصت خواندن این نوشتههای مطول را بیابد. با این همه، یکی از روزنوشتها، مشت نمونه خروار، در ادامه تقدیم میشود. شاید برای کسانی که تحولات زیرپوستی را دنبال میکنند، جالب باشد. در این روزنوشت، از جمله، به بهانه فوت زندهیاد حسین شهیدی، معلم روزنامهنگاری، مفهوم «پروفشنگرایی» در روزنامهنگاری مورد تأمل قرار گرفته است و به دهها رویداد مهم آن سالها که با جنبش کادرها در ارتباط بوده، اشاره شده است. با هم بخوانیم:
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۱
خاطرات زیرخاکی: یسال ۱۳۹۲
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۳
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۴
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۵
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۶
در قسمت اول این سلسله یادداشتها، مترجم ویرایش دهم کتاب دستورنامه رابرت به اختصار معرفی شد. خاطرات زیرخاکی، عنوان گزارش روزانه اوست از تجربههایش برای معرفی و آموزش قواعد دستورنامه رابرت به فعالان اجتماعی در ایران.
در این صفحه، خاطرات او از تجربههایش در طول سال ۱۳۹۲، در ۹۸۶ صفحه آ۴، و در چهار فایل پیدیافی مربوط به بهار، تابستان، پائیز، و زمستان این سال، ضمیمه شده است.
در شرایطی که خیزش انقلابی زن، زندگی، آزدای با سرعت فزاینده به پیشمیتازد، توقع اینکه کسانی وقت خود را صرف مرور این خاطرات کنند، بیمعناست. اما کسانی که تحولات فرهنگی زیرپوستی دههی اخیر در ایرانِ تحت کنترل غیرقابل تصور استبداد دینی را دنبال میکنند، نمیتوانند و نباید چشم بر جهش تمدنی نامرئیای ببندند که این خاطرات آنها را مستندسازی کرده است.
در ادامه یکی از این روزنوشتها، که به تجربههای سهشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ مربوط میشود، تقدیم میشود. بخش عمدهی این روزنوشت گزارش مباحثهی جالب با آقای مهندس سید محمد بهشتی است در مورد گذار جامعه به «مدنیت» و نقش این قواعد در این گذار. با هم بخوانیم:
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۱
خاطرات زیرخاکی: یسال ۱۳۹۲
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۳
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۴
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۵
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۶
«خاطرات زیرخاکی» عنوان خاطرات مترجم کتاب دستورنامه رابرت است که بخشهایی از آن بنا به دلایلی در این وب سایت منتشر میشود.
مترجم دستورنامه رابرت، شب چلهی سال کودتا در داودآباد به دنیا آمد؛ دهی پائینتر از همان پلی که ده سال بعد ورامینیهای چوب به دست را - که لابد قصد فتح پایتخت را داشتند - از روی آن به رگبار بستند. پدر او هم جزو همان چوب به دستها بود. خودش هم خیلی دلش میخواست با کفنپوشان همراه شود اما نتوانست.
سال کوروش کبیر از دبیرستان محمدرضا پهلوی در ورامین دیپلم ریاضی گرفت. به عنوان گروهبان وظیفه به پادگان پسوه تبعید شد و بعدها در پایتخت، مربی پرورشگاه و بعد کتابدار کتابخانه عمومی پارک شهر شد تا بعد از پیروزی انقلاب، که از دانشگاه اوین سردرآورد و از قتل عام ۶۷ قسر در رفت.
سرسوزن ذوقی در قصه و فیلمنامه نویسی داشت. به همین دلیل، با کمک و تشویق دوست عزیزی - که یادش همیشه گرامی باد - سازمان سینمایی «دیگر» را تأسیس کرد اما - ناخواسته! - از مطبوعات سردرآورد و تا زمان آشنایی با دستورنامه رابرت در سال ۱۳۸۵، ناشر و سردبیر نشریات انجمنها و سازمانهای مختلف بود: بولتن داخلی شهرداری تهران (در زمان مدیریت آقای غلامحسین کرباسچی و زیر نظر آقای مهدی جمالی بحری)، گلنامه، چاووش (خبرنامه فرهنگسرای بهمن، زیر نظر آقای بهروز غریبپور- با سردبیری یک روزنامه نگار کاربلد)، شهر سالم، تولیدگرایان ایران (نشریه جمعیت تولیدگرایان ایران)، قطعهسازان خودرو (نشریه انجمن قطعهسازان خودرو)، پیام کارفرمایان (نشریه کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایان ایران)، فصلنامه و خبرنامه انجمن داروسازان ایران، مجله «دارو و درمان» و «رسانه داروپخش» (نشریات شرکت داروپخش)، پیام جراح (نشریه انجمن جراحان عمومی) و «اتیکز» نشریه مؤسسه اخلاق پزشکی ایرانیان. اینترنت، آشنایی نسبی با زبان و ضرورت تولید مستمر مطالب با کیفیت برای اعضای انجمنهای گوناگون، از جمله پیششرطهای درک ضرورت آشنایی با دستورنامه رابرت بودند.
در طول مدتی که به عنوان ناشر و سردبیر، نشریات انواع انجمنها و سازمانهای غیردولتی را تهیه و منتشر میکرد دغدغه اصلیاش این شده بود که چرا این انجمنها در تصمیمگیری گروهی این قدر بد عمل میکنند؟ در جریان جستجوی مدام برای یافتن پاسخ همن پرسش بود که سرانجام چراغ جادو را یافت: دستورنامه رابرت.
به محض آشنایی با این کتاب در سال ۱۳۸۵، ترجمهی ویرایش دهم آن را به دست گرفت و از همان سالها، دفتر کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (دفتر کادرها) را بنیاد گذاشت تا این قواعد را به فعالان اجتماعی علاقمند آموزش دهد.
از همان نخستین روزهای آشنایی با دستورنامه رابرت میتوانست بفهمد توقع اینکه ایرانیان بتوانند در چارچوب این قواعد هماندیشی کنند و به تصمیم مشترک برسند و به آن پایبند بمانند، تقریباً غیرممکن است. در طول بیش از ۱۵ سال گذشته با همین غیرممکنها دسته و پنجه نرم کرده است و در تنهاییهای خود از این همه ناتوانی عظیم غصه خورده است. اما هنوز از این رؤیای دستنیافتنی دست نکشیده است. چرا؟ دلیل آن روشن است: جنون یا عشق! خاطرات زیرخاکی او نیز هیچ ارزشی ندارد جز مستندسازی همین عشق برای روشن نگه داشتن شعله لرزان یک شمع کوچک تا جلوی پای معدود فعال اجتماعی علاقمند را روشن نگاه دارد، شاید اتفاقی بیافتد.
نخستین بخش خاطراتی که منتشر میشود مربوط به تجربههای سال ۱۳۹۱ است. در همین سال بود که با همکاری تعدادی از شخصیتهای ملی، نخستین کارگاه هماندیشی عرف پارلمانی تشکیل شد و نشستهای آن تا ۶۰ جلسه ادامه یافت. همان گروه این روزها در تدارک تأسیس انجمن اصلی است که قرار است با دعوت از حدود ۱۰۰ نفر از کارورزان کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (کادرها) برگزار شود. در همان سال، تلاشهای وسیعی برای معرفی این قواعد به بسیاری از اشخاص حقوقی و حقیقی صورت گرفت که تمام آن تلاشها در این خاطرات تشریح شده است.
متن خاطرات سال ۱۳۹۱ در ۴۰۰ صفحه آ۴ به صورت پیدیافی به همین صفحه ضمیمه شده است. فقط یکی از روزنوشتهای آن به صورت جداگانه، و به عنوان نمونه، در ادامه تقدیم میشود. در این روزنوشت، ماجرای معرفی کتاب دستورنامه رابرت به آقای احمد مسجدجامعی که آن زمان عضو شورای شهر تهران بود، روایت شده است. با هم بخوانیم:
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۱
خاطرات زیرخاکی: یسال ۱۳۹۲
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۳
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۴
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۵
خاطرات زیرخاکی: سال ۱۳۹۶
حتی در عنوان این نوشته مفاهیم جالب توجهی گنجانده شده است: «حقوق پارلمانی» چیست؟ «علمِ» حقوق پارلمانی چه علمی است و در «پرتوِ» این علم جدید، چه چیزهای قبلاً نامرئیای به چشم خواهد آمد؟ وقتی از «اصلاحات ساختاری» صحبت میشود، منظور ساختارِ کدام سازمانهاست؟ و اگر قرار است این ساختارها «اصلاح» شود، در آن صورت، چرا «انقلابی»؟ و منظور از «انقلاب» چیست؟ به علاوه، «انجمن اصلی» چیست و چرا این انجمن معادل «تلاش ملی» برای اجرای این اصلاحات دانسته شده است؟ و از همه اینها مهمتر، در حالیکه خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی با سرعت فزاینده به پیش میتازد، این پرسشها محلی از اِعراب دارد؟
در چهل و چهارمین نشست گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی که عصر روز سهشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ به صورت حضوری/مجازی در دفتر کادرها برگزار شد تا متن پیشنویس بیانیه تأسیس این انجمن را بررسی و تصویب کند، بعضی از همین پرسشها مورد بررسی قرار گرفت.
از آنجا که قرار است به زودی نخستین نشست اجلاس تأسیسی «انجمن اصلی» فراخوان شود، و فقط آن گروه از فعالان اجتماعی پروفشنال به این نشست دعوت خواهند شد که قانون عام پارلمانی را - آنطور که در کتاب دستورنامه رابرت تشریح و تبین شده است - به عنوان مرجع انتخاب کرده باشند، در این نوشته، این پرسشها به صورت اجمالی بررسی میشود:
در نوزدهمین نشست انجمن توسعه ایران (اتا) که عصر روز دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ دردفتر کادرها برگزار شد، خیزش انقلابی ایرانیان که پس از قتل ژینا امینی، دختر ایران، و با پرچم زن، زندگی، آزادی در داخل و در سراسر جهان به راه افتاده است، مورد بررسی قرار گرفت و با تأکید بر اینکه دستاوردهای این خیزش عظیم برگشتناپذیر است و در عین حال، مردم ایران راهی چز به سرانجام رساندن این خیزش انقلابی نخواهند یافت و قشرهای به اصطلاح خاکستری نیز دیر یا زود ناگزیر خواهند شد پا به میدان بگذارند و کار را تمام کنند، این پرسش مطرح شد که انجمن اتا در این وضعیت تاریخی چه میتواند و چه باید بکند؟
سرتاسر فعالیتِ - به اصطلاح - حزبی در حکومت دهاتیان چیزی جز یک مسخرهبازی تهوعآور نبود. دهاتیان گریخته از دهات بیآب و علف، فقط یک حزب میشناختند که آخوندها یادشان داده بودند: «حزبالله»، که از قضا رهبر آن هم «روحالله» بود که تصویر صورت ماهش را در ماه میدیدند! هر کس با حزب آنان مخالف بود کافر بود و تکلیفش روشن: اَشًِداءُ عَلیَ الکُفار. تمام.
با همان نخستین نعرههای «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، که در فضای انقلاب بهمن ۵۷ طنین انداز شد، شهروندانی که در رؤیای انقلابهای دموکراتیک یا سوسیالیستی بودند دریافتند که عجب انقلاب سورئالیستیای رقم خورده است: حزب دهاتیانی که بسیج شده تا دامن شهر را از آلودگیهای «لهو و لعب» پاک کند!
در چشمانداز تاریخی، چهار دهه زمان نسبتاً کوتاهی بود تا گروههای هرچه بیشتری از همان دهاتیان شهری شده، با الزامات زندگی در شهرهای بزرگ خو بگیرند و فرهنگ شهرنشینی جدیدی خلق شود. جنبش دوم خرداد و جنبش سبز - از این منظر - تبلور گسترش سریع فرهنگ شهرنشینی بود و در تداوم آن، حنبش زن، زندگی، آزادی، میرود تا به هژمونی فرهنگی دهاتیان در سراسر کشور خاتمه دهد.
در قلمروی فعالیتهای حزبی نیز، - که موضوع اصلی این سلسله یادداشتهاست - دستاوردها کم نبوده است و جا دارد که در نخستین بخش این یادداشتها مهمترین درسهایی که از چهل سال ندانمکاری میتوان آموخت، فهرست شود تا همه با هم متعهد شویم هرگز آنها را تکرار نکنیم. در بخشهای بعدی تلاش خواهد شد تا، از یک سو، با تکیه به این تجربهها، و از سوی دیگر، با درس آموزی از تجربههای بشری - از جمله، آنچه که در دستورنامه رابرت تشریح شده است - جزوهی راهنمایی برای آن گروه از فعالان اجتماعی که تمایل دارند به عنوان یک فضلیت شهروندی، به فعالیتهای سیاسی شرافتمندانه بپردازند، فراهم آید.
خاطر نشان میشود ایده تدوین راهنمای تأسیس حوزههای حزبی مستقل، مدتها پیش از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، در گروه حامیان تأسیس انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی (اساس) مطرح شد و کمیتهای هم به منظور تدوین پیشنویس این راهنما شکل گرفت و جلسات متعددی نیز برگزار کرد. ولی با فوران این جنبش، تاریخ ورق خورد و حکومت دهاتیان به تاریخ پیوست. در نتیجه، این جزوهی راهنما، دیگر نه یک سند پیشاانقلابی، بلکه یک راهنمای پساانقلابی خواهد بود که میکوشد به شکلگیری یک نظام حزبی استاندارد و متناسب با دنیای فردا مدد برساند. با امید به فردای بهتر، نخستین بخش این سلسله یادداشتها در ادامه تقدیم میشود. با هم بخوانیم: